آقای رابینسون هرگز به دندان*پزشكی نرفته بود، برای اینكه می*ترسید.
اما بعد دندانش شروع به درد كرد، و به دندان*پزشكی رفت. دندان*پزشك بر روی دهان او وقت زیادی گذاشت و كلی كار كرد. در آخرین روز دكتر رابینسون به او گفت: هزینه*ی تمام این كارها چقدر می*شود؟ دندان*پزشك گفت: بیست و پنج پوند. اما از...