همه ی آدم ها در زندگی تحمل شان تمام شدنی است
همه ی آدم های خوب و مهربانی که میشناسیم
همان هایی که موقع خوردن یک لیوان چای بین این خیل عظیم نگرانی در دنیا ، تنها نگرانیشان سوختن زبان توست
همان هایی که همیشه حواسشان به آدم هست
همان هایی که تنها زمانی به تو خیره نگاه میکنند که تو حواست به هیچ کجای...
یه روزی میاد که دیگه دلت برام نریزه
که یادت نیاد تولد من چند پاییزه
هر کدوم از ما کنار یکی دیگه خوشبخته
چیزی که امروز باورش واسه هر دومون سخته
یه روزی میاد سالی یبارم یاد هم نیاییم
از گذشتمون جز فراموشی هیچ چیزی نخواییم
از تو فکر ما خاطرات ما می تونه رد شه
بدون اینکه حتی یه لحظه حالمون بد شه...
چند سال بعد روزی که فکرش را هم نمی کنیم
توی خیابان با هم روبرو می شویم.
تو از روبرو می آیی. هنوز با همان پرستیژ مخصوص به خودت قدم بر می داری فقط کمی جا افتاده تر شده ای...
قدم هایم آهسته تر می شود...
به یک قدمی ام می رسی و با چشمان نافذت مرا کامل برانداز می کنی!
درد کهنه ای از اعماق قلبم تیر می...
in javabe un harfete k gofti qaneE o razi
هیچ نداشتن؛
از کم داشتن بهتر است.
وقتی کسی چیزی ندارد
آن را ندارد دیگر ،
اما وقتی کمی از آن را داشته باشد
ظاهرا چیزی دارد اما در واقع ندارد .
یعنی فکر می کند دارد ،
اما ندارد .
این بدتر از نداشتن است...
من شاعر نیستم؛
اما خارج از همه ی وزن ها و آهنگ ها
با ساده ترین کلمات، می توانم دوست داشتن را برایت معنا کنم
تا باور کنی، زندگی آنقدرها هم که می گویند پیچیده نیست
تنها، تو چشم هایت راببند و کمی به حرف هایم گوش بده...
امشبم نیستی
میرم تو خیابون
شاید بشم آروم
یکم زیر بارون
امشبم نیستی
داغونه داغونم
آهنگمونو
تنهایی میخونم
دیگه اینجا نیستی
همه جا تاریکه
بی تو بغض توی چشمامه و گریه نزدیکه
دیگه اینجا نیستی
شهرمون بی روحه
بی تو غصه و غم تو قلبم قد یه کوهه
برگرد
بی تو نمیشه اینجا سر کرد
خاطرات تو حالمو بدتر کرد...
بی دلیل که نمی شود دوستت نداشت!
این که گذاشته ای رفته ای؛
یا مرا دوست نداری هم شد دلیل؟!
برای دوست نداشتنت تنها یک دلیل لازم است ...
"زنده نباشم" ...
همین!