اسوه ی ساده زیستن

seyed iman

Well-Known Member
ارسال ها
1,326
لایک ها
998
امتیاز
113
#1
این است ناگفته هایی از زندگی شخصی بزرگترین مقام کشورمان, رهبر معظم آیت الله سید علی خامنه ای.
ناگفته‌هایی از زندگی امام خامنه‌ای
آن چه در زیر می خوانید بخشی از خاطرات "امیر خلبان تورج دهقانی زنگنه" فرمانده آشیانه جمهوری اسلامی ایران است که برای اولین بار با موضوع سفرهای رهبر انقلاب با هواپیما به مناطق مختلف کشور منتشر می‌شود.
امیر دهقانی زنگنه به واسطه مسئولیتی که در آشیانه جمهوری اسلامی ایران دارد، یکی از کسانی است که در بسیاری از سفرهای مقام معظم رهبری ایشان را همراهی می‌کند.
سفر به کردستان با هواپیمای عادی
معمولا حضرت آقا با تهیه بلیت با هواپیمای عادی سفر می‌کنند.
برای نمونه در سفر ایشان به استان کردستان، رهبر معظم انقلاب همچون گذشته با پرواز عادی به همراه دیگر مسافران به این استان سفر کردند.
تلاوت اذان در گوش یک نوزاد در پرواز تهران-مشهد
در یکی از سفرهای معظم‌له به مشهد مقدس بود که آقا از تیم همراهشان خواستند ممانعتی برای کسانی که می خواهند ایشان را ببینند، ایجاد نشود.
اشتیاق مسافران برای دیدار باعث شد تا حضرت آقا تا پایان سفر حتی فرصت برای نوشیدن یک استکان چای هم نداشته باشند.
در همین پرواز بود که یک زوج جوان فرزندشان را که تازه متولد شده بود، خدمت آقا آورده و ایشان نیز در گوش کودک اذان گفتند. چند نفر لبنانی هم در این پرواز حضور داشتند که توانستند با آقا دیدار و گفت‌وگو کنند.
در یکی دیگر از سفرها خانمی حدود 40ساله به همراه مادر 70 ساله‌اش به فاصله دو سه ردیف صندلی با آقا نشسته بودند.
با شروع پرواز، دختر آن خانم به او گفت که چند ردیف جلوتر از ما، آقای خامنه ای نشسته اند.
مادر که باورش نشده بود، گفت آقا که با هواپیمای معمولی سفر نمی‌کنند و پس از اینکه از حرف های دخترش قانع نشد، برگشت از من که لباس نظامی به تن داشتم سؤال کرد و گفت: «واقعا ایشان آقای خامنه‌ای هستند؟» من هم گفتم بله.
باز پرسید: «آن خانمی که پشت سر ایشان نشسته، همسرشان است؟ مجددا گفتم بله.»
بعد اجازه خواست تا برود و با همسر آقا چند کلمه‌ای صحبت کند. می‌گفت می‌خواهم کمی با ایشان در مورد مشکلات پیری و بیماری که دارم درد دل کنم.
ماجرای یک بسته میوه اضافی برای آقا
در یک سفر دیگر قرار شد حضرت آقا با پرواز ایران‌ایر بروند. مسئولان پرواز بعد از اینکه متوجه حضور رهبر انقلاب در این هواپیما شدند، علاوه بر خوردنی‌های معمول، که برای پذیرایی مسافران در نظر گرفته شده بود، یک بسته میوه اضافه هم برای ایشان آوردند.
آقا با دیدن این بسته میوه ناراحت شده و به یکی از همراهان خود اعتراض کردند که این بسته میوه را بردارند و ببرند.
در واقع ایشان اصلا اجازه نمی‌دهند که برای سفرهایشان تدارک خاصی دیده شود و معمولا در پروازها تنها با یک استکان چای (از همانی که به مسافران داده می‌شود) و یک کیک کوچک که از فروشگاه‌های بیرون تهیه شده از ایشان پذیرایی می‌شود و اجازه نمی‌دهند چیز دیگری به این ها اضافه شود.
به نقل از gerdab.ir ی
واقعن افتخاری است در کشوری زندگی کردن که بزرگترین شخص مملکت انقدر فروتن و متواضع باشد و متعهد به عدالت.اصلن لازم نیست آدم مسلمان باشد تا بفهمد.این ها صفاتی هستند که برای تمام انسان ها مقدسند.و این گونه بزرگانند که همه آدم ها را جذب اسلام میکنند با عمل شان و زندگی خاشعانه شان.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

darrande

Well-Known Member
ارسال ها
592
لایک ها
811
امتیاز
93
#2
پاسخ : اسوه ی ساده زیستن

خب اینم بعضی دیگر
در زمان جنگ، زماني كه آيت الله خامنه اي رئيس جمهور بودند، روزي ايشان در حال ايراد خطبه هاي نماز جمعه بودند كه دشمنان با برنامه ريزي قبلي، بمبي را در محل برگزاري نماز جمعه منفجر كردند. بلافاصله بعد از انفجار، معظم له دست را بالا آوردند و خطبه ها را ادامه دادند. طمأنينه و آرامش ايشان، نشان از آن داشت كه اين صحنه، هيچ تأثيري در شكستن روحيه بلند آقا نداشته است. مردم نيز با متانت و صبر، فوراً نظم جلسه را برقرار كردند و خطبه هاي نماز جمعه ايشان، همچنان ادامه يافت، گويا هيچ حادثه اي رخ نداده بود، در صورتي كه در آن لحظه، عده اي شهيد و بدن هايشان قطعه قطعه شده بود و مردم نظاره گر پيكرهاي تكه تكه شده آن ها بودند. آن صحنه، از صحنه هاي به يادماندني و جاويدان انقلاب اسلامي است
یا
تا آزاد نشود خوابم نمی برد!
در یکی از سفر ها جوانی در میان جمعیت اهانت هایی کرد که پاسداران او را گرفتند و بردند، شب آقا طبق

برنامه برای استراحت رفتند، ولی چند لحظه بعد برگشتند و گفتند:« آن جوانی که پاسداران در میان جمعیت

گرفتند چه شد؟ ببینید کیست. اگر گروهکی است و با نظام مشکل دارد و پرونده دار است که هیچ، مامورین

وظیفه خود را انجام دهند، ولی اگر بخاطر من و بر هم زدن سخنرانی من او را گرفته و زندانی کرده اند، به

پاسدارها بگوید همین امشب آزادش کنند که تا آزاد نشود، خوابم نمی برد».

يك روز مهمان مقام معظم رهبري بودم. فرزند ايشان آقا مصطفي نيز نشسته بود كه سفره گسترده شد،آيت الله خامنه اي به وي نگاهي كرد و فرمود: شما به منزل برويد. من خدمت ايشان عرض كردم: اجازه بفرماييد آقازاده هم باشند، من از وي درخواست كرده ام كه باهم باشيم.
آقا فرمودند: اين غذا از بيت المال است، شما هم مهمان بيت المال هستيد. براي بچه ها جايز نيست كه بر سر اين سفره بنشينند. ايشان به منزل بروند و از غذاي خانه ميل كنند. من در آن لحظه فهميدم كه خداوند چرا اين همه عزت به حضرت آقا عطا فرموده است.
حضرت آيت الله جوادي آملي
کلی دیگه بود که هر کی خواست بره گوگل سرچ کنه
 
بالا