سلاااااااام!
من امروز حس میکردم کلی دلم برات تنگ شده:190:
البته بعد نماز که همو دیدیم و کلی خندیدیم برطرف شد!!
همین دیگه خواستم یه چرت و پرتی گفته باشم:4:
این روزا چیکار میکنی؟ هیچ جا نیستی! پوسیدم از بس رفتم وبلاگت دیدم نوشته: آشوبم! آشوب نباش خب:4:
میگم مشکوکیا:224::4:
فکر کنم تو اینجا کمتر میای تا آوا استار پس همین پیغامو تو آوااستار هم برات میذارم.
اصلا شاید امروز آدم شده باشی و اصلا نیای اینترنت و فردا حضوراً بهت بگم!!!
راستی اون سوالی که زنگ نماز پرسیدی چه معنی میداد؟؟؟ خب مگه خل و چلم که نرم؟؟؟ جایی اسمی چیزی باید بنویسیم؟
برو یه نگاه به موضوعاتی که من توش شرکت کردم بنداز می فهمی عجب طلا 1 باسوادی داره مدرسمون!!!
من الان خودم هم دچار تعجب شدم که این همه اعتماد بنفس از کجا اوردم؟
والللللللللو!
بقول خواهرم:
رو که نی که!!!
میدونی تصورم از قبول نشدن م 2 چیه؟
قیافه ی خانم فیض که با اون لحن دوست داشتنی (!) اش میگه:
فاااااطمه، خییییییلیییییی بچه پرروییییی!!!!!
با این حساب من هفته ای 3 بار مرحله 2 قبول نمیشم!!!
خل و چل شدم اساسی:4:
اگه رایحه اینو میشنید میگفت: بودی!!!
من چقدر پرحرفم!!!
امروز نیومدم مدرسه برای بابام پیامک تهدید آمیز فرستادن!!!!:225:
فک کنم کل بچه های کلاسمون نیومده بودن، آره؟
پایگی را از ما بیاموزید!!! (پایه+گی)
من موندم این مدارسی که صب تا شب کلاس المپ دارن چرا همشون قبول نمیشن؟؟؟
یعنی واقعا هوششون کمتره؟؟ فک نکنم
یا شایدم همونی که فتح اعظم گفت؟؟؟
گفتم فتح اعظم یاد کمالی پور افتادم!!! فردا...
ما نقش خیلی بیییییقی تو کلاس ایفا میکنیم توجه کردی؟
الان گفتم بیق یاد نقشمون تو کلاس اکبری افتادم!!!
نقش خنگ مادرزاد رو بازی میکنیم!!!
تو خیلی پررویی که دومی!
منم خیلی پررو و پر حرفم!
فردا می بینمت
بای
