صنعت ادبی التزام
در متون ادبی فارسی، به ویژه در شعر، گهگاه شاعران به حروف یا کلماتی خاص بیش از حد معمول توجه میکنند. این توجه بیش از حد معمول گاه زیبایی خاصی به متن شعر میدهد و از طرفی واج آرایی حاصل از این کار نیز به زیبایی متن میافزاید. حاصل این توجه بیش از حد معمول خلق آثاری مثل آثار زیر است:
التزام به شین
چشمم که به چشم آن پری چشم افتاد
از چشم پری به چشم من چشم افتاد
رفتم که ز چشم او بدوزم چشمی
چشمی شد و بر دو چشم من چشم افتاد
التزام به کاف و گاف
در این دَرگَه کِه گَه گَه کُه کَه و کَه کُه شود ناگَه
مشو غَرّه به امروزت که از فردا نهای آگه
التزام به ت و ب
تیر و تبر ببر به بر پیر تیزگر
گو: تیر تیز کن بتر از تیر تیزبر
این هم التزام به دستنبو!!
یارِ زیباروی دستنبو به دستم داد و دستم بو گرفت
وه چه دستنبو که دستم بویِ دستنبوی دستِ او گرفت
التزام به میم
من مایل مه روی مسلسل مویم
مفتون میان مهوش مه رویم
می میخورم و میان میخانه مدام
مدح مَلِک مَلَک مکان میگویم
التزام به هیچ
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ در هیچ مپیچ
دانی به جهان چه ماند اندر پس مرگ؟
عشق است و محبت است و باقی همه هیچ
این هم التزامی دیگر
کِی باشد کِی باشد و کِی باشد و کِی
من باشم و نِی باشد و مِی باشد و وِی
من گه لبِ وِی بوسم و وِی گه لبِ نِی
من مست ز وِی باشم و وِی مست ز مِی
چشمم که به چشم آن پری چشم افتاد
از چشم پری به چشم من چشم افتاد
رفتم که ز چشم او بدوزم چشمی
چشمی شد و بر دو چشم من چشم افتاد
التزام به کاف و گاف
در این دَرگَه کِه گَه گَه کُه کَه و کَه کُه شود ناگَه
مشو غَرّه به امروزت که از فردا نهای آگه
التزام به ت و ب
تیر و تبر ببر به بر پیر تیزگر
گو: تیر تیز کن بتر از تیر تیزبر
این هم التزام به دستنبو!!
یارِ زیباروی دستنبو به دستم داد و دستم بو گرفت
وه چه دستنبو که دستم بویِ دستنبوی دستِ او گرفت
التزام به میم
من مایل مه روی مسلسل مویم
مفتون میان مهوش مه رویم
می میخورم و میان میخانه مدام
مدح مَلِک مَلَک مکان میگویم
التزام به هیچ
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ در هیچ مپیچ
دانی به جهان چه ماند اندر پس مرگ؟
عشق است و محبت است و باقی همه هیچ
این هم التزامی دیگر
کِی باشد کِی باشد و کِی باشد و کِی
من باشم و نِی باشد و مِی باشد و وِی
من گه لبِ وِی بوسم و وِی گه لبِ نِی
من مست ز وِی باشم و وِی مست ز مِی