ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
#1
با سلام.
همه میدونیم که شبهاتی از تکامل در ذهن همه ماها موج میزنه.
و بعضی اشخاص این شبهات رو دلیل بر رد تکامل میدونن.
من اینجا به عنوان کوچکترین عضو جامعه دانش آموزان بیولوژی میخوام توی این تاپیک به بررسی ادعاهایی که بر علیه تکامل صورت میگیره پاسخ بدهم.البته با مطالعات و تحقیق دقیق درباره هر ادعا و موضوع.
دوستان ببخشید شاید ناراحت شین ولی خواهش میکنم هیچگونه پست اضافی در اینجا ارسال نفرمایید.
این تاپیک قرار نیست یک طرفه باشه.ولی برای جلوگیری از ایجاد بحث های دونفره و اعتقادی و... میخوام تو این تاپیک هیچگونه پست اضافی ارسال نشه.
تو چهارچوب قوانین این تاپیک که فقط به صورت کاملا محترمانه قراره فقط به صورت پرسش-پاسخ انجام بگیره فعالیت کنیم.
اینجا هر روز سعی میکنم آپ شه پس سر بزنید.از اساتید با تجربه هم درخواست میکنم اگر قابل میدونن در مورد سخنانی که تو تاپیک خواهم گفت نظرشون رو برام بفرستن تا در جهت هرچه بامحتوا تر شدن این تاپیک قدم برداریم.
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

بررسی ادعای اول:
تکامل قانون دوم ترمودینامیک را نقض میکند.
جواب در تاپیک:
تکامل و قانون دوم ترمودینامیک

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

ادعای2: اگرانسان‌ها از میمون‌ها به وجود آموده‌اند ،پس چرا هنوز میمون‌ها را در اطراف خود می‌‌بینیم؟

جواب:

میمونها و انسانها تبارشان به اجداد مشترکی می‌رسد که جمعیت آنها به دو یا تعداد بیشتری تیره مختلف تقسیم شده است.

این سوال مثل این است که بپرسیم:«اگر خیلی از آمریکاییها و استرالیائیها از نسل اروپاییان هستند پس چرا هنوز اروپایی وجود دارد؟»

یکی از نکته هایی که منو واقعا عذاب میده اینه که تصور عموم بر اینه ما دقیقا از همین میمون های اکنون تکامل یافته ایم.در حالی که اصلا اینطور نیست.ما و میمون ها اجداد مشترکی داریم یعنی خویشاوند هستیم.که در همین تاپیک بعدا بررسی خواهیم کرد که چقدر مسیرهای فراوانی ایجاد شده تا هوموساپینس ها به وجود بیان.

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

ادعا:
جهش ها و اثر انتخاب طبیعی ممکن است در گونه تاثیر بگذارد اما هیچوقت نمیتواند یکهو یک گونه را به گونه دیگر تبدیل کند.
جواب:
اولا که وقتی درباره تکامل صحبت میکنیم زمان کوتاه یکی 2 روز مدنظرمان نیست.بلکه صحبت ده ها ملیون سال است برای تبدیل یک گونه به گونه دیگر (البته امروزه میدونیم که ممکنه خیلی سریعتر گونه زایی اتفاق بیوفته)
خب اینجا جا داره اصول گونه زایی رو براتون شرح بدم.
چگونه موجودی به موجود دیگر فرگشت می‌یابد؟
پس دیدیم که تکامل در یک مسیر خطی قدم بر نمیداره بلکه به صورت یه درخت دارای انشعاب میتونه باشه...
------------
فردا در مورد تکامل چشم صحبت خواهم کرد.و البته در زمان های آینده هم هر وقت ایده جدیدی به فکرم رسید در مورد هر ادعایی نوشته های قبلی را ویرایش کرده و در صورت نیاز به آن می افزایم:1:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ArmyA

New Member
ارسال ها
184
لایک ها
148
امتیاز
0
#2
پاسخ : بررسی ایرادهای وارد شده بر تکامل

این کارت کاملا غلطه...
تکامل یه علم پویاست و با بحث و نظریه پردازی پیش میره....نه این که یه نفر هم مشکلاتو بگه هم راه حل هارو......
 
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
#3
پاسخ : بررسی ایرادهای وارد شده بر تکامل

این کارت کاملا غلطه...
تکامل یه علم پویاست و با بحث و نظریه پردازی پیش میره....نه این که یه نفر هم مشکلاتو بگه هم راه حل هارو......
حرف شما درسته.
ولی من اینجا ایرادات خیلی ساده که به دلایلی در خیلی جاها دیدم رو با یه زبون ساده نقد میکنم.
من هم حرف شمارو قبول دارم.و خیلی هم خوشحال میشم اگر اینجا 100 نفر بیان سوال بپرسن و اگر سوادم قد کشید جواب بدم یا از سایر اساتید بپرسم
ولی خب همواره عده ای حضور دارن که با تعصب و یه طرفه به قاضی رفتن بحث رو به بیراهه میکشن.
الان مثلا خیلی جاها نوشته تکامل شناسان هیچ نظری ندارن چشم چگونه تکامل یافته و اصن چشم به این پیچیدگی نمیتونه حاصل تکامل باشه....
یا اینکه انفجار کامبرین حاصل تکامل نیست و گونه ها بصوت لحظه ای ظاهر شدند..!!!
خب این جور ایرادات که برای دانش آموزای زیست شناس عزیز انجمن به قدر کافی ساده و پیش پا افتاده هستند که نیازی به بحث ندارند.(امیدوارم)
نمیخواستم تاپیک اینجور شه و قول میدم این تاپیک خیلی قوی تر و بهتر از این بشه.
انتظار داشتم حداقل یک نفر سوال بپرسه که تاپیک جذاب بشه.ولی خواهشمندم سعی کنید تا جاییکه میشه بحث رو منحرف نکنید.

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

ادعا:
اینگونه گفته میشود که جانداران از آب به خشکی رفته اند یا به نوعی تکامل یافته اند.جانورانی که آبشش دارند چند دقیقه خارج از آب نمیتوانند زندگی کنند!و جانوران آبزی هم نمیتوانند آبشش نداشته باشند و دارای شش بشوند!!!و به این دلیل هرگز نمیشه جانوری که آبشش داره به سرعت دارای شش بشه و از آب خارج بشه تا زنده بمونه...(منبع:کتاب نیرنگ تکامل(!))
جواب من:

آیا گذر از آب به خشکی امکان پذیر است؟

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

ادعا: در عمل مشاهده شده که برای همه اندام‌های زاید کارکردهای مشخصی وجود دارد و به هیچ وجه زاید نیستند.

جواب: (منظور از خلقت گرایی ثابت بودن گونه ها است.)
اندام زاید به معنی اندامی که هیچ کارکردی ندارد نیست.زیرا اگر اندامی کاملا بی فایده باشد در طول تکامل حذف خواهد شد
یک اندام زاید یک اثر و نشان قابل مشاهده از چیزی است که مفقود و ناپدید شده است.

مثال‌هایی از این نوع در زیست شناسی،استخوان‌های ساق پا در مارها، چشم در ماهی های کور ساکن غارها، استخوان پنجه اضافی در اسب‌ها، بالهای تحلیل رفته در پرندگان و حشرات فاقد قابلیت پرواز، دندان آسیاب در خفاشهای خون آشام. چه این اندامها کارکرد داشته باشند یا اندامهای بلااستفاده باشند.به وضوح کارکردی که ما از چنین اندامهایی با مشاهده این کارکردها در سایر حیوانات انتظار داریم را ندارند.
اندامهای زاید شاهدی بر تکامل هستندزیرا ما انتظار داریم که تغییرات تکاملی در مدت تطبیق یک موجود با شرایط زیستی نا کامل (به دلیل ماهیت تدریجی آن در مقیاس زمانی)باشد.

خلقت گرایی نمی تواند اندامهای زاید را توضیح دهد. اگر خالق اصول پایه ای طراحی را برای داشتن یک کارکرد در جانداران به کار گیرد(خلقت گرایان دلیل تشابه در ساختارهای و اجزا ژنتیکی را ناشی از تصمیم خالق به ایجاد ساختارهای یکسان برای کارکردهای یکسان می دانند که با اندامهای زاید کاملا در تناقض است)، آنها شاهدی برعلیه خلقت گرایی است.

در مواردی می توان با مقایسه ارگانیمسهای واجد و فاقد یک اندام زاید ،پی به بلا استفاده بودن آنها برد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
#4
پاسخ : بررسی ایرادهای وارد شده بر تکامل

بررسی ادعای پیچیدگی فرونکاستنی:
در موجودات سیستم های بسیار پیشرفته ای مثل چشم یا سیستم ایمنی وجود دارد که نمیتواند حاصل تکامل باشد.زیرا یک چشم نصفه به هیچکار صاحبش نمیاید پس باید این چشم به صورت ناگهانی خلق شده باشد.
جواب:
اینکه شما نمیدانید یک چیز چگونه تکامل یافته دلیل بر عدم اتفاق افتادن تکامل نیست.
انتخاب طبیعی هر بار از صفر شروع نمی‌کند بلکه انتخاب در هر مرحله به طور متوالی صورت می‌گیرد. کتاب: استراتژی‌های بقا

و حالا خوبه بررسی علمی بکنیم مثال معروف پیچیدگی فرونکاستنی یعنی چشم:
فرگشت چشم و پیچیدگی فرونکاستنی
میتوانید مطالبی در باب تکامل چشم توی کمپبل رو هم بخونید.
برای دوستانی که کمی پیشرفته هستند هم توصیه میکنم مقاله
تکامل چشم - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
رو بخونن:1:
سیستم ایمنی هم تکاملش خیلی وقته کشف شده و حتی کتاب های عظیمی در مورد آن نوشته شده است:1:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
#6
پاسخ : بررسی ایرادهای وارد شده بر تکامل

چه كسي اخر اين ادعا را كرده است ؟

[/
IBO جان...فقط کافیه یه سرچ تو نت بکنی...بعد از اینجور ادعاهای خنده دار خندت میگیره:4:
(مثلا مورد داشتیم طرف پای اردک رو هم دلیل بر رد تکامل میدونه!به گفته شون برای تشکیل پای اردک احتمالش یک در 150 میلیارده!
و این چشم رو خیلی جاها دیدم...دیدم بد نیست مطلب بذارم در موردش:1:
متاسفانه درک همین جمله که:
انتخاب طبیعی هر بار از صفر شروع نمی‌کند بلکه انتخاب در هر مرحله به طور متوالی صورت می‌گیرد
و درک مدت زمان انجام شدن تکامل خیلی سخت نی...
پرسیده بودین دلیلم برا ایجاد تاپیک http://www.irysc.com/forum/t16012/#post198318
چی بوده...اون تاپیک باعث درک بیشتر تکامل میشه....
خب پست بعدی در مورد احتمال صحبت میکنم:1:

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

ادعاهای زیادی شده که تکامل بر حسب قوانین احتمالات امکان پذیر نیست.مثلا:
تكامل پروتئين ها غير محتمل است: هموگلوبين 141 اسيد آمينه دارد. احتمال اينكه اولي لوسين باشد 20/1 است. احتمال درست قرار گرفتن 141 آمینواسید در جاي خود برابر با 141(20/1) ميباشد پس تكامل هموگلوبين غير ممكن است.

در این ویدیو ۱۰ دلیلی که مخالفان داروین اشتباه می کنند
ادعای 7 رو نگاه بکنید.
تنها مسعله ای که این استادان احتمال فراموش میکنند اینست که تکامل یک پروتعین به شکل امروزی میلیون ها یا هزاران سال طول میکشد.(توضیحات تو ویدیو اومده حوصله توضیح بیش از حد ندارم:4:)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
#7
پاسخ : بررسی ایرادهای وارد شده بر تکامل

توضیح: پرسش و پاسخ بین کاربران گوگل‌پلاس درباره فرگشت. این‌که حیات چگونه آغاز شده است.

سوال از کاربر Mahdi Aryayi:

سوال من اینه که آغاز حیات در فرگشت چطوری توضیح داده میشه چون تا اونجایی که من مطالعه داشتم فرگشت چیزیه که همیشه به قبلش وابسته است. یعنی یه موجود فرگشت پیدا می‌کنه چون موجود قبلی وجود داشته که ژنهاش جهش پیدا کردن و انتخاب طبیعی اون رو طی مدت طولانی تبدیل کرده به یک موجود دیگه اما هیچ وقت درک نکردم فرگشت ابتدای زنجیره حیات رو چطوری توضیح میده… یعنی اولین و ساده‌ترین شکل حیات که میلیونها سال پیش به وجود اومد چطوری ایجاد شد؟ یعنی اون پدر تک سلولی تمام موجودات جهان که قبل از اون موجود زنده دیگه‌ای نبوده وقتی چند میلیارد سال پیش در آب شکل گرفت و برای اولین بار در تاریخ تولید مثل کرد خودش چطوری ایجاد شد؟ و از کجا اومد؟این ب معنی آفرینش ناگهانی اولین سلول نیست؟

پاسخ‌ها از دانیال جعفری Daniel Jafari:

خوب مهدی به خوبی اشاره کرد که فرگشت، توان توضیح ریشه های حیات را ندارد به این دلیل که فرگشت، در حقیقت «تنوع» حیات را توضیح می دهد نه «ظهورش» را. فرگشت در واقع بر دو پایه استوار شده است که هر یک به صورت جداگانه از مدت ها پیش از داروین و والاس شناخته شده بودند، اولی، وقوع تغییرات قابل به ارث رسیدن به فرزندان در گونه ها، و دومی، برتری پیدا کردن یک موجود بر دیگری در رقابت برای بدست آوردن منابع است. داروین (و به صورت هم زمان والاس) متوجه شدند که با همین دو اصل می توان از ساده ترین اشکال حیات، به پیچیده ترین شکل ها، بدون دخالت و هدایت یک خالق هوشمند حرکت کرد. همین کشف داروین، که یک مسیحی مومن بود و اگر کمی بدشانس تر بود، شغلی در یکی از کلیساهای انگلیکن پیدا کرده بود را بی ایمان کرد.

فرگشت می تواند نشان بدهد چطور وقتی زمان کافی در اختیار باشد، می تواند از اشکال بسیار ابتدایی حیات، با جهش های تصادفی در ماده وراثتی، تنوع ژنتیکی پیدا کرد، و انواعی از این تنوع، در استفاده از منابع زیستی، از دیگر نوع ها بهتر عمل می کنند و بنابراین بخش بزرگتری از جمعیت انسانی را تشکیل می دهند. با این حال، فرگشت درباره چگونگی پدیدار شدن حیات، به ما هیچ نمی گوید.

تئوری شکل گیری حیات از ماده غیر حیاتی، از هزاران سال پیش وجود داشته است و به abiogenesis شناخته می شود که ترکیب کلمات a منفی ساز، bio به معنای حیات و genesis به معنای پیدایش است (پدیدار شدن حیات از هیچ).

جالب است بدانید تا پیش از هوک و پاستور، این تصور رایج میان دانشمندان پذیرفته شده بود که حیات، خود به خود شروع می شود. این پاستور بود که نشان داد دلیل پدیدار شدن کرم داخل گوشت، تخم گذاری مگس هاست.

کشف انقلابی پاستور، این اصل را که حیات، از تخم موجودات زنده دیگر شکل می گیرد بر جهان دانش مسلط کرد. با این حال، شروع حیات همچنان یک معما بود. داروین در پاسخ به یک نامه که پرسش حیات را مطرح کرده بود، نوشت که به نظر او، در شرایط فیزیکی زمین در زمان پیدایش حیات، که متفاوت از امروز بوده است، یک سوپ گرم از کربن و هیدورژن و فسفر و سولفور در هم می جوشیده و احتمالا رعد و برق و دیگر نیروها به تشکیل موادی که اولین رگه های حیات را دارند یعنی پروتئین هایی تکثیر شونده، منجر شده.

در قرن بیستم الکساندر اپارین مدعی شد بر خلاف ادعای پاستور، ظهور حیات از موجودات غیرزنده ممکن است ولی دلیل عدم رخداد اش در دنیای کنونی، تغییر شرایط محیطی است. همزمان با او، تی اس هالدین محل این اتفاقات را اقیانوس های اولیه که با انواع امروزین شان تفاوت داشتند می دانست. کمبود اکسیژن در آن مقطع زمانی همچنین کمکی بزرگ بود که مولکول ها بدون اکسید شدن، ترکیب بشوند.

در ۱۹۵۲، میلر و اوری آزمایشی بسیار مهم انجام دادند که به تئوری پدید آمدن حیات وزن فراوان می داد. آنها با ریختن موادی چون متان و هیدروژن و آب و آمونیوم به داخل یک چرخه بسته و وارد کردن جرقه های الکتریکی به مدت یک هفته موفق شدند اسید های امینه را به غلظت ۱۵ درصد در ماده اولیه برسانند. یعنی این ترکیبات به شکل خود به خودی بوجود می آیند. اسید های امینه، سنگ بنای پروتئین ها هستند که نقشی فوق العاده حیاتی در حیات بازی می کنند. تکرار آزمایش میلر و اوری در سال های اخیر، نشان داد که ۲۳نوع اسید آمینه از این طریق قابل تولید است، بیشتر از انواع اسید آمینه هایی که بدن ما را می سازند.

همزمان با این یافته ها، تئوری مسلط این شد که احتمالا اشکال اولیه حیات نه موجوداتی کاملا زنده، بلکه اشکالی از مولکول های آلی بودند که توان خود تکثیری داشتند ولی زنده نبودند. به زبان ساده، حیات یک شبه به وجود نیامده است و مرز میان زنده و مرده، در گستره زمانی طولانی طی شده است. همچنین این تئوری این طور مطرح می کرد که به جای اینکه در ابتدا ماده وراثتی تولید بشود، اول متابولیسم شکل گرفت: ترکیب شدن یک سری مواد و تبدیل دایمی شان.

کمی بعدتر، سیدنی فاکس تلاش کرد که با بازسازی شرایط بنیادین، از امینو اسید ها اشکال پیچیده تر بسازد. او امینو اسید هایی که از روش میلر ساخته شده بود را خشک کرد و متوجه شد که آنها زنجیره هایی شبیه به پروتئین تشکیل می دهند. او حدس می زد زیر لاوا و گدازه ای که از سطح آتشفشان به دریا می ریزد، به قدر کافی انرژی وجود دارد که این مولکلول ها شکل گرفته و به دریا برای پیچیده تر شدن ریخته شده باشند. پرفسور پیتندریگ با این کشف، مغرورانه اعلام کرد ده سال دیگر، قادر به ساخت سلول خواهیم بود. ادعایی که نشان از نادانی بشر درباره پیچیدگی سلول در آن زمان بود.

با توضیحی که درباره شکل گیری تدریجی حیات دادیم، می بایست حدس زده باشید که تعیین سن حیات بسته به این است که چه چیزی را حیات در نظر بگیریم. مطابق آخرین داده ها، پوسته زمین دویست میلیون سال بعد از تشکیل، دارای اقیانوس بوده است ولی بمباران شهاب سنگی که بعدتر رخ داده، بقای حیات حتی در صورت شکل گیری اش را نامحتمل می کند. چند صد میلیون سال بعد، شرایط زمین به شکل مساعد بود که بتوان حدس زد که حیات واقعا قابل تشکیل شدن بود. با این حال، ابهامات فراوانی همچنان وجود دارد. کریستین دو دوو، برنده نوبل شیمی معتقد است که تغییرات شیمیایی، یکباره رخ می دهند و اگر بازه زمانی طولانی باشد، تا زمانی که مواد اولیه جایگزین نشوند، احتمال رخداد تغییر بسیار اندک است.

بایستی توجه کرد که در حال حاضر، یک تئوری قابل توافق درباره نحوه شکل گیری حیات وجود ندارد. با این حال، اجزای حیاتی سلول، در آزمایش هایی مجزا، قابل پدید آمدن خود به خودی اند:

غشای سلولی با کارکرد بسیار پیچیده اش، از فسفولیپید ها به صورت خود به خودی تشکیل می شود.

آزمایش میلر نشان داد که مواد اولیه پروتئین ها هم می تواند در شرایط محیطی مناسب خود به خود تشکیل بشود.

تنها موضوع باقی مانده، ماده وراثتی است. دو تئوری رقیب، پروتئین ها و اسید های نوکلیئک را به عنوان ماده وراثتی معرفی می کند.

اما همه اینها، تا رسیدن به پیچیدگی که ساده ترین سلول های شناخته شده واجد آن هستند بسیار فاصله دارند. کوچکترین باکتری های مستقل حدود ۲ هزار ژن دارند که میلیون ها اسید نوکلئیک طول خواهد داشت. برای همین، یک سری محقق همچون ونتر، با کسر کردن ژن های مختلف از موجود زنده، تلاش دارند به ساده ترین شکل حیات برسند. آنها سعی می کنند ببیند چه درجه ای از پیچیدگی برای حیات، حداقل نیاز است. حتی باکتری هایی که زندگی انگلی دارند و تمام اسباب زنده ماندن را حمل نمی کنند، نزدیک به پانصد ژن دارند که از میان شان حداقل ۲۰۰ تایش کاملا ضروری است.

اما همانطور که پیشتر توضیح دادیم، برای شروع حیات نیازی به یک سلول کامل زنده نیست و همین قدر که مولکولی سوخت و ساز شیمیایی انجام بدهد (متابولیسم) کفایت می کند. اما همین مولکول دست پایین بایستی دو کار را انجام بدهد تا بتواند شرایط زندگی را داشته باشد: اول اینکه بتواند محتوای ژنی را منتقل بکند و دوم اینکه عامل تسهیل کننده رخداد های متابولیسم باشد. در سلول، هر کدام از این کارها به ترتیب بر عهده DNA و پروتئین هاست. اما مولکول دیگر به نام RNA که شباهت زیادی با DNA دارد، در سلول های امروزین هم هر دو نقش را در وجهی بازی می کند (مثلا در بعضی از ویروس ها، ماده وراثتی نه DNA بلکهRNA هست. همین طور بعضی از فعالیت های متابولیسم توسط RNA انجام می شود).

مطالعات چندگانه ای، صحت این فرضیه را تقویت می کنند. با این حال، پرسش های فراوانی باقی مانده است. از جمله اینکه چطور زنجیره های اسید نوکلئیک که پایه کدگذاری هستند شکل گرفتند و چطور این نوع خاص ار زنجیره در طبیعت همه گیر شد (تمام انواع مولکول های DNA در طبیعت، از یک نوع خاص از چینش پیروی می کنند که به وضوح اثبات می کند همه انواع حیات، یک منشا مشترک داشته اند). با این حال، می شود تصور کرد که این زنجیره اسید نوکلئیک در سوپ بنیادین، دارای غشا دولایه لیپیدی شده که از محیط حفاظت اش می کرده و طی مکانیسم های خود به خودی، به تقسیم شدن هم رسیده است.

با رونق گرفتن نظریه RNAبه عنوان منشا حیات، نظریه متابولیسم به عقب رانده شده است. تئوری دیگری که البته شاهد علمی برایش وجود ندارد ، رخداد همزمان همه این مسیر ها با هم هست. اما معمای دیگری که در پیدایش حیات وجود دارد، میان چپ و راست تفاوت وجود دارد! ایزومرهای چپ و راست (انانتیومر ها) مولکول های حیاتی از مدت ها پیش شناخته شده بودند، با این حال بعد از مطالعه وسیع حیات معلوم شد که موجودات زنده تنها از امینو اسید های چپ گرد (L-aa) و قندهای راست گرد (D-sugar) بهره می گیرند. در شرایط آزمایشگاهی، وقتی یک آمینو اسید را تولید می کنیم، به نسبت مساوی از هر دو نوع ایزومر تشکیل می شود. پس چطور در طبیعت، تنها یک نوع خاص اش به شکل اختصاصی در حیات وارد شده است؟ اینجاست که شهاب سنگ ها وارد داستان حیات می شوند. ظاهرا اشکال چپ گرد امینو اسید ها توسط اشعه مارو بنفش در این سنگ ها تشکیل شده و به زمین رسیده اند. غلظت بالای این امینو اسید به مواد حیاتی منتقل شده و باعث تسریع تشکیل حیات شده است.

از منظر فرگشت، ساده ترین مرحله ای که مکانیسم انتخاب طبیعی می تواند وارد عمل بشود، مولکول های پیچیده هستند که بعضی هاشان در محیط بقای بیشتری پیدا می کنند و مابقی از میان می روند (به همین دلیل است که مثلا در طبیعت تنها یک نوع چینش از DNA وجود دارد یا تنها امینو اسید های چپ گرد در موجودات زنده یافت می شوند). منشا حیات، هنوز موضوع تحقیقات فراوان است و موانع بر سر بدست آوردن تصویری دقیق از آن، به دلایلی که در بالا آمد، بسیار زیاد است. با این حال، دانش بشر راهی طولانی از قصه آدم و حوا تا نظریه سوپ بنیادی آمده است.

تئوری فرگشت، تنها گونه زایی یا تنوع زیستی را توضیح می دهد و پدیدار شدن هستی یا حیات را توضیح نمی دهد. به علاوه توجه به معنای «تئوری» در علم مهم است. وقتی کسی می گوید من یک تئوری دارم یعنی یک حدسی می زنم. در علم، تئوری به معنای یک توضیح به خوبی اثبات شده با مجموعه ای از شواهد اطلاق می شود. پس وقتی می گویند فرگشت فقط یک تئوری هست، در واقع دارند مغلطه می کنند. در علم، تئوری ها تبدیل به شواهد نمی شوند بلکه شواهد، بوسیله تئوری توضیح داده می شوند. تئوری از این نظر، نتیجه نهایی تحقیق علمی است.

درباره فرگشت می شود با این شاهد شناخته شده شروع کرد که صفات در نسل ها به ارث می رسند. همینطور با انتخاب مصنوعی،‌می شود صفاتی را برجسته کرد (مثل انتخاب گاوهای پروار تر برای جفت گیری و داشتن گوساله های پروار). اگر به قدر کافی نسل ها بگذرد، آن صفات تقویت می شوند. انتخاب طبیعی هم درست به همین شکل عمل می کند. همانطور که شکارچی، سگ های شکاری را که سریعتر می دوند، اجازه بدهد که بچه دار بشوند، دقیقا همان کاری را کرده که طبیعت، با غزال های تیزپا تر می کند. تنها تفاوت این است که وقتی شکارچی انجام ش می دهد، هدفی در ذهن دارد ولی طبیعت، هدف خاصی دنبال نمی کند.

به علاوه جهش در موجودات به معنای این نیست که قرار هست یک شبه به موجود دیگری تبدیل بشوند. بلکه جهش یعنی اینکه محتوای ژنتیکی دستخوش تغییرات عموما جزیی می شود. اما اخیرا معلوم شده است که تنها جهش نیست که در بروز صفات نقش دارد بلکه اپی ژنتیک هم موثر است. به این معنا که ژن ها می توانند به صورت کلی خاموش یا روشن بشوند. اکثر جهش ها، تاثیری در زندگی موجود زنده ندارند و genetic driftنامیده می شوند چون تغییرات بسیار جزیی هستند. ولی اگر یک جهش باعث شبیه شدن یک حشره به محیط ش بشود، شانس شکار شدن ش کم می شود و بنابراین بیشتر شانس بقا دارد.
کسانی که می خواهند فرگشت را بی اعتبار جلوه بدهند، آن را «شانس محض» می دانند در حالی که این صفات که به بقا کمک می کنند شانسی بوجود نمی آیند بلکه جهش ها هستند که شانسی (تصادفی) هستند.

با این حال، همه صفات لازم نیست که به نفع گونه باشند تا بقا پیدا بکنند. مثلا بعضی صفات به دلیل اینکه با یک صفت مفید همراه هستند، بقا پیدا می کنند بدون اینکه واقعا مفید حال باشند.

صفات، بنا به محیط زیست تعریف می شوند. برای میمونی که از شاخه ای به شاخه می جهد، لاغر بودن مزیت است ولی برای فک دریایی، بزرگ بودن مزیت محسوب می شود.

باور نادرست دیگر این است که برای تغییر، نیاز هست که همه چیز یک شبه رخ بدهد. مغلطه رایج این است که احتمال پدید آمدن انسان از باکتری، شانسی برابر بردن یک جک پات را دارد. واقعیت این است که فرگشت به خوبی نشان می دهد که با تغییرات بطئی و مقطعی چطور می شود از سادگی به پیچیدگی رسید. به علاوه اینکه اگر نوادگان یک گونه که در حال تغییرات بطئی هست، توسط یک سد جغرافیایی از یکدیگر جدا بشوند، چون محیط زیست شان عوض شده، تغییرات بسیار متفاوتی از هم می کنند چون مثلا شکارچیان متفاوتی در کمین شان می نشینند. تئوری فرگشت نمی گوید که یک گونه می تواند به گونه دیگر تبدیل بشود بلکه این تغییر می بایست به صورت پله ای و با تغییرات اندک در هر مرحله باشد. به علاوه یک فرد از یک گونه نمی تواند تبدیل به فرد دیگر از گونه دیگر بشود (گوریل تبدیل به انسان نمی شود).

مغلطه بعدی این است که اگر انسان ها از گوریل ها مشتق شده اند پس چرا هنوز گوریل ها زنده اند؟ اول از همه اینکه انسان از گوریل ها مشتق نشده بلکه گوریل و انسان، هر دو یک جد مشترک داشته اند که شبیه به گوریل و انسان نبوده. اتفاق دیگری که در طبیعت می افتد این است که یک شاخه از گونه، در محیطی جدید قرار می گیرد که فشار برای بقا بسیار زیاد است و به همین دلیل سرعت تغییر زیاد می شود در میان نسل ها در حالی که گونه اولیه، در محیط زیستی اصلی، بدون مشکل زندگی می کند و بسیار کم فرگشت پیدا می کند. برای این نیاز نیست هیچ کدام از میان بروند.

مغلطه دیگر این است که وقتی می گوییم پرندگان از خزندگان مشتق شده اند، می پرسند که چرا هیچ وقت یک کروکدیل با بدن اردک ندیده ایم؟ برای مشتق شدن مستقیم، نیازی نیست که یک گونه حد واسط، تکه های کاملی از بدن هر دو را داشته باشد.

هدف فرگشت، تنها تضمین کردن زندگی آنهایی ست که بهتر می توانند از منابع استفاده کنند. فرگشت، همجنین دلیلی برای اعمال سیاست های غیرانسانی علیه بقیه با توجیه بقای قوی ترین نیست.


دوستان در مورد این فرضیه شهابسنگ ها یه سری شواهد زمین شناختی هم وجود داره و اینگونه که برادر عزیزم دانیال جان عرض کردند و ممکنه شاید به ذهنتون بیاد خیالبافیه فرضیه پوچی نیست...
گاهی میپرسن چرا شما نمیتونین یه سلول درست کنین پس؟
این واقعا بی انصافیه اگر فاکتورها و مولکول ها و شرایط فشرده و زمان خیلی طولانی برای تشکیل سلول در طبیعت رو با یه چهارتا سانتریفیوژ و آزمایشگاه فکستنی مقایسه کنیم:4:(نزدیک 80ملیون سال تا اولین سلولهای خیلی پیشرفته....)
(دوستان دیگه خودشون میدونن فسفولیپیدها هم بر حسب انرژی آزاد خودشون همیشه کونفورماسیون 2لایه لیپیدی میگیرن:1:و اگر به قدر کافی بزرگ بشن تقسیم میشن....(در مورد یه سری فسفولیپید حرف میزنما...تستش رو یه ذره روغن مایع بریزین تو آب!)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Archaeopteryx

New Member
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
#8
پاسخ : بررسی ایرادهای وارد شده بر تکامل

ی مدت پیش تو نت میچرخیدم!
تو یه وبلاگی نوشته بود علم ژنتیک با نظریه بسیار موثق حوای میتوکندریایی ثابت کرده همه انسان ها از یک جفت انسان خلق شدند!
گفتیم بریم ببینیم قضیه چیه؟نکنه از علم روز عقب باشیم؟
این شد نتیجش!خدایا شفای عاجل عنایت بفرما:4:
-----------------
استدلال آفرينش گرايي: دانشمندان به تازگي دريافته اند، همه ي انسان ها از يك
زن به نام حوا زاده شده اند. اين يافته، گفته كتاب پيدايش درباره آفرينش را تاييد
مي كند.
پاسخ:

حوای میتوکندریایی و آدم کروموزم Y چیست؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
#9
پاسخ : بررسی ایرادهای وارد شده بر تکامل

ادعا: همه فسیلهای انسان نماها یا کاملا انسان هستند یا کاملا میمون.

جواب:

فسیل‌ها، مراحل گذار از میمون‌های استرالوپیتکوس و سایر انسان‌نماها را به انسان‌های مدرن امروزی به خوبی نشان می‌دهند.

این انتقال به قدری تدریجی است که هیچ راهی برای مشخص کردن مرز بین انسان و میمون وجود ندارد(برای آشکار شدن موضوع یادگیری زبان مادری توسط کودک را در نظر بگیرید به دلیل ماهیت تدریجی یادگیری،مشکل بتوان روزی از زندگی کودک را مشخص کرد که بتوان گفت قبل از آن روز کودک قادر به سخن گفتن نبودن و بعد از آن بوده است.- مترجم)

فسیلهای میانی موارد زیر را شامل می شوند:

استرالوپیتکوس آفارنسیس، که بین ۳ و۳.۹ میلیون سال پیش زندگی می کرد.جمجمه اش شبیه شمپانزه ولی دندانهایش خیلی شبیه انسان بود.این موجود روی دوپا راه می رفت.

استرالوپیتکوس آفریکانوس(بین ۲ و ۳ میلیون سال پیش)،اندازه مغز آن کمی بزرگتر از نوع قبلی بود(۴۲۰ تا ۵۰۰ سی سی) و دندانهای آن نیز بیشتر از مورد قبل به دندانهای انسان شباهت داشت.

هومو هابیلیس(بین ۲.۴ و ۱.۵ میلین سال پیش)،شبیه استرالوپیتکوس بود اما این موجود از ابزار استفاده می کرد، ومغز بزرگتری داشت(۶۵۰ سی سی) ،همچنین برآمدگی صورت در آن کمتر بود.

هومو ارکتوس (بین ۱.۸ میلیون و ۳۰۰هزار سال پیش)،حجم متوسط مغز در گونه های قدیمی ۹۰۰ سی سی و در گونه های جدید ۱۱۰۰ سی سی بود (حجم مغز انسانهای امروزی به طور متوسط ۱۳۵۰ سی سی می باشد).

هوموساپینس های عصر پلیستوسن که که هم از لحاظ ریخت شناسی و هم از جهت زمانی حد واسط فسیلهای قدیمی آفریقا و انسانهای مدرن اواخر عصر پلیستوسن(عصر چهارم زمین شناسی) می باشد.

یک هومونید(انسان نما) ترکیبی از ویژگیهای انسانهای مدرن امروزی و انسانهای نئاندرتال را دارد. وفسیلهایی هستند که حد واسط فسیلهای فوق الذکر هستند.

خلقت گرایان خودشان در اینکه کدام یک از انسان نماهای فوق انسان و کدام یک میمون هستند اختلاف دارند

شواهد ژنتیکی فراوانی برای ارتباط بین انسان ها و میمون ها وجود دارد.

انسانها ۲۳ جفت کروموزوم دارند ؛ و میمونها ۲۴ جفت.۲۲ جفت از این کروموزومها بین انسان و میمونها مشترک است. دو کروموزموم اضافی در میمونها در انسان با هم ترکیب شده اند و هر کدام از این کروموزمها شبیه یک نیمه از جفت کروموزوم باقیمانده انسان است.

انتهای کروموزومها از توالی تکراری تلومریک و یک ناحیه متمایز تلومریک تشکیل شده است.چنین توالی در وسط کروموزوم شماره ۲ انسان نیز وجود دارد،در واقع همان پدیده ای را انتظار داریم که از به هم پیوستن دو کروموزوم بوجود می آید(ایجدو و دیگران ۱۹۹۱)

ناحیه شبیه به سنترومر در کروموزوم شماره ۲ انسان معادل سنتروم کروموزوم میمونهاست.

انسانها و شمپانزه ها ،شباهت زیادی در توالی ژنوم دارند،مثل ژنهای کاذب مشترک از قبیل مواد ژنی .

(سخن من:
http://www.irysc.com/forum/t16011/
فسیلاشو نگاه کنید....دیگه شمایید و عقل خودتون واسه اینکه حقیقت رو بفهمین...)
 
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
#10
آخرین ویرایش توسط مدیر

REIHOON_IBO

New Member
ارسال ها
225
لایک ها
458
امتیاز
0
#11
پاسخ : بررسی ایرادهای وارد شده بر تکامل

باز یه ادعای دیگر!!!!
آقا فلان دکتر ردپای غول پیکر انسان کنار دایناسور پیدا کرده.
تکامل غلطه!
--------------------
یه عکس خیلی ساده بیارم...

جواب:چیزی نیاز نیست بگم!یه دایناسوره دیگه بوده که پاش تا حدودی شبیه آدمه
(دیگه نیازی نیست بگم وقتی حتی 1 فسیل از انسان وجود نداره که نشون بده قبل استرالوپیتکوس ها وجود داشتن دیگه چه ادعای خنده داری است انسان و دایناسور!ان هم انسان غول پیکر!)
حتمن این سایت پایینی رو ببینیدجواب این ادعا تو این سایته.
The Taylor Site "Man Tracks"

شما از کجا اینقدر مطمنی؟؟؟؟

با علم ناقص بشر؟؟؟؟؟

یه ذره بدم نیست احتمالات هم بیاری جز این جوابات ! ! !

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

ادعا: همه فسیلهای انسان نماها یا کاملا انسان هستند یا کاملا میمون.

جواب:

فسیل‌ها، مراحل گذار از میمون‌های استرالوپیتکوس و سایر انسان‌نماها را به انسان‌های مدرن امروزی به خوبی نشان می‌دهند.

این انتقال به قدری تدریجی است که هیچ راهی برای مشخص کردن مرز بین انسان و میمون وجود ندارد(برای آشکار شدن موضوع یادگیری زبان مادری توسط کودک را در نظر بگیرید به دلیل ماهیت تدریجی یادگیری،مشکل بتوان روزی از زندگی کودک را مشخص کرد که بتوان گفت قبل از آن روز کودک قادر به سخن گفتن نبودن و بعد از آن بوده است.- مترجم)

فسیلهای میانی موارد زیر را شامل می شوند:

استرالوپیتکوس آفارنسیس، که بین ۳ و۳.۹ میلیون سال پیش زندگی می کرد.جمجمه اش شبیه شمپانزه ولی دندانهایش خیلی شبیه انسان بود.این موجود روی دوپا راه می رفت.

استرالوپیتکوس آفریکانوس(بین ۲ و ۳ میلیون سال پیش)،اندازه مغز آن کمی بزرگتر از نوع قبلی بود(۴۲۰ تا ۵۰۰ سی سی) و دندانهای آن نیز بیشتر از مورد قبل به دندانهای انسان شباهت داشت.

هومو هابیلیس(بین ۲.۴ و ۱.۵ میلین سال پیش)،شبیه استرالوپیتکوس بود اما این موجود از ابزار استفاده می کرد، ومغز بزرگتری داشت(۶۵۰ سی سی) ،همچنین برآمدگی صورت در آن کمتر بود.

هومو ارکتوس (بین ۱.۸ میلیون و ۳۰۰هزار سال پیش)،حجم متوسط مغز در گونه های قدیمی ۹۰۰ سی سی و در گونه های جدید ۱۱۰۰ سی سی بود (حجم مغز انسانهای امروزی به طور متوسط ۱۳۵۰ سی سی می باشد).

هوموساپینس های عصر پلیستوسن که که هم از لحاظ ریخت شناسی و هم از جهت زمانی حد واسط فسیلهای قدیمی آفریقا و انسانهای مدرن اواخر عصر پلیستوسن(عصر چهارم زمین شناسی) می باشد.

یک هومونید(انسان نما) ترکیبی از ویژگیهای انسانهای مدرن امروزی و انسانهای نئاندرتال را دارد. وفسیلهایی هستند که حد واسط فسیلهای فوق الذکر هستند.

خلقت گرایان خودشان در اینکه کدام یک از انسان نماهای فوق انسان و کدام یک میمون هستند اختلاف دارند

شواهد ژنتیکی فراوانی برای ارتباط بین انسان ها و میمون ها وجود دارد.

انسانها ۲۳ جفت کروموزوم دارند ؛ و میمونها ۲۴ جفت.۲۲ جفت از این کروموزومها بین انسان و میمونها مشترک است. دو کروموزموم اضافی در میمونها در انسان با هم ترکیب شده اند و هر کدام از این کروموزمها شبیه یک نیمه از جفت کروموزوم باقیمانده انسان است.

انتهای کروموزومها از توالی تکراری تلومریک و یک ناحیه متمایز تلومریک تشکیل شده است.چنین توالی در وسط کروموزوم شماره ۲ انسان نیز وجود دارد،در واقع همان پدیده ای را انتظار داریم که از به هم پیوستن دو کروموزوم بوجود می آید(ایجدو و دیگران ۱۹۹۱)

ناحیه شبیه به سنترومر در کروموزوم شماره ۲ انسان معادل سنتروم کروموزوم میمونهاست.

انسانها و شمپانزه ها ،شباهت زیادی در توالی ژنوم دارند،مثل ژنهای کاذب مشترک از قبیل مواد ژنی .

(سخن من:
http://www.irysc.com/forum/t16011/
فسیلاشو نگاه کنید....دیگه شمایید و عقل خودتون واسه اینکه حقیقت رو بفهمین...)
پس با این حرفای شما و استدل هاتون 300 میلیون سال بعد همه میمون ها انسان شدن و اصلا میمون نداریم بخاطر روند پویا و همیشگی تکامل ! ! ! که ما میگیم تقریبا غیر

ممکنه ! یا مثلا استادامون میخدن میگن هاهاها مگه میشه؟ ....شما که داری میگی انسان ها از نسل میمون ها هستن لطف دلیل منطقی و علمی بیار که چه چیزی باعث

شد میمون‌های استرالوپیتکوس و سایر انسان‌نماها یه سریشون میمون بمونن یه سریشون بشن ادمیزاد؟؟؟؟؟؟؟؟ ممنون!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
#12
پاسخ : بررسی ایرادهای وارد شده بر تکامل

شما از کجا اینقدر مطمنی؟؟؟؟

با علم ناقص بشر؟؟؟؟؟

یه ذره بدم نیست احتمالات هم بیاری جز این جوابات ! ! !

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----



پس با این حرفای شما و استدل هاتون 300 میلیون سال بعد همه میمون ها انسان شدن و اصلا میمون نداریم بخاطر روند پویا و همیشگی تکامل ! ! ! که ما میگیم تقریبا غیر

ممکنه ! یا مثلا استادامون میخدن میگن هاهاها مگه میشه؟ ....شما که داری میگی انسان ها از نسل میمون ها هستن لطف دلیل منطقی و علمی بیار که چه چیزی باعث

شد میمون‌های استرالوپیتکوس و سایر انسان‌نماها یه سریشون میمون بمونن یه سریشون بشن ادمیزاد؟؟؟؟؟؟؟؟ ممنون!
ای خدای من!!!!
در مورد دایناسور که همه چی واضحه قبول نکردنش مقداری توهم میخواد...
در مورد تکامل انسان هم که اینهمه تاپیک دارم...اون توهمی که مردم عادی دارن که فقط فرضیه اس کاملا اشتباس و کلی دلیل علمی و درست حسابی هست....
شما چقدر درباره زیست شناسی و تکامل اطلاعات دارین؟
استرالوپیتکوس ها رو فسیلاشونو دیدین؟
اولا که استرالوپیتکوس ها علت اصلی دوپا شدنشون این بوده که اون زمان در "کنیا" دوره های خشکسالی افزایش یافته بوده و اینا در میلیون ها سال کم کم مجبور به دوپا راه رفتن شدند...
در ضمن این استرالوپیتکوس ها ربطی به میمون های امروزی ندارن و ما پسرعموی این میمون ها هستم نه نوادشون!
پس با این حرفای شما و استدل هاتون 300 میلیون سال بعد همه میمون ها انسان شدن و اصلا میمون نداریم بخاطر روند پویا و همیشگی تکامل !
حرفتون خنده دار بود..
بقول داوکینز:
یکی دیگر از جنبه های عجیب تکامل این است که همه فکر میکنند آنرا میفهمند...
تنها توصیه ای که بهتون میتونم بکنم اینه که برین این تاپیک جملات زیبایی توش نوشته شده که مقداری درکتون از تکامل بیشتر بشه...
http://www.irysc.com/forum/t16012/
بعدشم به سایر تاپیک هام مراجعه کنید...مخصوصا کتاب های تکامل به زبان ساده

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

دوستان قرار شد اینجا فقط صحبت علمی باشه!
اگر دلیلی یا مدرکی سراغ دارین رو کنین من جواب بدم!
اینکه شما از تکامل اطلاعات کم داری دلیل نمیشه بیای تاپیک رو به بیراهه بکشونی
در ضمن علم بشر ناقص نیست...داره کامل میشه:10:
(2تا از جملاتی که زیاد شنیدم و واقعا بی معنی و پوچه:
1-علم بشر ناقصه پس به این دلیل باید دست به دامن اجنه و روح و جادو بشیم
2-مگه همه چیز با ماده توجیح میشه؟
)
پس لطف کنید فضای تاپیک رو فقط با دلیل و مدرک علمی پر کنید و اگر اینجور سوالا داشتین بهم پ.ب بذارین:53:

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

ادعا: خیلی از دانشمندان نظریه تکامل را رد کرده و از خلقت گرایی حمایت کرده اند

جواب:

بر اساس نتایج نظر سنجی گالوپ در سال ۱۹۹۱ (همچنین نظر سنجی موسسه‌های رابینسون در سال ۱۹۹۵ و ویتام در سال ۱۹۹۷ ) تنها ۵ درصد دانشمندان آمریکایی ،خلقت گرا هستند.

البته این درصد شامل کسانی که در رشته‌های غیر مرتبط با منشا حیات (مثل علوم رایانه،مهندسی مکانیک و …) ،فعالیت می‌کردند نیز می‌شود.اگر فقط رشته‌های مرتبط را در نظر بگیریم،باز بر اساس نظرسنجی رابینسون در ۱۹۹۵، از بین ۴۸۰۰۰ هزار متخصص،فقط ۷۰۰ نفر به خلقت گرایی اعتقاد داشته یا آن را به عنوان یک نظریه معتبر در نظر می‌گیرند.این به این معنی است که کمتر از ۱۵ نفر در هر هزار نفر در بین دانشمندان رشته‌های مرتبط به خلقت گرایی اعتقاد دارند.و باز این آمار متعلق به آمریکاست که در آن تعداد خلقت گرایان از سایر کشورهای صنعتی بیشتر است. در این کشورها،تعداد دانشمندان در حوزه‌های مرتبط که به خلقت گرایی اعتقاد دارند به کمتر از یک در هزار می‌رسد.

علاوه بر این،خیلی از موسسات علمی اعتقاد دارند که شواهد موید نظریه تکامل به قدری زیاد است که در این زمینه بیانیه صادر کرده اند.آکادمی ملی علوم(NAS) ، یکی از معتبرترین موسسات علمی،سایتی را برای موضوع اختصاص داده است(NAS 1999). در سال ۱۹۸۶ لیستی از ۷۲ برنده جایزه نوبل،۱۷ آکادمی علمی ایالتی، و ۷ آکادمی علمی دیگر،گزارشی را به دادگاه عالی ارایه دادند که در این گزارش به روشنی فرق بین علم و مذهب مشخص شده است و تشریح شده است که چرا خلقت گرایی علم نیست.

ممکن است این سوال پیش بیاید که دلیل راسخ برخی از دانشمندان(صرف نظر از تعداد یا درصد آنها) به یک موضوع چیست.خیلی از این گروه، نظریه تکامل را به دلایل اعتقادات مذهبی خویش و نه براساس شواهد، محکوم می‌کنند.شواهد از نظریه تکامل پشتیبانی می‌کنند. و در علم شواهد و نه اعتبار شخصی باید اساس نتیجه گیریهای علمی باشد.

اغلب،این ادعا که دانشمندان نظریه تکامل را رد می‌کنند یا از خلقت گرایی حمایت می‌کنند،ناشی از اغراق و یا فریبکاری است.خیلی از دانشمندان به برخی از جنبه‌های تکامل، مخصوصا فرضیه‌های جدید در مورد آن، با تردید نگاه می‌کنند.(در همه علوم فرضیه‌های جدید قبل از اینکه به نظریه تبدیل شوند بارها مورد آزمایش قرار می‌گیرند و برخی از آنها رد و برخی مورد پذیرش واقع شده و به نظریه تبدیل می‌شوند-مترجم).

تمامی دانشمندان برجسته جای احتمال را در مورد تکامل (و هر نظریه دیگر) باز می‌گذارند،هرچند که وجود چالشهای جدی بعید باشد.خلقت گرایان به طور گسترده،چنین اظهاراتی را سریعا می‌قاپند تا نشان دهند که نظریه تکامل شدیدا سوال برانگیز است.(در موراد زیادی نقل قولهای خلقت گرایان با منبع اصلی آنها تفاوت زیادی دارد و معمولا جملات و کلمات طوری شکل دهی می‌شوند که بتوانند نتیجه مورد نظر خویش را بگیرند.مخصوصا در ایران به دلیل عدم وجود منابع فارسی مناسب برای مطالعه عموم چنین مواردی فراوان است.-مترجم)

آنها از فهم این موضوع عاجزند که اینکه نظریه تکامل توانسته است سالها در برابر چنین سوالاتی دوام آورد نشان از اعتبار علمی فوق العاده آن دارد.(معمولا مشاهدات و آزمایشهای جدید باعث بروز سوالاتی می‌شود که ممکن است یک نظریه را به چالش بکشد و نظریه‌هایی،مثل نظریه وجود اتر، بودند که در با یافته‌های جدید ناسازگار بوده و اعتبار خود را از دست داده اند. ولی اینکه نظریه تکامل توانسته است،بعداز ۱۵۰ سال در برابر یافته‌های و سوالات مطرح شده دوام بیاورد نشان از اعتبار فوق العاده آن دارد.-مترجم)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

REIHOON_IBO

New Member
ارسال ها
225
لایک ها
458
امتیاز
0
#13
پاسخ : بررسی ایرادهای وارد شده بر تکامل

ای خدای من!!!!
در مورد دایناسور که همه چی واضحه قبول نکردنش مقداری توهم میخواد...
در مورد تکامل انسان هم که اینهمه تاپیک دارم...اون توهمی که مردم عادی دارن که فقط فرضیه اس کاملا اشتباس و کلی دلیل علمی و درست حسابی هست....
شما چقدر درباره زیست شناسی و تکامل اطلاعات دارین؟
استرالوپیتکوس ها رو فسیلاشونو دیدین؟
اولا که استرالوپیتکوس ها علت اصلی دوپا شدنشون این بوده که اون زمان در "کنیا" دوره های خشکسالی افزایش یافته بوده و اینا در میلیون ها سال کم کم مجبور به دوپا راه رفتن شدند...
در ضمن این استرالوپیتکوس ها ربطی به میمون های امروزی ندارن و ما پسرعموی این میمون ها هستم نه نوادشون!

حرفتون خنده دار بود..
بقول داوکینز:
یکی دیگر از جنبه های عجیب تکامل این است که همه فکر میکنند آنرا میفهمند...
تنها توصیه ای که بهتون میتونم بکنم اینه که برین این تاپیک جملات زیبایی توش نوشته شده که مقداری درکتون از تکامل بیشتر بشه...
http://www.irysc.com/forum/t16012/
بعدشم به سایر تاپیک هام مراجعه کنید...مخصوصا کتاب های تکامل به زبان ساده

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

دوستان قرار شد اینجا فقط صحبت علمی باشه!
اگر دلیلی یا مدرکی سراغ دارین رو کنین من جواب بدم!
اینکه شما از تکامل اطلاعات کم داری دلیل نمیشه بیای تاپیک رو به بیراهه بکشونی
در ضمن علم بشر ناقص نیست...داره کامل میشه:10:
(2تا از جملاتی که زیاد شنیدم و واقعا بی معنی و پوچه:
1-علم بشر ناقصه پس به این دلیل باید دست به دامن اجنه و روح و جادو بشیم
2-مگه همه چیز با ماده توجیح میشه؟
)
پس لطف کنید فضای تاپیک رو فقط با دلیل و مدرک علمی پر کنید و اگر اینجور سوالا داشتین بهم پ.ب بذارین:53:

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

ادعا: خیلی از دانشمندان نظریه تکامل را رد کرده و از خلقت گرایی حمایت کرده اند

جواب:

بر اساس نتایج نظر سنجی گالوپ در سال ۱۹۹۱ (همچنین نظر سنجی موسسه‌های رابینسون در سال ۱۹۹۵ و ویتام در سال ۱۹۹۷ ) تنها ۵ درصد دانشمندان آمریکایی ،خلقت گرا هستند.

البته این درصد شامل کسانی که در رشته‌های غیر مرتبط با منشا حیات (مثل علوم رایانه،مهندسی مکانیک و …) ،فعالیت می‌کردند نیز می‌شود.اگر فقط رشته‌های مرتبط را در نظر بگیریم،باز بر اساس نظرسنجی رابینسون در ۱۹۹۵، از بین ۴۸۰۰۰ هزار متخصص،فقط ۷۰۰ نفر به خلقت گرایی اعتقاد داشته یا آن را به عنوان یک نظریه معتبر در نظر می‌گیرند.این به این معنی است که کمتر از ۱۵ نفر در هر هزار نفر در بین دانشمندان رشته‌های مرتبط به خلقت گرایی اعتقاد دارند.و باز این آمار متعلق به آمریکاست که در آن تعداد خلقت گرایان از سایر کشورهای صنعتی بیشتر است. در این کشورها،تعداد دانشمندان در حوزه‌های مرتبط که به خلقت گرایی اعتقاد دارند به کمتر از یک در هزار می‌رسد.

علاوه بر این،خیلی از موسسات علمی اعتقاد دارند که شواهد موید نظریه تکامل به قدری زیاد است که در این زمینه بیانیه صادر کرده اند.آکادمی ملی علوم(NAS) ، یکی از معتبرترین موسسات علمی،سایتی را برای موضوع اختصاص داده است(NAS 1999). در سال ۱۹۸۶ لیستی از ۷۲ برنده جایزه نوبل،۱۷ آکادمی علمی ایالتی، و ۷ آکادمی علمی دیگر،گزارشی را به دادگاه عالی ارایه دادند که در این گزارش به روشنی فرق بین علم و مذهب مشخص شده است و تشریح شده است که چرا خلقت گرایی علم نیست.

ممکن است این سوال پیش بیاید که دلیل راسخ برخی از دانشمندان(صرف نظر از تعداد یا درصد آنها) به یک موضوع چیست.خیلی از این گروه، نظریه تکامل را به دلایل اعتقادات مذهبی خویش و نه براساس شواهد، محکوم می‌کنند.شواهد از نظریه تکامل پشتیبانی می‌کنند. و در علم شواهد و نه اعتبار شخصی باید اساس نتیجه گیریهای علمی باشد.

اغلب،این ادعا که دانشمندان نظریه تکامل را رد می‌کنند یا از خلقت گرایی حمایت می‌کنند،ناشی از اغراق و یا فریبکاری است.خیلی از دانشمندان به برخی از جنبه‌های تکامل، مخصوصا فرضیه‌های جدید در مورد آن، با تردید نگاه می‌کنند.(در همه علوم فرضیه‌های جدید قبل از اینکه به نظریه تبدیل شوند بارها مورد آزمایش قرار می‌گیرند و برخی از آنها رد و برخی مورد پذیرش واقع شده و به نظریه تبدیل می‌شوند-مترجم).

تمامی دانشمندان برجسته جای احتمال را در مورد تکامل (و هر نظریه دیگر) باز می‌گذارند،هرچند که وجود چالشهای جدی بعید باشد.خلقت گرایان به طور گسترده،چنین اظهاراتی را سریعا می‌قاپند تا نشان دهند که نظریه تکامل شدیدا سوال برانگیز است.(در موراد زیادی نقل قولهای خلقت گرایان با منبع اصلی آنها تفاوت زیادی دارد و معمولا جملات و کلمات طوری شکل دهی می‌شوند که بتوانند نتیجه مورد نظر خویش را بگیرند.مخصوصا در ایران به دلیل عدم وجود منابع فارسی مناسب برای مطالعه عموم چنین مواردی فراوان است.-مترجم)

آنها از فهم این موضوع عاجزند که اینکه نظریه تکامل توانسته است سالها در برابر چنین سوالاتی دوام آورد نشان از اعتبار علمی فوق العاده آن دارد.(معمولا مشاهدات و آزمایشهای جدید باعث بروز سوالاتی می‌شود که ممکن است یک نظریه را به چالش بکشد و نظریه‌هایی،مثل نظریه وجود اتر، بودند که در با یافته‌های جدید ناسازگار بوده و اعتبار خود را از دست داده اند. ولی اینکه نظریه تکامل توانسته است،بعداز ۱۵۰ سال در برابر یافته‌های و سوالات مطرح شده دوام بیاورد نشان از اعتبار فوق العاده آن دارد.-مترجم)
هاهاهاهاها
اقای تندرو محترم (!) شما خیلی خوب بلدین بپیچونین و با کلمات بازی کنید در نیتجه از اصل سوال و موضوع فاصله بگیرید ....!!

در مورد دایناسور که همه چی واضحه قبول نکردنش مقداری توهم میخواد...

هیچ چیز واضح نیست ...اینو بهتر از همه میدونین ... اگر واضح بود حتی بین اون دانشمندای غربی که شما سنگشونو به سینه میزنین اینقدر اختلاف نبود ! هممون میدونیم !


در مورد تکامل انسان هم که اینهمه تاپیک دارم...اون توهمی که مردم عادی دارن که فقط فرضیه اس کاملا اشتباس و کلی دلیل علمی و درست حسابی هست....
لطفا ! ! ! شما این حق ندارین که عقاید یه جامعه رو توهم به حساب بیارین .....!!
این توهمی که شما ازش اسم میبرین n سال پیش نه داروینی بود نه هلدین نه داوکینز نه هیچ کدوم از این تیپ دانشمندا ( تنها منظورم زیست نیست همه رشته ها)
حالا میخوام براتون از این به قول شما توهمات مثال بزنم :

1__پر دهای جنینی در انسان : توی ایه های مختلفی از یه سری تاریکی های مختلفی صحبت شده ! اون موقع که داستگاه رادیولوژ وجود نداشت که این پرده هارو شناسایی کنه ...میتونین
صجبت های دکتر صحافی رو در مورد جنین شناسی در قزان ببنید ...
سوره زمر ایه 6
: {
شما را از نفسى واحد آفرید سپس جفتش را از آن قرار داد و براى شما از دامها هشت قسم پدید آورد شما را در شکمهاى مادرانتان آفرینشى پس از آفرینشى [دیگر] در تاریکیهاى سه گانه خلق کرد این است‏خدا پروردگار شما فرمانروایى [و حکومت مطلق] از آن اوست‏خدایى جز او نیست پس چگونه [و کجا از حق] برگردانیده مى‏شوید}

2__ اشاره به وجود کروموزم x و y : {

در سوره قیامت آیه 37- 39 به این مطلب اشاره شده است:
ا او نطفه‏اى از منى که در رحم ریخته مى‏شود نبود سپس بصورت خون‏بسته در آمد و خداوند او را آفرید و موزون ساخت و از او دو زوج مرد و زن آفرید.}.....

همچنین اگر دقت کنید می بینید که شخصی که کرومزوم y داشته باشد مرد است و مرد کروموزوم Y را وارد چرخه می کند پس عامل موثر در تعین جنسیت مرد است زیرا اگر X بدهد فرزند دختر و اگر Y بدهد فرزند پسر می شود در زمانهای گذشته حتی تا قبل از بوجود آمدن علم ژنتیک تصور بر این بود که زن جنسیت جنین را تعین می کند ولی در قرآن کریم به طور غیر مستقیم نکته این مساله در آیه بالا اشاره شده است.

3__نظریه جدایی قاره ها : ببین خیلی از دانشمندا این نظرو دادن ولی اخر وگنر اثباتش کرد حالا بیا تو توهمات من :


در قرآن کریم درآیه 30-31 سوره نازعات بطور بسیار ظریف به این نکته اشاره شده است

«و زمین را بعد از خلقت آسمان بگسترانید و از آن آب و گیاه پدید آورد»


همچنین نکته جالب دیگه ای که در این آیه وجود داره اینه که گیاهان بعد از دوره زمین شناسی پالئوزوئیک که پانگه آ وجود داشته (در دومین دوره یعنی اردوویسین) و بعد از آن قاره ها شروع به
جدا شدن از هم کردن در خشکی ظاهر شدن و نخستین گیاهان بی برگ در خشکی توی این دوره پدید اومد .


4__فتوسنتز و کلروفیل :


در سوره التکویر آیه 17 و 18 به خوبی به عمل فتوسنتر گیاهان اشاره شده است:
وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ ﴿۱۷﴾وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ ﴿۱۸﴾
سوگند به شب چون پشت گرداند (۱۷)سوگند به صبح چون دميدن گيرد (۱۸)

کلروفیل : سوره انعام ایه 99 {
اوست کسى که از آسمان آبى فرود آورد پس به وسیله آن از هر گونه گیاه برآوردیم و از آن سبزى خارج ساختیم که از آن دانه‏هاى متراکمى برمى‏آوریم و از شکوفه رخت‏خرما خوشه‏هایى است نزدیک به هم و [نیز] باغهایى از انگور و زیتون و انار همانند و غیر همانند خارج نمودیم به میوه آن چون ثمر دهد و به [طرز] رسیدنش بنگرید قطعا در اینها براى مردمى که ایمانمى‏آورند نشانه‏هاست}

5__لنفوسیت ها : سوره طارق ایه 4 {
« هر کسی در درون خود نیروی پشتیبانی دارد»)

6__ حرکت REM رو حتما خوندی حالا توهمات من سوره احزاب ایه 19: {
آنها در همه چیز نسبت به شما بخیلند، و هنگامی که لحظات ترس و بحرانی پیش آید مشاهده می‏کنی آنچنان به تو نگاه می‏کنند و چشمهایشان در حدقه می‏چرخد که گوئی می‏خواهند قالب تهی کنند! اما هنگامی که حالت خوف و ترس فرو نشست زبانهای تند و خشن خود را با انبوهی از خشم و عصبانیت بر شما می‏گشایند (و سهم خود را از غنائم مطالبه می‏کنند!) در حالی که در آن نیز حریص و بخیلند، آنها هرگز ایمان نیاورده‏اند لذا خداوند اعمالشان را حبط و نابود کرد و این کار بر خدا آسان است.}....خداوند این مرحله از خواب رو که معمولا بصورت اختلاله به مرگ تشبیه کرده و همانطور که می دونی خواب نیز مشابه مرگه و شباهت های بسیاری به آن داره.......!!

7__استخون های غول پیکر کشف شده توی عربستان که غوغا کرد یادت میاد که البته ارتباط کمی هم با این تکامل نداره !

سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ ﴿۷﴾
[كه خدا] آن را هفت‏شب و هشت روز پياپى بر آنان بگماشت در آن [مدت] مردم را فرو افتاده مى‏ديدى گويى آنها تنه‏هاى نخلهاى ميان تهى‏اند (۷) الحاقة
وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِن مَّكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُم مِّن شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون ﴿۲۶﴾


[ و به آن قوم عاد تمکین و قوتی دادیم که شما را چنان ندادیم و با آنکه بر آنها چشم و گوش و قلب درک کننده قرار دادیم هیچ یک از آنها را از عذاب نرهانید...] سوره احقاف ۲۶
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ ﴿۶﴾
إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿۷﴾
الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ ﴿۸﴾
[ ندیدی که خدای تو با قوم عاد چه کرد؟ قومی که دارای قامتهای ستون آسا بودند و نظیر آنها از لحاظ قدرت بدنی در هیچ جای دنیا خلق نشده بود.] سوره فجر۶-۷-۸
[ ای پیامبر بگو در روی زمین گردش کنید و در عاقبت شوم آنان که آیات الهی را تکذیب کردند به دقت بنگرید.] سوره انعام ۱۱
در ۲۲ آوریل ۲۰۰۴ میلادی استخوانهای عظیم الجثه ی انسانهایی مربوط به هزاران سال پیش از زیر خاک بیرون آورده شد.





و کلی معجزه های دیگه توی این به قول شماها توهمات منه که فقط به زیست شناسی ختم نمیشه : فیزیک ریاضی شیمی مثلا شف القمرو ناسا
تایید کرد یا مثلا عدد اتمی آهن یا کیهان شناسیش یا اشاره اش به سیاهچاله ها یا سرعت نور و ........!!

هدفم از گفتن اینا این بود که بهتون ثابت کنم توهم ابدااا کلمه درستی واسه این اعتقادی باشه که خیلیااا جلوش سر فرود اوردن و نمونه هاشو که با
بیولوژی ربظ داشت دیدیم ! پس لطفا اینقد تندروی نکنید .....11

شما چقدر درباره زیست شناسی و تکامل اطلاعات دارین؟
استرالوپیتکوس ها رو فسیلاشونو دیدین؟
هههههه ! شما چقدر در مورده من اظلاع دارین ؟؟؟! که اینجور مانور نظریه هچوقت تایید نشده (کامل) میدین ! باید خدمتتون عرض کنم بنده خیلی سوابقم طلاییه که لازم نمیدونم بازگو کنم !


در ضمن علم بشر ناقص نیست...داره کامل میشه:10:
(2تا از جملاتی که زیاد شنیدم و واقعا بی معنی و پوچه:
1-علم بشر ناقصه پس به این دلیل باید دست به دامن اجنه و روح و جادو بشیم
2-مگه همه چیز با ماده توجیح میشه؟
)
اولا که به قول خودتون داره کامل میشه هنوز که کامل نشده !!! وقتی شد این شکلکو بزارین ( اصلا خوب نیست با کلامات خودتون محکوم شین)
این جملاتو منم میشنوم ولی توی هر مذهب و مبحثی یه سری افراد هستن که بی هوا حرف میزنن بدون اینکه از چی سردز بیارن ، و مشخصه یه فرد تحصیل کرده اینه که برای محکوم
کردن طرف خودش سراغ اینجور افراد نره که راحت بتونه حرفشو به کرسی بنشونه که خیلیم راحته !

در ضمن این استرالوپیتکوس ها ربطی به میمون های امروزی ندارن و ما پسرعموی این میمون ها هستم نه نوادشون!)
ببین پیچوندین ! من سوالم ازتون این بود چرا بعضی انسان بعضی میمون ( حالا هر نوعش)
 
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
#14
پاسخ : بررسی ایرادهای وارد شده بر تکامل

1-من گفتم توهمی وجود داره که تکامل انسان مدرک نداره و همش فرضیه اس...من چکار به اعتقاد مردم دارم؟؟؟من حرفی راجب قرآن شما زدم؟من گفتم توهم خلقت وجود داره؟؟؟؟
من فقط گفتم:توهمی وجود داره که تکامل انسان هیچ مدرکی نداره.که اشتباس و کلی مدرک وجود داره.
---------------------------------
در مورد بحثای دانشمندا...علم با نظریه و شواهد و ب چالش کشیدن جلو میره و دگماتیسمی توش نیست.حتی گفته شده اگر کسی فقط یک مدرک خلاف تکامل میاره بهش نوبل داده میشه.
مثل این میمونه:
قتلی اتفاق افتاده و مردم عادی تصور میکنند این قتل ماورایی بوده...ولی چند پلیس و کاراگاه به دنبال مدارک میرن و به چند نفر مشکوک میشن و هی باهم بحث میکنن تا متهم رو شناسایی کنن...فکر نکنم اینکه این چندکاراگاه به این دلیل که سر شناسایی متهم بحث دارن باعث شه بگیم کارشون اشتباهه و حرف مردم عادی درسته و این قتل جادو جنبلی بوده....
دانشمندا هم نقش این کاراگاه هارو بازی میکنن...با بررسی شواهد و مدارک........
----------------------
در مورد بقیه حرفاتون....هیچ ربطی به این تاپیک ندارن!میتونم جوابتونو بدم ولی نیازی به این کار نیست.شما آزادی هرجوری دوس داری فکر کنی.ولی من نه با قرآن کاری دارم نه با شق القمر!لطفا درچهارچوب این تاپیک پست بذارین.
لطفا خودتون پاکشون کنید خیلی علاقه دارین در مورد قرآن مطلب بذارین یه تاپیک باز کنید بذارین.چون من حرفی در مورد کتاب شما نزدم.
--------------------------
در مورد سوالت در مورد تکامل انسان:
آخه دختر خوب معلومه تاحالا کمپبل رو جلدشو هم ندیدی:53:
یه دور گونه زایی رو بخون میفهمی چرا یه سری انسان شدن یه سری نشدن!
احتمالا شمای سابقه طلایی گونه زایی "دگر میهنی" رو خوندین دیگه....
تو پست پایینی جوابتونو دادم.
کوچیکتر از اونیم که نصیحت کنم ولی از من به شما نصیحت هرچیزی که شنیدین رو باور نکنید و حالا حالا ها اگر دنبال حقیقت هستین باید دنبالش بدویید:115:اگر هم حقیقت در ذهن شما همونیه که دوس دارین باشه که بازم حرفی نیست میتونین اینجور باشین...ما کسیو مجبور به کاری نمیکنیم...
ولی خداوکیلی با این تندروی ها و غرورتون به جایی نمیرسین:115::115::115:
پس سعی کنید اطلاعاتتون رو بالا ببرین:115::115::115::115:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Marshall

New Member
ارسال ها
687
لایک ها
970
امتیاز
0
#15
پاسخ : بررسی ایرادهای وارد شده بر تکامل

@REIHOON_IBO @Archaeopteryx

لحنتون اصلا مناسب این سایت نیست مخصوصا شما جنابREIHOON_IBO

لطفا این بحث دو نفره که چیزی جز خشونت و دعوا به همراه نداره رو ادامه ندین و بذارین تاپیک به کارش خودش ادامه بده ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
#16
پاسخ : بررسی ایرادهای وارد شده بر تکامل

ادعا :بر اساس نظريه فرگشت، انسانها و شامپانزه ها از يک ريشة مشترک بوده اند، ولي امروزه تفاوتهاي فاحشي
ميان ما و آنها وجود دارد. شامپانزه ها تکامل نيافتند و هنوز هم روي درخت زندگي ميکنند، در حالي که انسانها
به چنان پيشرفتي رسيده اند که ميتواند به کرة ماه هم سفر کند. اين موضوع با نظرية فرگشت، تناقض اساسي
دارد!

در مورد بخش اول ادعا، پيشتر نيز خاطر نشان ساختيم که در نظرية فرگشت و انتخاب طبيعي چيزي به نام
تکامل وجود ندارد و انسانها نيز تکامل يافته ترين و يا پيشرفته ترين جانداران زمين نيستند. نوع انسان تنها به لطف
جهشهايي که ناخودآگاه و براي حفظ نسل خود طي چند ميليون سال اخير برخوردار شده است، امروزه از نظر مغز
و هوش از ديگر جانداران برتري يافته و به لطف همين هوش برتر توانسته است تمام نقاط ضعف خود را بپوشاند.
براي مثال انسان در مقايسه با عقاب هم ديد چشمي ضعي فتري دارد و هم نم يتواند پرواز کند، در مقايسه با ميمون
نميتواند به راحتي از درخت بالا برود و از شاخ هاي به شاخة ديگر بپرد و يا روي درخت بخوابد، انسان نميتواند به
سرعت کوسه ها و دلفين ها شنا کند يا مدت زيادي در زير آب بماند. قدرت بدني انسان از حيواناتي نظير شير، پلنگ،
خرس و گراز بسيار کمتر است. انسان نميتواند صداهايي با فرکانس کمتر از 20 هرتز و بيشتر از 20 کيلو هرتز را
بشنود. همچنين چشم انسان قادر به ديدن نورهاي مادون قرمز و فوق بنفش نيست با اين حال همين انسان به
کمک هوش و قدرت تفکر و نيز بهره گرفتن از تجربيات گذشتگان خود توانسته است وسايلي بسازد و بيشتر نقاط
ضعفش را بپوشاند؛ براي مثال او دوربين ديد در شب و تلسکوپ را اختراع کرده است تا بهتر و قويتر ببيند. راديو،
تلويزيون، اينترنت و ماهواره را براي برقراري ارتباط راه دور با هم نوعان خود، اتومبيل و قطار را براي سرعت بخشيدن
به حرکت، بالُن و هواپيما را براي پرواز کردن و کشتي و زيردريايي را براي حرکت در زير دريا ساخته است.
همچنين دربارة اينکه چرا انسانها صاحب مغز و هوش بيشتر شدند، گفتيم که عامل اصلي همان انتخاب طبيعي
بوده است. جد انسانها و شامپانزه تا شش ميليون سال پيش همگي در جنگل زندگي ميکردند، اما به دليل برخي
مسائل طبيعي مانند خشکسالي در جنگلهاي شرق آفريقا، اين جانداران مجبور بودند براي مدتي از درختها پايين
بيايند و در روي زمين به دنبال غذا بگردند. در اين ميان، گونه هايي شانس زنده ماندن داشتند که در اثر فرگشتهاي
پياپي صاحب پاهاي قويتر بودند و پس از کسب غذا ميتوانستند سريعتر بدوند و خود را به تک درختان امنتر
برسانند. اين موضوع آغاز جدايي اين گونه از خانوادة هومونيدها بود. پس از آن طي ميليونها سال، گونة انسان نما با
فرگشتهاي مختلف روبرو شد که در نهايت به انسان امروزي ختم شد، اما اجداد شامپانزه ها در منطق هاي ميزيستند
که تغييرات طبيعي زياد در آنجا روي نداد و به همين دليل نيازي هم به فرگشت متفاوتتر نداشتند. البته خاطر نشان
سازيم که شامپانزه هاي کنوني دقيقاً شبيه اجداد شش ميليون سالة پيش نيستند و تا حدود زيادي تغيير کرده اند. در بدن
انسانهاي امروزي نيز اندامهاي بدون کاربردي مانند دندان عقل، زايدة آپانديس و استخوان دنبالچه وجود دارند که در
اجداد گياهخوار مورد استفاده بودند، ولي اکنون کاربردي ندارند و شايد در نسلهاي آينده به طور کامل حذف شوند.
گونة انسان طي چند صدهزار سال اخير به آن درجه از سطح فکري رسيده است که با اختراع ابزاري مانند
آتش، موفق شده تغييرات تحميلي محيط بر روي بدن خود را تا حدودي متوقف کند. انسانهاي خردمند ديگر مانند
حيوانات نياز چنداني به سازگاري با تغييرات محيط طبيعي ندارند زيرا م يتوانند؛ مثلاً با وقوع دورة يخبندان، لباس
بپوشند و خود را از گزند سرما و مرگ حفظ کنند. از اين زمان به بعد ديگر برتري جسمي براي بقا و زنده ماندن اهميت
پيشيشن خود را براي انسانها از دست داده است و در عوض برتري فکر و انديشه و نيز همکاري در جهت کسب
موقعيت بالاي اجتماعي ارزشمند شده است.
(اینم جواب دوست خوبمون:115:)

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----


تصاویر فسیلاتونم که همشون واقعا خنده دار بودن...خودتون چطور اینارو باور کردین؟
(لطف کنید اسم پژوهشگران و مقاله معتبر لاتین این فسیل هارو بدین!!!)
خوبه همین بغل تصویر رو هم ببینی...
Program of computer graphics
احتمالا افکت کامپیوتری میدونید چیه دیگه؟

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

فسیل بعدیت:
خیلی مشخصه ساختگیه
(البته خوشحال میشم اگر واقعین تو یه سایت معتبر یا مقاله و اسم کاشفان و پژوهشگران رو بهم بدی!!!!)

:7::7::7::7::7::7:
تکنیک استفاده شده:
یه چیزیه شبیه خطای دید در این عکس:


---- دو نوشته به هم متصل شده است ----


این 2 عکس هم مثل دو مورد قبلی ساختگی بودنشون مبرهنه.مخصوصا این جمجمه هه.....
(البته میگم که اگر واقعین مقاله معتبرشو+اسم پژوهشگران و تحقیقاتشون و .. را بدهین:115::115::115::115:)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
#17
پاسخ : بررسی ایرادهای وارد شده بر تکامل

اگر نظرية فرگشت داراي اسناد و مدارک معتبري است، چرا هنوز برخي با آن مخالفت میکنند و ادعاهاي آنها
چيست؟

مخالفان نظرية فرگشت به چند دسته تقسيم مي شوند. گروه اول کساني هستند که آگاهي درست و کافي
از نظرية فرگشت ندارند. اين افراد بر اساس شايعات و شنيده های القا شده تصور ميکنند داروين در نظرية خود ادعا کرده است
که آفريننده اي وجود ندارد و همه چیز الکی و تصادفی به وجود آمده و انسانها از ميمونها به وجود آمده اند و چون اين سخنان با عقل و آموزه هاي ديني منافات دارد، پس در نظر اين افراد بی اعتبار است.
گروه دوم مخالفان کساني هستند که تصور ميکنند فرگشت در حد يک فرضيه است و از آنجا که هنوز به اصل
علمي تبديل نشده است، پس نميتوان به آن استناد کرد. اين افراد هنوز تفاوت فرضيه و نظريه را درک نکرده اند و نميدانند که فرضيه يک تصور ذهني و حدس خيالي است، در حالي که نظريه يک موضوع علمي است که بايد براي آن دلايل و شواهد معتبر آورد. اين افراد همچنين نمیدانند که نظريه با اصل نيز فرق دارد. اصول علمي در عالم واقعيت و زمان حاضر قابل لمس و آزمايش هستند، در حالي که اين امکان براي نظريه ميسر نيست. در مورد نظرية فرگشت نيز چون امکان بازگشت به گذشتة چند ميليون ساله وجود ندارد، دانشمندان با استفاده از علوم و مدارک علمي مانند زمين شناسي، فسيل شناسي، آناتومي مقايس هاي جنين نشناسي، ژنتيک جمعيتي، زيست شناسي ملکولي و دهها دليل ديگر توانسته اند واقعيتهاي گذشته را در قالب نظريه ارائه دهند.
کار اين دانشمندان مانند کارآگاهان جنايي است. از آنجا که کارآگاه پليس نمیتواند براي اثبات عمل يک متهم،
فيلم صحنة جرمي را که در گذشته رُخ داده است، ببيند، سعي ميکند با گردآوري و بررسي دقيق شواهد و آثار جُرم
واقعيت را دريابد و با دلايل و مدارک محکم هپسند محکوميت يا برائت متهم را در دادگاه اثبات کند. در تمام کشورهاي جهان نيز قاضي يا هيأت منصفه، اسناد و شواهد معتبر را قبول ميکنند و هيچ کس ادعا نميکند که چون فيلم صحنة جرم را نديده است، پس اين مدارک باطل هستند!
گروه ديگر مخالفان تلاش ميکنند با طرح ادعاهاي عجيب، نظرية فرگشت را باطل اعلام کرده و با طرح ادعاهاي
عجيب نزد مردم عامي چنين القاء کنند که نظرية داروين يک دروغ بزرگ و طرح استعمارگر پير بريتانيا براي بي ايمان
کردن مردم است و به خيال خود با اين ادعاها بتوانند از عقايد ديني مردم محافظت کنند. اين قبيل افراد با نشان دادن تصاوير برخي حيوانات مانند ماهيها، لاکپشت ها و حشراتي که به دليل داشتن همزيستي زياد با تغييرات محيط طبيعي، فرگشت کمتري طي ميليونها سال اخير يافته اند، ادعا ميکنند که اين موارد در تناقض با نظرية فرگشت است. آنها همچنين باارائة تعدادي اسامي مجهول چنين القاء ميکنند که بسياري از دانشمندان هنوز نظرية فرگشت را نپذيرفته اند و نسبت به آن مشکوک هستند، در حالي که واقعيت کاملاً برعکس است. در تمام کشورهاي دنيا و اکثر دانشگا ههاي معتبر جهان، نظريه فرگشت توسط جامعة علمي پذيرفته شده است و هر روز با پيشرفت فنآوري، دلايل و مدارک جديدي در صحت اعتبار اين نظريه ارائه ميشود. اين گروه همچنين ادعاهاي عجيبي نيز مطرح ميکنند.
براي مثال ميگويند چرا با وجود ميليونها سال زندگي موجودات، امروز در هر گوشة زمين فسيلهاي جانوران
قديمي يافت نميشود؟ سپس چنين نتيجه گيري ميکنند که فرگشت وجود ندارد! اين افراد نميدانند و يا ميخواهند
اين حقيقت را کتمان کنند که براي تشکيل يک فسيل، شرايط بسيار استثنايي (در حد يک در چند ميليون مورد)بايد
روي دهد. اينکه جسد حيوان يا گياه پس از مرگ فوراً با توده اي از خاک مرده (مانند گرد و غبار آتشفشاني يا شنهاي
نمک زار پوشيده شود، موجودات ديگر مانند باکتريها نتوانند به سرعت جسد را تجزيه کنند، سپس ميليونها سال با
همين شرايط طي شود و در اين مدت فشار لايه هاي بالايي چنان باشد که هم جسد له نشود و هم به مرور با ورود قطرات آب لايه هاي بالايي، استخوانها و بخشهاي سخت جسد با املاح سنگي محلول در قطرات آب جايگزين
شود و دهها عامل ديگر در تشکيل فسيل دخيل هستند. تازه پس از آن احتمال کشف هر فسيل نيز در حد يک
در چند ميليون است، چراکه اغلب فسيلها در لايه هاي مياني صخره ها مخفي مانده اند و تاکنون بخت و اقبال با
دانشمندان همراه بوده است که تعدادي از آنها در نتيجة فرسايش تدريجي لايه هايي بالايي و آن هم به طور اتفاقي کشف شده اند و تاکنون هيچ گروهي حاضر نشده است يک صخره يا کوه عظيم را با مته هاي گرانقيمت برش دهد تا شايد به احتمال يک در چند ميليون به فسيل دست يابد! گذشته از اين، اگر به فرض محال، فسيلي هم از دوران قديم يافت نميشد، نظرية فرگشت جانداران همچنان به قوت خود باقي بود، زيرا دلايل و مدارک علمي ديگر چنان قوي و مستدل هستند که بدون آنها نيز فرگشت قابل اثبات است.
بنيانگذاران و حاميان فرگشت آنچنان به اين نظريه ايمان دارند که ادعا کرده اند اگر يک مورد (دقت کنيد : اگر
و تنها اگر يک مورد) نقض براي نظرية فرگشت ثابت شود، حاضرند کل آن را کنار بگذارند و حتي به ثابت کنندة
آن جايزة نوبل هم اهداء شود !
طي 150 سال اخير بسياري از منتقدان و مخالفان تلاش کردند مواردي براي نقض اين نظريه بيابند، اماعلاوه بر اينکه هيچ موفقيتي کسب نکردند، بلکه در چند سال اخير با پيشرفتهاي حيرت انگيز
علوم فيزيک، شيمي و ژنتيک چنان دلايل محکمي در اثبات اين نظريه به دست آمده است که ديگر جاي هيچ
شک و شُبه هاي براي دانشمندان و محققان باقي نگذاشته است و به همين دليل گروه مخالفان به ناچار تلاشهاي
خود را معطوف به افراد عامي و ناآگاه کرده اند و سعي ميکنند با فرار به جلو از شکست و اعتراف به قبول اين نظريه
بپرهيزند! ما در اینجا برخي سوالات و شبهات مطرح شده توسط اين گروه را پاسخ خواهيم داد تا خوانندگان محترم
با عقايد آنها بيشتر آشنا شوند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
#18
پاسخ : بررسی ایرادهای وارد شده بر تکامل

یعنی روزی میاد انسانا هر چیز مضحکی رو باور نکنن؟؟؟؟یه بار برای همیشه به هرچی که غیرعقلانیه بگن نه و قال قضیه رو بکنن؟؟؟؟؟؟؟؟
میاد اون روز؟؟
خودم که گفتم اینم منبع درست حسابی که نگن کم میاره دروغ میگه در مورد فسیلامون....
يک کلاغ: اسکلت عظیم الجثه انسان (قوم عاد) جایی کشف شده؟؟ +عکس

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
ادعا:شکل ژن های انسان مرد xy و در زنان xx است ولی در میمون کاملا برعکس این موضوع است
عجب کشف بزرگی:7::7::7::7::7:
والا بزرگترین دلیل تکامل بعد از فسیلها شواهد مولکولیه...
هیچ پستانداری نیست کوروموزوم هاش برعکس باشه!!!

اتفاقا اونا 47 تا دارن ما 46 تا....که کوروموزم 2 ما در وسطش توالی های انتهایی دو تا کوروموزم (فک کنم) 7 و 8 نسل شانپانزه ها رو داره....که نشون میده همجوشی این کوروموزم انجام شده.
از اون طرف....
فقط تغییر یکی 2 تا آمینواسید تو یک ژن باعث شده ما بتونیم صحبت کنیم....
نمیدونم چی بگم!
فعلا دارم میزنم تو کار فسیل....یه مقدار زیادی ادعا ایجاد شده!
دوستون داریم خدافظ:)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
#19
پاسخ : بررسی ایرادهای وارد شده بر تکامل

دوستان حواستون باشه این سبک عکسا تقلبی هستند...

تنها ردپای رسمی که گمان میرفت ردپای انسان کنار دایناسوره رو شرح دادم و دیگه چیزی پیدا نشده.
موفق باشین:115::115::115::115:
 

Hossein_BC

Moderator
ارسال ها
442
لایک ها
571
امتیاز
93
#20
پاسخ : بررسی ایرادهای وارد شده بر تکامل

اقا خود داروین هم میگه فرضیه ی من نواقصی داره حالا شما میای میگی فرضیه ی تکامل بی نقصه؟!
On the sudden appearance of groups of Allied Species in the lowest known fossiliferous strata.

—There is another and allied difficulty, which is much graver. I allude to the manner in which numbers of species of the same group, suddenly appear in the lowest known fossiliferous rocks. Most of the arguments which have convinced me that all the existing species of the same group have descended from one progenitor, apply with nearly equal force to the earliest known species. For instance, I cannot doubt that all the Silurian trilobites have descended from some one crustacean, which must have lived long before the Silurian age, and which probably differed greatly from any known animal. Some of the most ancient Silurian animals, as the Nautilus, Lingula, &c., do not differ much from living species; and it cannot on my theory be supposed, that these old species were the progenitors of all the species of the orders to which they belong, for they do not present characters in any degree intermediate between them...



if my theory be true, it is indisputable that before the lowest Silurian stratum was deposited, long periods elapsed, as long as, or probably far longer than, the whole interval from the Silurian age to the present day; and that during these vast, yet quite unknown, periods of time, the world swarmed with living creatures
 
بالا