بسم الله الرحمن الرحیم
کنکوریای تازه نفس سلام.نمیدونم چه حسی دارین که لقب کنکوری به شما داده شده ولی برای من لقب بزرگی بود، لقبی که برای من این معنا را داشت تو به اندازه کافی بزرگ شده ای که بتوانی مسیر زندگیت را انتخاب کنی.
بگدارید اول خودم را معرفی کنم، رویا زینلی هستم، متولد بهمن 1374 از یزد و توانستم در کنکور سراسری 93 رتبه ی 72 منطقه را کسب کنم و الان هم در رشته ی پزشکی دانشگاه شهید بهشتی مشغول تحصیل هستم.
دو سال پیش در چنین حال و هوایی، بعد از کنکور 92، عزم خود را جزم کردم که در کل تابستان درس بخوانم و کاری جز درس خواندن انجام ندهم، به اصطلاح جوگیر شده بودم. آیا شما هم چنین تصمیمی دارید؟ بیاییم باهم به نکاتی که در طول کنکوری بودنم پی بردم مرور کنیم:
1. آیا برای خودت هدفی داری؟
این مهمترین کلید برای شروع است: هدفت چیست؟ آیا هدفت را با تک تک سلول هایت می شناسی؟ برای چه می خواهی در کنکور سال 95 شرکت کنی؟
اگر توانستی به این سوالات پاسخ امیدوارانه ای بدهی، به تو تبریک میگویم; زیرا تو هدفمندی، میدانی برای شرکت در کنکور دلیل داری، مطمئنی وقتت را هدر نمیدهی و به بهترین شیوه ار آن استفاده میکنی.
منظور از هدف فعلاُ، تعیین رشته و دانشگاه است. هدفت را برروی کاغذ بنویس، روی میزت بگذار یا به دیوار بزن. میدانی چرا؟ بعضی وقت ها در طول این یک سال جاهایی است که کم می آوری و دیگر نمیخواهی ادامه دهی. وقتی می بینی برای خودت هدف داری، دیگر هیچ چیز مانع تو نمیشود.
2. آیا دست یابی به هدفت را امکان پذیر میدانی؟
دومین نکته ای که باید آن را در نظر داشته باشی، این است که آیا میتوانی خود را دران دانشگاه و رشته تصور کنی. اگر توانستی به تو تبریک میگویم. دیدن توانی فرد در خود یعنی تحقق.
«بعضی ها هستند که میگویند من دیپلمم را خراب کردم وزیاد امیدی ندارم رشته دلخواهم را قبول شوم»
چنین حرفی یعنی شکست قبل از عمل.
وقتی که نمیتوانی درخود چیزی که میخواهی را ببینی چطور میخواهی آن را کسب کنی؟!
در نظر داشته باش همه چیز امکان پذیر است. یک جایی نوشته بود:
Everything is possible. The word IMPOSSIBLE says I’m possible.
به خودت ایمان داشته باش، تو میتوانی آنچه را که میخواهی کسب کنی.
محدودیت ها وحرف های دیگران را باور مکن.
مهمترین نکته ای که مرا در طول زمان کنکور زنده نگه داشت(!) همین حرف های زنده و مثبتی بود که به خودم میزدم. مثلا روی کاغذ نوشته بودم: (پزشکی تهران در سال 93 منتظرم باش) و آن را به دیوارم نصب کرده بودم.
اگر از افراد موفق در کنکور پرس و جو کنید میبینید همه ی انها هدف داشتند و هدفشان،خودشان و تواناییشان را باور داشتند.
3. آرامش کلید تمرکز است.
بعضی ها میگویند نمیدانم از کجا شروع کنم؟ نمیدانم چه کنم؟ نمیدانم چه میشود؟
اینها همه نشانه ی استرس است.
چرا استرس دارس؟ مگر تو هدف نداری، خود را باور نداری و برای هدفت تمام تلاشت را نمی کنی؟
اگر جواب هر کدام از این مراحل منفی بود استرس داشته باش ولی اگر هر سه قدم را رعایت کردی دیگر نتیجه را به خدا بسپار.
مطمئن باش خداوند بهترین نتیجه را برای تو انتخاب کرده و تو از ان نتیجه شادمانی.
توکل به خدا و راز ونیاز با درگاه حق برای رسیدن به چنین ارامشی برای من بسیار مفید بود.
وقتی از این مراحل با موفقیت گذشتی، حالا میتوانیم درمورد باقی مباحث صحبت کنیم.
حالا میخواهم پاسخ برخی از سوالات را بدهم:
در تابستان چه درس هایی را بخوانم؟
از نقطه نظر من بهتر است در تابستان دوره ای بر درس های پایه بویژه اختصاصی داشته باشید. البته برخی مدارس برای پیش دانشگاهی ها کلاس برگزار میکنند و درس های پیش را درس میدهند. بهتر است این درس هارا اگر به دروس پایه مربوط است، ان هارا به صورت مطالب مرتبط بخوانید.
در رمضان چگونه درس بخوانم؟
سیستم فیزیولوژیک افراد باهم متفاوت است. در اینجا به چند روش اشاره میکنیم:
1. بعد از سحر بیدار بمانم و تا اذان درس بخوانم. ظهر تا حدود ساعت 6 بخوابم، 6 تا اذان درس بخوانم.
2. بعد از افطار بیدار بمانم و تا سحر درس بخوانم و سحر میخوابم.
3. مثل روز های عادی درس بخوانم.
در اینجا خودتان هستید که با بدن خودتان اشنا هستید و بهترین روش را برای خودتان میدانید.
در نظر داشته باشید اگر به شما گفتند« فلانی به فلان روش درس خوانده، موفق شده و تو هم باید به این شیوه بخوانی» شما بهتر است مکث کنی، افراد موفق به شیوه های متفاوت درس خواندند، مقایسه کنید و بهترین را برای خودتان برگزینید.
درمورد معلم خصوصی نیز طرفدار آن نیستم و فقط میگویم برای رفع اشکال معلم بگیرید. اگر شما از ان دسته افرادی هستید که در مفاهیم پایه مشکل اساسی دارید در این مورد معلم بگیرید.
بهتر است برای ارزشیابی خودتان هر هفته یا دو هفته یکبار از خودتان ازمون بگیرید.
حتما حتما در تابستان اگر توانستید به مسافرت بروید یا حداقل برای هر هفته تفریح داشته باشید.
هی!با توام! تو بهترینی...
نویسنده: رویا زینلی