انا لله وانا الیه راجعون

rayehe

New Member
ارسال ها
132
لایک ها
163
امتیاز
0
#1
سلام دوستان.نمیدونم گذاشتن این پست توی این سایت درسته یا نه ولی تنها کاری بود که میتونستم واسه هم شهریام انجام بدم.
دیروز اتوبوس راهیان نور که از اهواز راهی بروجن بوده به دلیل نقص فنی به ته دره رفته و 26 نفر از سرنشینان آنها ....
28 تا از بچه های سال دوم مدرسه ما همراه 3 نفر از دبیر هامون دیشب رفتن پیش خدا...
باورم نمیشد...هنوزم نمیشه...فقط از شما میخوام برای شادی روحشون دعا کنین.تنها کاری بود که از دستم بر میومد.
امروز تمام بروجن عزاداره...تمام مدرسمون...حتی آسمون هم عزا داره...


 
آخرین ویرایش توسط مدیر

jasem

Well-Known Member
ارسال ها
341
لایک ها
327
امتیاز
63
#2
پاسخ : انا لله وانا الیه راجعون

خدا بیامرزدشون....از یه مدرسه خیلی سخته...یکبار تو این اردوها شرکت کردم فضای خاصی داره هنوز یادش میفتم بغض گلوم رو میگیره ....خدا به خونواده هاشون صبر بده.... همچین به شما دوستانشون.
متاسفانه با این همه پیشرفت تو زمینه حمل و نقل توی دنیا کشور ما سالیانه کلی کشته تو زمینه حوادث جاده ای میده...یکبار گزارشی تو یکی از شبکه های سیمای جمهوری اسلامی پخش شد که میزان این کشته شده ها در تابستون اندازه ی یک زلزله قوی بوده ...نمیدونم مقصر کیه اما اینو میدونم این حرفا نه واسه شما دوست میشه نه واسه خونواده هاشون بچه.فقط خواستم همدردی کنم چون خودم غم از دست دادن دوست رو تجربه کردم.
 

NiLOOFAR-Z

New Member
ارسال ها
271
لایک ها
161
امتیاز
0
#3
پاسخ : انا لله وانا الیه راجعون

منم خیلی ناراحت شدم! واقعا نمیدونم چی بگم. اصلا در تصورم نمیگنجه که حتی یکی از دوستامو از دست بدم. خدا بهتون صبر بده و همچنین به خونوادهاشون.
جای تاسف داره که این همه دانش آموز به خاطر هیچی از بین برن! هر سال این اتفاق میوفته و باز عبرت نمیگیرن! (میدونم این حرفام فایده ای نداره!)
 

m.sevrus.m

Active Member
ارسال ها
143
لایک ها
169
امتیاز
43
#4
پاسخ : انا لله وانا الیه راجعون

این خبر رو امروز شنیدم.....
بسیار متاسفام....
از خدای بزرگ صبر جلیل رو برای بازماندگان ان عزیزان از دست رفته مسئلت داریم.
روحشون شاد ، یادشون گرامی باد
 

jasem

Well-Known Member
ارسال ها
341
لایک ها
327
امتیاز
63
#5
پاسخ : انا لله وانا الیه راجعون


یعنی اوضاعی شده
اگه هرجای دیگری بود چند نفر استعفا میدادن اینجا فقط عزای عمومی اعلام میکنن
 

Ebrahimi74

New Member
ارسال ها
265
لایک ها
1,190
امتیاز
0
#6
پاسخ : انا لله وانا الیه راجعون

صبح همه حال و هوای عجیبی داشتند. باران می بارید. آسمان غمگین بود.گویی او از ماجرای شب گذشته خبردار بود. آرام می گریست.
ساعت شش بود. گوشی تلفن زنگ خورد. دلم لرزید. مادر با شتاب به سوی تلفن رفت. پدر با حالتی محزون، خبری محزون تر داد.
اتوبوس راهیان نور یکی از مدارسِ شهرمان تصادف کرده بود.
مادر لرزید.
گوشی تلفن بر زمین افتاد و من ...ن
فس ها بند آمده، اشک ها جاریست و دستها ... می لرزند ...
آسمان هنوز می گرید...
اما ، اشک های ما خشک شده...
ساعت هفت و سی دقیقه. همه در مدرسه جمع شده ایم. برخی اشخاص تازه از اتفاق با خبر شده اند.
بغض است که گلو را می فشارد...
خورشید، گویی روی تابیدن ندارد. آسمان هم چنان ابریست...
هر کسی چیزی می گوید. هنوز خبری از تعداد کشته شدگان نیست.
ساعت هشت تعدادی از بچه های مدرسه ی داغ دیده می آیند.
می گریند...آمار دقیق تعداد کشته شدگان را نمیدانم. جسد هاشان قابل شناسایی نیست.
خدای من!
منتظرانی بی شمار ... مادرانی چشم به راه ... پدرانی تسبیح به دست...چه دردی ... خدایا...
ساعت هشت و پانزده دقیقه است. دوستم هنوز به مدرسه نیامده. نگران هستم.تازه یادم می افتد که دختر عمه اش راهی شلمچه بوده.
اشکهایم به من فرصت دیدن نمی دهند. گلویم درد گرفته. نفسم بالا نمی آید...و باز می گویم : خدایا...
همه فریاد می زنند ؛ یا فاطمة الزهرا (س) ...
معلمان می گریند ... و ما نظاره گر دوستان گریانمان هستیم.
دیگر رمقی برای هیچ کس نمانده...
در دل فریاد میزنم یا الله ...
عده ای قرآن در دست، عده ای صلوات بر لب و عده ای فاتحه در قلب ...
با چه ذوقی کوله بارشان را بستند... با چه امیدی پدران و مادران راهیشان کردند ...
ساعت هشت و چهل وپنج دقیقه. خورشید تازه ابرها را کنار میزند و می تابد. نمیدانم پشت ابرها می گریسته یا او هم تازه خبردار شده ... نمیدانم...انگار او نیز بی رمق است... اندکی می تابد... اندکی پنهان می شود ...
اندکی ابرها می گریند... اندکی ما...
نمی دانم چه بگویم.
نمی دانم چه بنویسم.
نمیدانیم از چه کسی باید دلخور باشیم. نمیدانیم چه کسی مقصر است. نمیدانیم باید از چه کسی شکایت کنیم.
ما هیچ چیز نمیدانیم.
ما عشق را میدانیم ، ما دوستی را میشناسیم.
ما مردمان همسایه ی آسمان و آفتاب هستیم.
ای آسمان خودت بگو. خودت درد و رنج ما را بازگو کن. خودت که میبینی . خودت که میدانی.
خدایا ...
قلم در دستم میلرزد. دستهایم میلرزند.
زمان از حرکت ایستاده.
میگویند ساعت ده تشییع جنازه است. کدام بدن؟
بدن هایی که زیر اتوبوس له شده اند؟بدن هایی که قابل شناسایی نیستند ؟
تن هایی از روی ساعتی که به دستهایشان بسته بودند شناسایی می شوند ؟!!!
آی آدم ها ! ما دردی بزرگ داریم. ما رنجی بزرگ داریم. همه ی شهر، داغدار هستیم.همه سوگوار و سیاه پوشیم.
چند شهید به شهدای شهرمان اضافه شد؟
چند آرزو بر باد رفت؟
چند نوجوان پرپر شدند؟
امروز چه روز سرخی است...مدرسه تعطیل میشود...خیابانها شلوغ است. همه ی مردم سیاه پوشند.
همه با سرعت به طرف محل تشییع جنازه می روند.
باران شدت گرفته است. دستهایم منجمد شده.
چه روز سردی است.
به دنبال دوستم میگردم، مگر این که او را بیابم.میان این همه شلوغی، چگونه او را بیابم؟لحظه به لحظه شلوغ تر می شود. همه ی شهر اینجا جمع شده اند.
حالم خوب نیست.میخواهم به خانه بروم.ولی تاکسی ها بدون توقف به راه خود ادامه میدهند. عده ای نیز بی حرکت ایستاده اند...
به خانه می آیم.لباسهایم خیس است.پر از اشک. پر از آب...
نیز سرد است.
امروز همه جا سرد است.
کنار بخاری می ایستم. اما گرمای بخاری نیز، از سرمای وجودم نمی کاهد ...
گریه میکنم. برای مردم شهرم، برای دوستم، برای خانواده ی دوستم. برای آنهایی که در آسمان اند ... خدایا ...
صدای باران در ناودان ها می پیچد. صدای باران در شهر می پیچد.
آسمان امروز داغدار است.امروز شهر ما کربلا بود . تاکنون کربلا را از نزدیک دیده اید؟!
من امروز دیدم.زائران کربلاییمان شهید شدند.آسمانی شدند.امروز کبوترهای شهرمان ، بالشان خونین است.
بی بی زینب(س) کجایی؟ کجایی که بیایی و انیس و مونس ما باشی ؟کجایی که به مادرانمان صبوری بخشی و به پدرانمان استقامت؟کجایی بی بی ؟دلم برای صبوری هایت تنگ شده...
می دانم امروز مهمان شهر ما بودی.مهمان که نه، تو خود صاحبخانه ای ...
بی بی ، دستهای سردم را بگیر.
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران * کز سنگ ناله خیزد، روز وداع یارانحس بدی دارم.
حال بدی دارم. امروز تازه امامم را درک کردم.
داغ داریش را درک کردم.
درد این مردم درد من است.
من داغدارم مردم.داغ همشهری هایم .
کجایید ای کسانی که همیشه در جیبتان جواب قانع کننده دارید ؟!
دلیل رخ دادن چنین اتفاقی چیست ؟!هان!
ما همگی دلیل میخواهیم.
یک شهر دلیل میخواهد.
اما دلیل به چه درد می خورد؟
آیا نوجوانان ما زنده می شوند؟ نه.
خدایا ، خودت به داد ما رسیدگی کن که جز تو ، دادرسی نیست ...( انا لله و انا الیه راجعون)
از خداییم و به سوی خدا می رویم ...

دل نوشته (آنچه از دل بر آید لاجرم ...)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

rayehe

New Member
ارسال ها
132
لایک ها
163
امتیاز
0
#7
پاسخ : انا لله وانا الیه راجعون

ممنون از همه دوستانی که همدردی کردند...
واقعا شما در اون صحنه حضور نداشتید ببینید که یه مدرسه گریه میکنه...مدیر و معاونمون رفتند...یه مدیر داشتیم که به خدا شاه نداشت...یه بچه هایی بودن...شما هیچ کدومتون نمیتونید درک کنید وقتی چهارشنبه مدیرتو ببینی سال دومی هاتو ببینی و شنبه بیان بگن دیگه نمیتونی اونا رو ببینی جز عکساشون...وای خدایا خیلی سخته...
امروز مراسم داشتیم واسه دوستامون...با رفتن این 26 نفر مدرسه پاسداران عفت هم رفت...
کی میتونه درک کنه جز خانواده هایی که 15 سال زحمت کشیدن و بچه شون رو با درد و رنج بزرگ کردن و به سلامت فرستادن راهیان نور! که بدنشونو بعد تکه تکه تحویل بگیرن...
یکی از مامان ها میگفت من بچمو از روی اورتودنسی های دندوناش شناختم...
هیچ کی نمیتونه درک کنه...تازه میگن این دانش آموزان آرزوی شهادت داشتن که رفتن و شهید شدن...به خدا هیچ وقت 26 تا شهید رو باهم به یه شهر نمیووردن...هر ساله ما زخمی میدیم ولی واسشون درس عبرت نمیشه بدون هیچ استدلالی بچه هارو میبرن و...به اجبار 12 نمره آمادگی دفاعی...این 12 نمره رو الان برین سر قبر هاشون بهشون بدین...
همیشه با خودم میگفتم وقتی دانشگاه قبول شمو برم هر وقت وقت اضافه داشتم حتما به مدیرمون سر میزنم نمیدونستم باید به جای این که برم مدرسه سرش بزنم باید برم سر مزارش...همیشه بهم میگفت سعیده من پروندتو نمیدم بری تا وقتی که بازنشست بشم...خانم الهیان کاش باز نشست میشدی...قول میدادم هیچ وقت دیگه نگم پروندمو بدی...خدا به همه صبر بده ما که سال سومی هستیم و زیاد با بچه آشنا نبودیم هنوز باورمون نمیشه خدا به داد خانواده هاشون برسه...

بروجن این بود شنبه تازه انتظار هم داشتن هیچ کی شرکت نکنه...


 

NiLOOFAR-Z

New Member
ارسال ها
271
لایک ها
161
امتیاز
0
#8
پاسخ : انا لله وانا الیه راجعون

میدونم اینجا خیلی جای مناسبی واسه این سوال نیست. ولی میخوام بدونم همه جا اردوی راهیان نور اجباریه!؟؟!؟! چون تو مدرسه ی ما هرکی دوست داره میره. یعنی ما پارسال به زور و با بدبختی مجبورشون کردیم شرط نمره رو بردارن.
 

rayehe

New Member
ارسال ها
132
لایک ها
163
امتیاز
0
#9
پاسخ : انا لله وانا الیه راجعون

من خودم پارسال نرفتم یعنی مامانم اجازه نداد که برم.یه رضایتنامه اووردن که باید خانواده امضا میکردن...از حق بگذریم هر کسی دوست داره که با دوستاش بره اردو ....همون پارسال هم گفتن 12 نمره هم ازم کم میکنن ولی آخرش هیچ کی حق همچین کاری رو نداشت اصلا آمادگی دفاعی درس نیست که بخوان 12 نمره براش بزارن...
در کل منظورم اینه اجبارشون این بوده که اگه نرن 12 نمره آمادگی دفاعی نمیارن...میدونین نمره رو بهونه کرده بودن که اگه خانواده ها نذاشتن بچه ها بیان به اصرار نمره هم که شده بچه ها بتونن راضیشون کنن...سیاست داشتن...فک کنم به این بگن اجبار...
کاش بچه های ما هم شرط نمره رو بر میداشتن و اون کسانی که نمیخواستم نمیرفتن...
 

jasem

Well-Known Member
ارسال ها
341
لایک ها
327
امتیاز
63
#10
پاسخ : انا لله وانا الیه راجعون

خیلی اشغال بوده این ادم...
بچه مردم رو به کشتن بدی که عشق شهادت بوده...حالا هم با یه لقب شهید سر همه رو کلاه بزارین ها...کثافت...خودت شهید شی ایشالا!
 
ارسال ها
960
لایک ها
1,804
امتیاز
0
#11
پاسخ : انا لله وانا الیه راجعون

واقعا متاسفم برای سپاههههههههههه
اون از انقلابشون اینم از راهیان نورشون
خدا رحمتشون کنه...:224:
 

parimah

New Member
ارسال ها
45
لایک ها
71
امتیاز
0
#12
پاسخ : انا لله وانا الیه راجعون

منم تسلیت عرض می کنم:229::229::17::17::177::177::177::177::177::177:
 

rayehe

New Member
ارسال ها
132
لایک ها
163
امتیاز
0
#13
پاسخ : انا لله وانا الیه راجعون

خیلی اشغال بوده این ادم...
بچه مردم رو به کشتن بدی که عشق شهادت بوده...حالا هم با یه لقب شهید سر همه رو کلاه بزارین ها...کثافت...خودت شهید شی ایشالا!
کاملا موافقم ولی حیف نام شهید که بذارن روی این آدم که چه عرض کنم...
باورتون نمیشه فقط بلد بود بگه ایشالا...حتی بلد نبود اسم مدرسه مارو به زبونش بیاره...پاسداران علللللللل.یه عفت تو دهنش نمیچرخید.
دیروز خبرنگار ها اومده بودن مدرسه که از بچه ها مصاحبه کنن کردنشون بیرون...ای خدااااااااااااااااااا
 

jasem

Well-Known Member
ارسال ها
341
لایک ها
327
امتیاز
63
#14
پاسخ : انا لله وانا الیه راجعون

ترا خدا نگاه کنید بعد هم بگید جاسم الکی همه چی رو بد میبینه
"مسوولین اینقدر بی حیا شده اند که وقتی خبرنگار از وزیر آموزش و پرورش درباره مرگ ۲۶ دانش آموز برو می پرسد با وقاحت تمام جواب می دهد : بروید از مسوولینش بپرسید !

یعنی حتی برای عوام فریبی و آرام کردن مردم داغدار مثلا” جواب نمی دهد: کمیته ای برای تحقیق درباره این حادثه تشکیل می دهم.

اوضاع طوری شده که هرچقدر که وضع خرابتر می شود مسوولین طلبکار تر و وقیح تر می شوند"

باز هم دم فردوسی پور گرم که تو صدا و سیما صدای مردمه و دیشب تسلیت گفت و گفت ایشالا دیگه شاهد این اتفاقات نباشیم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

-com-

New Member
ارسال ها
131
لایک ها
155
امتیاز
0
#15
پاسخ : انا لله وانا الیه راجعون

باد خزان پاييز،گلهاي گلستان تعليم وتربيت را چه نابهنگام پژمرد...
 وچه غم انگيز است فقدان دختران معصوم و بي الايش....
   
   شادي روحشان صلوات
 
بالا