من بدهکارم!
جیبهایم خالیست
کفشهایم کهنه، چشمم کور
من عجب دنده نرمی دارم!
من پولهایم را وقتی میگیرم
که فاتحهاش را خوانده باشد زن من
سر گلدستهی برج
جیب من جای گره خوردن هیچ است و شپش!
هر کجا هستم باشم، خانهای می خواهم
اجاره، رهن، کرایه، همهاش مال من است
چه اهمیت دارد که اجاره...