اشعار طنز...

وضعیت
موضوع بسته شده است.

A.Sina

New Member
ارسال ها
20
لایک ها
9
امتیاز
0
#1
سلام لطفا اشعار طنزتون رو اينجا بنويسيد

اولش هم خودم شروع ميكنم:

گفت به اصغـــــر شله اکبــر لشه: *** روز مگس مي گزدم شب پشـــه!

اين حشــــرات آفت خواب مننــــد *** وز پي آزار و عذاب مننــــــــــد

بس مگس و پشّـــه ستمکاره اند *** آفت جــــــــــــان من بيچـــــاره اند

گشتـــه مگس زيب بر و دوش من *** برده پشه از ســــــر من هوش من

روز من ازدست مگس گشته شب *** شب ز پشــــــه آمده جانم به لب

نيست مرا خواب وخوراک اي خدا *** پشّـــه مرا ساخت هلاک اي خدا

کاش مـــن از زمره ي اعيان بُدم *** موسم گرمـــــــــا به شميران بُدم

پشّه نمي زد من بيچـــــــــــاره را *** طعنـــــــــــــه زنان عقرب جرّاره را

تا به سحـــــــــــر مانع خوابم نبود *** باعث اين حــــــــــــــــال خرابم نبود

مسکن مــن قلهک وتجريش بود *** ثروت مــن از همـــــه کس بيش بود

اين سخن اصغر شله را کوک کرد *** رو به ســـــوي آن لش مفلوک کرد

گفت : مزن لاف وگزاف اينهمـــه *** از بر مـــــــــــــن خيز وملاف اينهمــه

گر نکشيدي چپق چرس و بنگ *** از چه زني اينهمــــــــــه حرف جفنگ

آه و فغان بس بکن اي نرّه غول! *** رو بچران غــــــــــاز نداري چو پول...


(اين شعر از آقاي روحاني هست)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

A.Sina

New Member
ارسال ها
20
لایک ها
9
امتیاز
0
#2
پاسخ : اشعار طنز...

بچه که بودم به من آموختند
فحش نباید بدهی گوسفند!!
بی ادبی بوده ازاین خانه دور
حرف رکیکی نزنی بی شعور!!.. :65:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا