سه شنبه:زودتر تعطیل می شوی.با این تصویر ذهنی که برای فردا کار خاصی نداری.
با خیال راحت استراحت میکنی که امروز بیشتر وقت داری...
به غروب نزدیک میشوی.
کم کم فکر می کنی که بد نیست خودت را تحویل کتابهایت بدهی (!)
اما خب،کتابی روی میزت خود نمایی میکند و سرت را که بلند میکنی 2 ساعت گذشته است...
دیگر واقعا میروی سراغ درس.
خیلی خوشحال و راضی از وضع موجود و روز خوبت(!) کتابت را باز میکنی که روزنامه وار (!) مطلب را بخوانی و برای فردا آماده باشی.
ناگهان!!!!
یک جمله میخکوبت می کند!!
آنقدر که بار های بار میخوانی اش!!
"هفته آینده،فصل 1 کتبی":102:
و تو میمانی و ساعات پایانی شب!!
:177:
پ.ن:
روانشناسی یکی از سنگین ترین دروس سال سوم انسانی است.
من تحمل دیدن خود بچه رو دارم ولی تحمل دیدن عکسش روندارم!نمیدونم چرا!:دی
با من این کار رو نکن....
---------------
شبیه الانت هست؟
(پ.ن:من خودم عکس بچگی هام ک میذارم اینجا میگن شبیه الانم نیست!البته من کلا شبیه عکسم نیستم!:دی)