Recent content by saba.fk

باشه:4:دعا میکنم:4:

وای اولش داشتم فکر میکردم این صدای چه موجودیه؟:4: بابا یادش نیست اون اصن! همین جوری تو راهروهای مدرسه راه میره بچه ها صدش میرن یا بهش میگن انیشتین یا میگن پدر ژپتو:4: من نمیدونم!چه سوتی دادی؟ نه بابا باید آیه رو مینوشتیم! که به مردا دوتا توصیه کرده به زنا سه تا! آخریا رنگ مو بودن و حیوون و گل و...

چرا چشه مگه معلم ریاضیمون باشه؟ عکسرو خراب کردی دیگه!تار شده بود ژستمونم به هم ریختی:4: بعد یه سال بغل دستی بودن میخواستیم عکس یادگاری بگیریم!ولی خدایی خیلی خاطره انگیز شد! خوندنشون که سخت تره!اصن من نمیتونم تمرکز کنم روشون!هی ذهنم می پره! نه نگفت بهم چیزی.چی گفت؟ ربطی به لباس نداره اون سوال...

اغتشاش که...!قصدمو که افهمید آب شدم اصن:65::4:بعدشم که هیرو گلیف حواس پرت می کردین من اون حرکت و کردم...وای:4: وای اصن خیلی خندیدم تو کلاسای امسال! سر کلاسای عال که کلا روژین می گفت این به سمت تخته برمیگشت تو از خنده بالا و پایین میرفتی:4:یادته خاطره ی اولین باری که رفت تو دبیرستان دخترونه درس...

عکسایی که روز آخر گرفتیم؟تو همشون هستی :| یا دستات جلو دوربینه یا پشت سر یکی داری هلش میدی یا داری عکاس و هل میدی عکس تار شده !تنها عکسایی که عین عکسن اونایین که خودت توشونی که اونم بقیه افراد توی عکس به جمال شاخایی که واسشون گذاشتی آراسته شدن :| امسال سر المپیاد واقعا خوش گذشت بهم!البته...

نه بابا چرا بهش بگم اونم شوخی بود! پشتتم نمی ذارم شرط و واست انجام بدن جدی:1:شانس آوردی منم خوابشو دیدم عمق فاجعه رو درک میکنم! من فعلا به خاطر یه سری دلایل از پیانو محرومم:46: دستم به پیانوم رسید حتما :) اخی می دونستی بعضیا بچه گربه ها رو میندازن تو سطل آشغال؟!اینی که پا نداره مثه پیشتک چه طوری...

فعلا:) میبینمت شنبه :)

اکی! نه بابا من که اصن کاری ندارم! دلارامم بخواد کلا من نمیخوام! کلا من این جا به المپیاد و خودمون کار دارم :) نه ولی چند تا سوال و دیدم؛ درست داشتم زیاد ولی منفیم داشتم خیلی ولش کردم دیگه:( سر اون سواله که برگرو داده بود حرص خوردم خیلی:| ریشه رو بعدا بهم بگو! چه گیری به مفصلاش دادین بدبخت...

زنگ تفریح درباره نوع حرف زدن افراد صحبت میکردید.... بعد سر کلاس من خندیدم...؟؟بعدش احساس می کردم لال شدم:|خیلی بد بود:| روز سوم (یا دوم) خوبه من دیر رسیدم وگرنه اونجا من جان به جانآفرین تسلیم می کردم احتمالا:| اره رو اون خیلی خوب میشه:4:درک میکنه:4: اره واقعا فکر کن مدرسمون دیگه چی میشه تو...

اره والا این همه ادم با جنبه!:4: من هنوزم ازش می ترسم!روز اول و یادته؟؟!از بس شما زنگ تفریح حرف زدین اون طوری شد! ببین خواب من تو مدرسه نبود! توی یه جای دیگه ای بود پارک بود فضای سبز بود نمی دونم چی بود! بعد اون اومد بعد اون وسط خواب و یادم نمیاد چی شد بعدم آخرش که بد نگاه می کرد بعدم تمام...

با داداشت اجرا کردی؟؟؟؟؟؟؟؟!!! :4::4::4::4: بدبختیما:| وای منم خیلی بد نگاه می کرد! اره واقعا بره خیلی خوب میشه:4: کلا راحت میشیم! ولی فکر نکنم بره! واقعا بعیدمی دونم بره! یاد ادبیات افتادم که داشتی با دینا شوخی(!!!)میکردی "ب" اومد تو! فکر کنم تو مایه های نگاه اون ترسناک بود نگاش نه؟:4:

وایی زهرا...! روژِینم شرطه بست؟؟؟؟!!!! رمینا رو بگو میگم مال رومینا رو اجرا کنیم:4: بعد تو افق محو شیم انگار نه انگار:4:حداقل معلوم نیست کی گفته...:4:

چقد وحشتناک:4: اهان! زهرا جون من خوابت کجا بود..؟؟؟؟ وای بابا مارال میدونی چی میگه؟میگه اگه تو قبول شی بزنی زیر شرط من واست اجراش می کنم!:17:

نه نگو بعدا بگو! فقط بگو خوابت کجا بود؟تو مدرسه؟

بیخیال چی؟از رو میکرو بخونیم..؟؟