حتما همتون به این جمله اعتقاد کامل دارین که(خدا هیچ چیز رو بی حکمت نمی آفرینه).
همه ی موجودات روی کره زمین،از اون اتم کوچک گرفته،تا اون خورشید تابان،همه و همه برای اهداف والایی آفریده شده اند.
تا حالا با خودت فکر کردی،الآن که حدودا ۱۸ سال از عمرت میگذره،هر روز که از خواب پا میشی،از نعمت سلامتی برخورداری،خورشید برات می تابه،از تمامی نعمات روی کره زمین استفاده میکنی،اکسیژن برای تنفس داری و هر روز زمین زیر پاهات استواره و تو میتونی به هر جاش که می خوای سفر کنی... .
به این اطمینان داشته باش،که این موهبت های الهی،تا سالیان سال پس از تو نیز وجود خواهند داشت... .
اما فکر میکنی که حکمت آفرینش تو چه بوده است؟
چقدر سهم از این دنیا مال توست؟
چقدر برای خودت ارزش قایلی؟
آیا مثل انسان هایی هستی که سهمشان از آفرینش فقط به اندازه بهره بردن از نور خورشید و اکسیژن و... است؟
یا مثل دیگران که مهمترین اکتشافات تاریخ و... را انجام دادند... .
دوست داری حکمت از آفرینشت را خودت بفهمی؟
دوست داری سهمت را از زندگیت خودت تعیین کنی؟
باور کن.باور کن که هر چه قدر برداری،حتی بینهایت هم که باشند،باز هم برای دیگران سهمی وجود دارد.
چرا که موهبت های خداوند پایان ناپذیرند.
می خواهم خودت،با دستان خودت همین حالا سهمت را از زندگی تعیین کنی.
پس فکر کن... .
از این دنیا چه می خواهی؟
سهمت از این دنیا چقدر است؟
.
.
.
حالا که فکر کرده ای،پس بلند شو.حرکت کن.پیش به سوی اهدافت برو... .پیش به سوی بهترین ها... .
می دانی تو به قدر تلاش هایت فقط میتوانی از زندگی ات سهم برداری... .
پس کار تو این است که در هر لحظه،بهترین کار ممکن را انجام دهی.
کافیست که فقط تو بخوای.
کافیست که تو هر لحظه تو بهترین باشی.
اونوقت می بینی که در تمام لحظات زندگیت بهترین خواهی بود و بیش ترین سهم را هم از آن خودت خواهی ساخت... .
تو که نمی خواهی که از باقیمانده سهم دیگران بخوری؟
تو که نمی خواهی دیگران سهمشان را بردارند و تو به اکراه از هر چه که ماند برداری؟
با خودت رو راست باش.
تو می خواهی آنچه را که دوست داری بدست بیاوری،یا می خواهی خودت را مجبور کنی تا آنچه را که بدست آوردی دوست داشته باشی.
پس سعی کن به اهداف از پیش تعیین شده ات برسی.
همون چیزایی که با فکرش زندگی می کنی،با یادش می خوابی.با عشق به رسیدنش نفس می کشی.
همون چیزی که فکر رسیدن بهش برات بالا ترین شوق را در پیش دارد و فکر نرسیدن بهش باعث عذاب تو خواهد بود... .
اون چیزی که بخاطرش آفریده شدی،بخاطرش زندگی می کنی و نفس می کشی.
همون چیزی که حکمت آفریدنت درش خلاصه شده... .
اونی که هیچ چیز مانع رسیدن تو به اون نمیشه... .
نه محدودیت ها و نه محرومیت ها... .
داستان زهرا و علی یادتونه... .
که چطور علی برای یک جفت کفش ورزشی خودشو به آب و آتیش میزنه،تا به هدفش برسه... .
با این که دیگر شرکت کنندگان تو مسابقه از او قدر تر هستند... .
صدای گریه های زهرا... .
حس تلخ نرسیدن به اون کفشا... .
امید و اعتماد به نفس... .
همه و همه باعث میشن که علی در کمال نا امیدی،پا به حرکت بذاره و ناباورانه نفر اول مسابقه بشه... .
آره دوستان من،شما قدرت و توانایی ای رو دارین که هیچ عامل مزاحمی نمیتونه جلوتونو بگیره... .
از خداوند کمک بخواهید.
اگر در شهرای کوچک زندگی می کنین و فکر رقابت با شهرای بزرگ تر و... شما رو آزار میده... .
باید بدونین که خدای شما آنقدر بزرگ هست که بتونین با توکل بر او از همه جلوتر بزنین... .
من خودم وقتی به فکر مشخص کردن سهم خودم از زندگی افتادم که هنوز امتحانای ترم اول پیش دانشگاهیمو شروع نکرده بودم.کلی هم تو پیش ۱ اشکال داشتم.اما با یه انگیزه قوی تصمیم گرفتمو معدل نیم سال اول پیش دانشگاهیم،۲۰ شد... .
خب،این پستو همین جا خاتمش میدم... .
امیدوارم اون تأثیر عمیقی رو که میخواستم روتون گذاشته باشه... .
دوستای خوبم.اگه جمله انگیزشی خوبی به ذهنتون میرسه،چیزی که بتونه انگیزه دوستاتونو بالا ببره،حتما مطرح کنید.
تا بعد... .:53:
همه ی موجودات روی کره زمین،از اون اتم کوچک گرفته،تا اون خورشید تابان،همه و همه برای اهداف والایی آفریده شده اند.
تا حالا با خودت فکر کردی،الآن که حدودا ۱۸ سال از عمرت میگذره،هر روز که از خواب پا میشی،از نعمت سلامتی برخورداری،خورشید برات می تابه،از تمامی نعمات روی کره زمین استفاده میکنی،اکسیژن برای تنفس داری و هر روز زمین زیر پاهات استواره و تو میتونی به هر جاش که می خوای سفر کنی... .
به این اطمینان داشته باش،که این موهبت های الهی،تا سالیان سال پس از تو نیز وجود خواهند داشت... .
اما فکر میکنی که حکمت آفرینش تو چه بوده است؟
چقدر سهم از این دنیا مال توست؟
چقدر برای خودت ارزش قایلی؟
آیا مثل انسان هایی هستی که سهمشان از آفرینش فقط به اندازه بهره بردن از نور خورشید و اکسیژن و... است؟
یا مثل دیگران که مهمترین اکتشافات تاریخ و... را انجام دادند... .
دوست داری حکمت از آفرینشت را خودت بفهمی؟
دوست داری سهمت را از زندگیت خودت تعیین کنی؟
باور کن.باور کن که هر چه قدر برداری،حتی بینهایت هم که باشند،باز هم برای دیگران سهمی وجود دارد.
چرا که موهبت های خداوند پایان ناپذیرند.
می خواهم خودت،با دستان خودت همین حالا سهمت را از زندگی تعیین کنی.
پس فکر کن... .
از این دنیا چه می خواهی؟
سهمت از این دنیا چقدر است؟
.
.
.
حالا که فکر کرده ای،پس بلند شو.حرکت کن.پیش به سوی اهدافت برو... .پیش به سوی بهترین ها... .
می دانی تو به قدر تلاش هایت فقط میتوانی از زندگی ات سهم برداری... .
پس کار تو این است که در هر لحظه،بهترین کار ممکن را انجام دهی.
کافیست که فقط تو بخوای.
کافیست که تو هر لحظه تو بهترین باشی.
اونوقت می بینی که در تمام لحظات زندگیت بهترین خواهی بود و بیش ترین سهم را هم از آن خودت خواهی ساخت... .
تو که نمی خواهی که از باقیمانده سهم دیگران بخوری؟
تو که نمی خواهی دیگران سهمشان را بردارند و تو به اکراه از هر چه که ماند برداری؟
با خودت رو راست باش.
تو می خواهی آنچه را که دوست داری بدست بیاوری،یا می خواهی خودت را مجبور کنی تا آنچه را که بدست آوردی دوست داشته باشی.
پس سعی کن به اهداف از پیش تعیین شده ات برسی.
همون چیزایی که با فکرش زندگی می کنی،با یادش می خوابی.با عشق به رسیدنش نفس می کشی.
همون چیزی که فکر رسیدن بهش برات بالا ترین شوق را در پیش دارد و فکر نرسیدن بهش باعث عذاب تو خواهد بود... .
اون چیزی که بخاطرش آفریده شدی،بخاطرش زندگی می کنی و نفس می کشی.
همون چیزی که حکمت آفریدنت درش خلاصه شده... .
اونی که هیچ چیز مانع رسیدن تو به اون نمیشه... .
نه محدودیت ها و نه محرومیت ها... .
داستان زهرا و علی یادتونه... .
که چطور علی برای یک جفت کفش ورزشی خودشو به آب و آتیش میزنه،تا به هدفش برسه... .
با این که دیگر شرکت کنندگان تو مسابقه از او قدر تر هستند... .
صدای گریه های زهرا... .
حس تلخ نرسیدن به اون کفشا... .
امید و اعتماد به نفس... .
همه و همه باعث میشن که علی در کمال نا امیدی،پا به حرکت بذاره و ناباورانه نفر اول مسابقه بشه... .
آره دوستان من،شما قدرت و توانایی ای رو دارین که هیچ عامل مزاحمی نمیتونه جلوتونو بگیره... .
از خداوند کمک بخواهید.
اگر در شهرای کوچک زندگی می کنین و فکر رقابت با شهرای بزرگ تر و... شما رو آزار میده... .
باید بدونین که خدای شما آنقدر بزرگ هست که بتونین با توکل بر او از همه جلوتر بزنین... .
من خودم وقتی به فکر مشخص کردن سهم خودم از زندگی افتادم که هنوز امتحانای ترم اول پیش دانشگاهیمو شروع نکرده بودم.کلی هم تو پیش ۱ اشکال داشتم.اما با یه انگیزه قوی تصمیم گرفتمو معدل نیم سال اول پیش دانشگاهیم،۲۰ شد... .
خب،این پستو همین جا خاتمش میدم... .
امیدوارم اون تأثیر عمیقی رو که میخواستم روتون گذاشته باشه... .
دوستای خوبم.اگه جمله انگیزشی خوبی به ذهنتون میرسه،چیزی که بتونه انگیزه دوستاتونو بالا ببره،حتما مطرح کنید.
تا بعد... .:53:
آخرین ویرایش توسط مدیر