امدندورنج بردندو مردند

ارسال ها
422
لایک ها
39
امتیاز
0
#1
[JUSTIFY][COLOR=#NaNNaNNaN]جواني سعادتمند به قدرت رسيد و چون بي اندازه شوق داشت که به تاريخ دنيا و گذشت كار جهان آشنا بشود از مردي پر تجربه خواست كه خلاصه اي از تاريخ عالم را براي او تدوين كند تا هر وقت فراغتي دارد آن را مطالعه نمايد [/COLOR][COLOR=#NaNNaNNaN] [/COLOR][COLOR=#NaNNaNNaN]<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:eek:ffice:eek:ffice" /><o:p></o:p>[/COLOR][/JUSTIFY]
[JUSTIFY][COLOR=#NaNNaNNaN]مرد مورخ ، اطاعت كرد و بعد از 10 سال با يك قطار شتركه بر پشت هر يك از آنها ده ها جلد كتاب قطور و سنگين بود به حضور شاه رسيد و گفت اين مجلدات خلاصه از تاريخ جهان است و از اين خلاصه تر كردن آن ميسر نبود . <o:p></o:p>[/COLOR][/JUSTIFY]
[JUSTIFY][COLOR=#NaNNaNNaN]شاه از ديدن آن همه كتاب بزرگ به وحشت امان آمد وگفت من با اين مشغله هايي ، كه در كار سلطنت دارم هرگز به خواندن آنها موفق نخواهم شد ، ولي چون تشنه دانستن خلاصه تاريخ دنيا هستم تقاضا دارم كه باز هم آن را خلاصه كني و از آن چيزي ترتيب دهي كه وقت من به خواندن آن وفا كند و معرفتي كه طالب آنم ، مرا حاصل آيد . <o:p></o:p>[/COLOR][/JUSTIFY]
[JUSTIFY][COLOR=#NaNNaNNaN]دانشمند كه جز فرمانبرداري چاره اي نداشت به خانه بازگشت و بعد از چندين سال در حالي كه قدش چون كمان خميده و برف پيري بر سر و رويش نشته بود با دو جلد كتاب متوسط الحجم به خدمت پادشاه رسيد و آنها را تقديم كرد . شاه كه بر اثر مشغله زياد و ملالت روزگار ف نشاط گذشته خود را از دسته داده بود و بر لب بام بودن آفتاب عمر خود را احساس مي كرد به پيره مرد گفت ، كه ديگر ايام حيات من معدود است و اميد آنكه به مطالعه اين دو جلد كتاب هم برسم ، در پيش نيست و افسوس مي خورم كه مي ميرم و از دانستن خلاصه تاريخ جهان محروم مي مانم ؛ اگر عنايت و لطفي شود كه ازاين خلاصه تر چيزي در دسترس من بگذاري آبي بر آتش سوزان درون من ريخته اي و نفسي را در اين ايام آخر حيات ، آسوده خاطر ساخته اي . پيرمرد مورخ ، باز اطاعت كرد و بعد از 1 سال عصا زنتن و افتان و خيزان خود را به خدمت شه رساند و يك جلد كتاب كوچك كه آخرين خلاصه تاريخ عالم بود به حضور شاه آورد در حالي كه شاه به علت بيماري گوناگون و لاعلاج بر بالين اختضار بود . شاه محتضر به زحمت چشم باز كرد و پير مرد و كتاب كوچك او راديد و گفت : افسوس كه ديگر دقايق آخر عمر من است و مجال آنكه حتي چشمم بر يك صفحه بيفتد فراهم نيست ، اي پير مرد روشن ضمير جاي هزار دريغ است كه مردم و بلاخره خلاصه سرگذشت ابناي بشر را ندانستم ! آيا اين شرگذشت را نمي شود در چند كلمه خلاصه كني تا من از دار دنيا بي نصيب نرفته باشم ؟ پير مرد مورخ ، كه شاه را در ان حال ديد و تضرع و تمناي اور ار مشاهده كرد گفت : حال كه اصراري در اين باب هست ، تاريخ نوع بشر را در يك جمله مختصر مي كنم : « آمدند و رنج بردند و مردند !» [/COLOR][COLOR=#NaNNaNNaN] [/COLOR][COLOR=#NaNNaNNaN]<o:p></o:p>[/COLOR][/JUSTIFY]
[JUSTIFY][COLOR=#NaNNaNNaN] [/COLOR][COLOR=#NaNNaNNaN]<o:p></o:p>[/COLOR][/JUSTIFY]
[COLOR=#NaNNaNNaN]<o:p> </o:p>[/COLOR]
 

mojtabaaa1373

Active Member
ارسال ها
362
لایک ها
74
امتیاز
28
#2
واقعا جالب و آموزنده بود تفکرم متحول شد
 

jasem

Well-Known Member
ارسال ها
341
لایک ها
327
امتیاز
63
#3
ادمو از زندگی نا امید میکنه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
 

mojtabaaa1373

Active Member
ارسال ها
362
لایک ها
74
امتیاز
28
#4
من تنها در دیار مردگانم
دوست دارم زندگان را
دوست دارم حیات را
اما خاموشی مرا فرا گرفته
پرتو نوری میبینم
اما میدانم سرابی بیش نیست
همچنان تنهایم در میان مردگان.
 

jasem

Well-Known Member
ارسال ها
341
لایک ها
327
امتیاز
63
#5
مجتبی جان با این نوشته ات دیگه رسما داری ما را سوق میدی به سمت خودکشی !!!
 

mahoo2020

New Member
ارسال ها
93
لایک ها
27
امتیاز
0
#6
خيلي جالب بود
متحول شدم
 

MUTE

New Member
ارسال ها
431
لایک ها
264
امتیاز
0
#9
یه چیزی
این دکمه تنکس واسه چیه پس ؟
خب هی ننویسین مرسی خوب بود ! اسپم میدین همش !
 

rasam_9026

New Member
ارسال ها
120
لایک ها
7
امتیاز
0
#10
ولی من خیلی حال نکردم
داستان قشنگی بود ولی آخرش انتظار جمله ی پرمعناتری رو داشتم
 

nasim74

New Member
ارسال ها
54
لایک ها
5
امتیاز
0
#11
رو منم خیلی تاثیر نداشت!
کار پادشاه اعصابمو خورد می کرد!دانشمند بیچاره رو یه عمر الاف خودش کرده بود!!!!
 

sts3662

New Member
ارسال ها
216
لایک ها
11
امتیاز
0
#12
nasim74 گفت
رو منم خیلی تاثیر نداشت!
کار پادشاه اعصابمو خورد می کرد!دانشمند بیچاره رو یه عمر الاف خودش کرده بود!!!!
عزیز کار پادشاه کاریه که 97% مردم جهان انجام میدن ...

بزرگی که اسمشو نمیدونم (خارجیه) میگه : 90% مردم جهان فکر نمیکنند .7% شون فکر میکنن که فکر میکنن . 97% سرمایه ی جهان دست اون 3 % دیگه ست ...

البته باید شاه هارو فاکتور بگیری !!!!
 

sts3662

New Member
ارسال ها
216
لایک ها
11
امتیاز
0
#14
naaaaaaaaaaafas گفت
ممنون جمله بسیار پرمعنایی بود
sts3662
ممنون میشم صدرا صدام کنین ...

راستی .. شما چرا پکری ؟؟؟؟ شما پکر شی که من باید برم تیمارستان !!!!
 

mahdiyam

New Member
ارسال ها
172
لایک ها
102
امتیاز
0
#15
mojtaba-1373 گفت
واقعا جالب و آموزنده بود تفکرم متحول شد
ببین تفکرت چی‌بوده که با این داستان متحول شده!!!!
 

sts3662

New Member
ارسال ها
216
لایک ها
11
امتیاز
0
#17
naaaaaaaaaaafas گفت
شما لطف داری اقا صدرا ..................اره پکرم
..... .دنیاست دیگه .......همیشه مطایق میل ما نیس

دیرو زود داره ولی سوخت و سوز (احتمالا داره !!!) ...... به همه ی چیزایی که میخوای میرسی ایشالا ...
 
بالا