نتایح جستجو

  1. Maryam-M

    مشاعره

    پاسخ : مشاعره دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم نقشی بیاد خط تو بر آب می زدم...
  2. Maryam-M

    مشاعره

    پاسخ : مشاعره ما نوشتیم و گریستیم ما خنده کنان به رقص بر خاستیم ما نشستیم و گریستیم ما با فریادی از قالب خود بر آمدیم
  3. Maryam-M

    مشاعره

    پاسخ : مشاعره شمشير کشيدي و بخونم ننشاندي افسوس که آغاز تو انجام ندارد!
  4. Maryam-M

    مشاعره

    پاسخ : مشاعره طوطی از خاموشی آیینه می آید به حرف +++ مهرخاموشی به لب زن تا به دل گویا شوی .
  5. Maryam-M

    مشاعره

    پاسخ : مشاعره دست تو و یک دفتر و یک قصه وسط صدبار دگر جریمه از روی غلط پایان خوش عشق تو هر بار این است یک نقطه ته جمله و باز از سر خط
  6. Maryam-M

    مشاعره

    پاسخ : مشاعره یک سال دیگر آمدودنیا عوض نشد چه بغیر پیرهن از ما عوض نشد
  7. Maryam-M

    مشاعره

    پاسخ : مشاعره من به مهماني دنيا رفتم: من به دشت اندوه، من به باغ عرفان، من به ايوان چراغاني دانش رفتم.
  8. Maryam-M

    مشاعره

    پاسخ : مشاعره مرنجان دلم را که این مرغ وحشی زبامی که برخاست مشکل نشیند
  9. Maryam-M

    از چوب کبریت درس بگیریم !!!

    یک چوب کبریت سردارد ولی مغز ندارد .درنتیجه هروقت کمی اصطکاک وجود داشته باشد فورا مشتعل میشود.اثرات این اشتعال میتواند ویرانگر باشد. از این چوب کبریت درسی میگیریم که : همه ما سرداریم و برخلاف چوب کبریت مغز هم داریم .عاقلانه این است که بلافاصله واکنش نشان ندهیم که این عادتی گرانقدر است !!
  10. Maryam-M

    مشاعره

    پاسخ : مشاعره یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا از فروغ عشق، خورشید قیامت کن مرا
  11. Maryam-M

    مشاعره

    پاسخ : مشاعره نـاله را هرچند میخـواهم که پنهـانی کنم سینه میگوید که من تنگ آمدم، فریاد کن
  12. Maryam-M

    مشاعره

    پاسخ : مشاعره نی قصه​ی آن شمع چه گل بتوان گفت نی حال دل سوخته دل بتوان گفت غم در دل تنگ من از آن است که نیست یک دوست که با او غم دل بتوان گفت
  13. Maryam-M

    مشاعره

    پاسخ : مشاعره داستان شب هجـــر تو بگفتم با شمعآنقدر سوخت كه از گفته پشيمانم كرد
  14. Maryam-M

    مشاعره

    پاسخ : مشاعره نازم آن چشم سیه کز یک نگاه آشنا مردم آگاه را از خویشتن بیگانه کرد
  15. Maryam-M

    مشاعره

    پاسخ : مشاعره مبند اي ساربان از كوي جانان محمل ما رامگر روزي كه با ما همسفر بينـي دل ما را
  16. Maryam-M

    شن و ماسه

    پاسخ : شن و ماسه چرا اونوقت تعریف دوستی درست نمیشد که ؟؟؟
  17. Maryam-M

    شن و ماسه

    دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور میکردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند.یکی از آنها از سر خشم؛بر چهره دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بود؛سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چیزی بگوید،روی شنهای بیابان نوشت “امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد”. آن دو کنار...
  18. Maryam-M

    مشاعره

    پاسخ : مشاعره در آن شهری که مردانش عصا از کور می دزدند من از نا باوری آنجا محبت آرزو کردم
  19. Maryam-M

    مشاعره

    پاسخ : مشاعره یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد دوستی کی آخر امد دوستداران را چه شد
  20. Maryam-M

    نور عجیب در ساعت 20/10 پنجشنبه شب تاریخ18/3/91

    پاسخ : نور عجیب در ساعت 20/10 پنجشنبه شب تاریخ18/3/91 بچه ها رو این کلیک کنید احیانا ابرهای شب تاب نبوده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بالا