شايد دو دهه مي*شد که نديده بودمش. فکر کنم از دوران ابتدايي به بعد. همکار پدرم بود و سال*ها بود بازنشسته شده بود. حالا ديگر حسابي پير شده بود. اصلا من را نشناخت. خوب تقصيري نداشت.
به خاطر کمردرد به يکي از مطب*ها مراجعه کرده بود و يکي دو مسکن تزريقي گرفته بود. فشارش هشت و نيم بود. کمي بي*قرار بود. دقيقا نمي*دانستم چه مسکني گرفته، شايد ترامادولي چيزي گرفته بود، شايد هم ديکلوفناک. با خودم فکر کردم سرم رينگري مي*گيرد و وقتي فشارش بالا رفت، مرخص مي*شود.سرم گرفت و فشارش شد نه*ونيم، ولي چيزي راضيم نمي*کرد مرخصش کنم. آن موقع نمي*دانستم آن چيز، چيست. EKG خوب بود. مريض کاهش سطح هوشياري نداشت. پالس هم خوب بود، 80 تا. ولي يک جاي کار مي*لنگيد.
آقاي دکتر يه مسکن هم بزنين، بازم کمردرد داره، مريض را ببريم.
- قضيه مسکن نيست، مسکن گرفته.
پس مرخص نيست؟
- نه! مريض رنگ*پريده شد. فشارش باز افت کرد. باز هم معاينه، معاينه شکم با دقت بيشتر، توده*اي به دستم مي*خورد، چه چيز مي*توانست باشد؟!
آقاي دکتر، چيه؟
- يه توده مشکوک تو شکمش داره.
خوب شکمش دير به دير کار مي*کنه.
- نه، تو اون مايه*ها نيست. لحظه*اي فکر: مريض 75 ساله، توده شکمي مشکوک، فشار خون پايين، درد ناگهاني کمر. هوم! ديسکشن آئورت شکمي! خوشحالي*ام از اين تشخيص خوب سه ثانيه بيشتر طول نکشيد. با اين تشخيص شانس بسيار کمي براي بهبودي داشت، همينطور هم شد. قبل از رسيدن به اتاق عمل، بيمار حالش به سرعت بدتر شد، ناهشيار شد، انتوبه شد و سرانجام فوت كرد.
پيرمرد بدون اينکه خودش بداند، سال*ها بوده که يک بمب ساعتي در شکمش حمل مي*کرد: آنوريسم آئورت شکمي. شايد بارها خودش متوجه يک توده نبض*دار در وسط شکمش مي*شد ولي همه چيز را به غذايي که مي*خورده ربط مي*داد و يا به اجابت مزاجش.
آئورت شريان اصلي خون*رساننده به بدن است. از اين شريان، شريان*هاي متعددي منشعب مي*شود که خون را به سراسر بدن مي*رسانند. آئورت سه لايه داخلي، مياني و خارجي دارد که از کلاژن،* الاستين و عضلات صاف ساخته شده*اند. اتساع آئورت که در پزشکي به آن آنوريسم aneurism گفته مي*شود به معني بزرگ شدن قطر شريان آئورت است.
در جريان پارگي يا ديسکشن (dissection) آئورت، لايه داخلي آئورت که در بافت*شناسي به آن «انتيما» اطلاق مي*شود، پاره مي*شود. متعاقب اين پارگي خون از محل پارگي و بين دو لايه داخلي و مياني تجمع پيدا مي*کند و رفته رفته گسترش پيدا مي*کند.
به اين ترتيب خون وقتي وارد شريان آئورت مي*شود وارد دو مسير مي*شود، يکي شريان اصلي آئورت و ديگري کانالي که بين دو لايه داخلي و مياني آئورت تشکيل شده است. گاهي بيشتر از نصف خون وارد شده به آئورت وارد اين مجراي ثانويه مي*شود. به اين ترتيب جريان خون اعضايي که از آئورت مشروب مي*شوند، کاهش پيدا مي*کند.
شايع*ترين محل پارگي در چند سانتيمتر ابتدايي آئورت است، يعني همان محلي که فشار جريان خون در حد بيشينه خود است و آئورت به سمت بالا حرکت مي*کند. در واقع در 90 درصد موارد ديسکشن آئورت، در 10 سانتيمتر ابتدايي اين شريان اتفاق مي*افتد.
گفته مي*شود از لحاظ تاريخي نخستين بار روميان باستان در دو قرن قبل از ميلاد مسيح متوجه اين بيماري شدند. نخستين بار Anreas Vesalius در کتابش با عنوان Fabrica در سال 1543، آنوريسم آئورت شکمي را از لحاظ کالبدشناسي توصيف کرد.
البته ديسکشن آئورت بيماران بسيار مشهوري را دست*چين و گرفتار کرده است. بي*شک دکتر دبيکي DeBakey مشهورترين آنهاست. دکتر دبيکي يکي از مشهورترين جراحان قلب جهان است و جالب است بدانيد دکتر دبيکي يکي از برجسته*ترين پزشکان در زمينه درمان و جراحي ديسکشن آئورت هم هست و خود وي نخستين مورد عمل ترميمي موفقيت*آميز شکاف آئورت را در سال 1955 انجام داده است.
اما دست روزگار وقتي دکتر دبيکي 97 ساله بود، در يکي از روزهاي سال 2005، اين پزشک عالي*رتبه را در جايگاه يک بيمار قرار داد، وي خود به سرعت تشخيص داد که به ديسکشن آئورت مبتلا شده است و بعد از يک جراحي خطرناک و ماه*ها بستري شدن در بخش مراقبت*هاي ويژه توانست از اين بيماري جان سالم به در ببرد.
البته در ليست قربانيان و نجات يافتگان از اين بيماري اشخاص مشهور ديگري هم ديده مي*شوند. قربانياني مثل کينگ جورج دوم، شاه بريتانياي کبير كه در 25 اکتبر سال 1760 فوت كرد. ليسه پروكوپ، وزير کشور اطريش و برنده جايزه نقره المپيک، لوسيل بال هنرپيشه معروف، جانتان لارسون آهنگ ساز، جان ريتر و ريچادر بيگز هنرپيشه و...
اما مشهورترين درگذشته اين بيماري کسي نيست جز آلبرت اينشتين. او در 17 آوريل 1955 دچار ديسکشن آئورت شد، در حالي*كه پنج سال پيشتر از آن*هم به خاطر آنوريسم آئورت شکمي به وسيله دکتر رودولف نيسن تحت عمل جراحي قرار گرفته بود. در ميان نجات يافتگان اين بيماري دو شخص مشهور ديگر هم ديده مي*شوند، يکي از آنها، ژرارد هوليه مربي مشهور سابق تيم فوتبال ليورپول و مربي کنوني المپيک ليون است و ديگري دانيل دنت فيلسوف.
آخیییییییی
چه قدر اذیت شده...:217::177: