آوازه عاشقانه ما در گلو شکست

nima94

New Member
ارسال ها
326
لایک ها
296
امتیاز
0
#1
آواز عاشقانه ما در گلو شکست حق با سکوت بود صدا در گلو شکست


دیگر دمم هوای سرودن نمی کند تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست


آن روز های خوب که دیدیم خواب بود خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست


بادا مبادگشت و مبادا به باد رفت آیا زیاد رفت و چرا در گلو شکست


فرصت گذشت وحرف دمم ناتمام ماند نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست


تا آمدم که با تو خدا حافظی کنم بغضم امان نداد و خدا.... در گلو شکست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Ela

New Member
ارسال ها
20
لایک ها
32
امتیاز
0
#2
پاسخ : آوازه عاشقانه ما در گلو شکست

خیلی قشنگ بود!اینم یه شعر از فریدون مشیری تقدیم به همتون...

دل از سنگ باید که از درد عشق
ننالد خدایا دلم سنگ نیست
مرا عشق او چنگ اندوه ساخت
که جز غم در این چنگ اهنگ نیست
به لب جز سرود امیدم نبود
مرا بانگ این چنگ خاموش کرد
چنان دل به آهنگ او خو گرفت
که آهنگ خود را فراموش کرد
نمیدانم این چنگی سرنوشت
چه می خواهد از جان فرسوده ام
کجا می کشانندم این نغمه ها
که یکدم نخواهند آسوده ام
دل از این جهان برگرفتم دریغ
هنوزم به جان آتش عشق اوست
در این واپسین لحظه زندگی
هنوزم در این سینه یک آرزوست
دلم کرده امشب هوای شراب
شرابی که از جان برارد خروش
شرابی که بینم درآن رقص مرگ
شرابی که هرگز نیابم به هوش
مگر وارهم از غم عشق او
مگر نشنوم بانگ این چنگ را
همه زندگی نغمه ماتم است
نمی خواهم این ناخوش آهنگ را
.


 

Ela

New Member
ارسال ها
20
لایک ها
32
امتیاز
0
#3
پاسخ : آوازه عاشقانه ما در گلو شکست

باور نداشتم که گل آرزوی من
با دست نازنین تو بر خاک اوفتد
با این همه به جان می پرستمت
می بینمت هنوز به دیدار واپسین
گریان درآمدی که: خدا نخواست
غافل که من به جز تو خدایی نداشتم
اما دریغ و درد نگفتی چرا نخواست....


واقعا واقعا دیگه نمیتونم تایپ کنم
 
بالا