این بابا با ان بابا یکی نیست

jasem

Well-Known Member
ارسال ها
341
لایک ها
327
امتیاز
63
#1
شعر زیر جز اشعار پور عباسه


صدای ناز می آید،
صدای کودک پرواز می آید،
صدای رد پای کوچه های عشق پیدا شد.
معلم در کلاس در س حاضر شد ، یکی از بچه ها از قلب خود فریاد زد برپا ، همه برپا ، چه برپایی شد آن برپا،
معلم نشئتی دارد ، معلم علم را در قلب می کارد، معلم گفته ها دارد،
یکی از بچه های آن کلاس درس گفتا بچه ها برجا .
معلم گفت فرزندم بفرما، جان من ، بنشین ،
چه درسی ؟ فارسی داریم؟
کتاب فارسی بردار، آب و آب را دیگر نمی خوانیم ،
بزن یک صفحه از این زندگانی را.
ورق ها یک به یک رو شد.
معلم گفت فرزندم ببین بابا،
بخوان بابا،
بدان بابا،
عزیزم این یکی بابا، پسر جان آن یکی بابا، همه صفحه پر از بابا
ندارد فرق این بابا و آن بابا ،
بگو آب و بگو بابا ، بگو نان بگو بابا
اگر بخشش کنی با میشود با ، با
اگر نصفش کنی با می شود با ، با
تمام بچه ها ساکت ، نفس ها ، حبس در سینه ، به قلبی همچو آئینه .
یکی از بچه های کوچه بن بست ، که میزش جای آخر هست و همچون نی فقط نا داشت ، به قلبش یک معما داشت ،
سئوال از درس بابا داشت.
نگاهش سوخته از درد ، لبانش زرد ، ندارد گوئیا هم درد ، فقط نا داشت.
به انگشت اشاره او سئوال از درس بابا داشت ،
سئوال از درس بابای زمان دارد
تو گوئی درس های بر زبان دارد
صدای کودک اندیشه می آید،
صدای بیستون ، فرهاد ، یا شیرین ، صدای تیشه می آید ، صدای شیرها ، از بیشه می آید .
معلم گفت فرزندم سئوالت چیست ؟؟
بگفتا آن پسر : آقا اجازه ، اینکی بابا و آن بابا ، یکی هستند ؟؟
معلم گفت آری جان من ، بابا همان بابا ست .
پسر آهی کشید و اشک او در چشم پیدا شد .
معلم گفت : فرزندم بیا اینجا چرا اشکت روان گشته ؟
پسر با بغض گفت : این درس را دیگر نمی خوانم .
معلم گفت : فرزندم چرا جانم مگر این درس سنگین است ؟
پسربا گریه گفت این درس رنگین است دوتا بابا ، یکی بابا ، تو میگویی که این بابا و آن بابا یکی هستند ؟؟؟
چرا بابای من نالان و غمگین است ولی بابای آرش شاد و خوش حال است ؟؟؟
تو میگوی که این بابا و آن بابا یکی هستند ؟؟؟
چرا بابای آرش میوه از بازار میگیرد ؟؟؟
چرا فرزند خود را سخت در آغوش میگیرد ؟؟؟
ولی بابای من هر دم ذغال از کار میگیرد؟؟؟
چرا بابا مرا یک دم به آغوشش نمی گیرد؟؟؟
چرا بابای آرش صورتش قرمز ، ولی بابای من تار است ؟؟؟
چرا بابای آرش بچه هایش را همیشه دوست میدارد ؟؟؟
ولی بابای من شلاق را بر پیکر مادر، به زور و ظلم می کارد ؟؟؟
تو میگویی که این بابا و آن بابا یکی هستند ؟؟؟
چرا بابا مرا یکدم نمی بوسد ؟؟؟
چرا بابای من هر روز میپوسد ؟؟؟
چرا در خانه آرش گل و زیتون فراوان است ، ولی در خانه ما اشک و خون دل به جریانست ؟؟؟
تو میگویی که این بابا و آن بابا یکی هستند ؟؟؟
چرا بابای من با زندگی قهر است ؟؟؟
معلم صورتش زرد و لبانش خشک گردیدند ،
بروی گونه اش اشکی ز دل برخواست ،
چو گهر روی دفتر ریخت ،
معلم روی دفتر عشق را می ریخت ،
و یک بابا ز اشک آن معلم پاک شد از دفتر مشقش .
بگفتا دانش آموزان بس است دیگر ، یکی بابا در این درس است و آن بابا دیگر نیست
پاکن را بگیرید ای عزیزانم
یکی پاک کردند و معلم گفت :
جای آن یکی بابا
خدا را در ورق بنویس
و خواند آن روز
خدا بابا
تمام بچه ها گفتند :
خدا بابا
 

p-ghajari

Well-Known Member
ارسال ها
1,068
لایک ها
311
امتیاز
83
#3
بابای آرش سانتافه هم داره تازه..
 

jasem

Well-Known Member
ارسال ها
341
لایک ها
327
امتیاز
63
#4
naaaaaaaaaaafas گفت
خیلی خوب بود مرسی<طبق معمول>اما اگه تونستی درباره شاعرش یه کم توضیح بده من تابه حال اسمشو نشنیده بودم!!!!!!!!!
درباره اون چیز زیادی نمیدونم ولی یه کلیپ ازش دیدم که یه خورده پیرمرده و این شعر رو تو یه سالن میخونه همین. و یه زن هم بین شنونده ها در حین خوندن احساساتی میشه وگریه میکنه ... کلیپ ر و میتونی از لینک زیر دانلود کنی

http://kingofeast.parsiblog.com/1336510.htm
 
ارسال ها
98
لایک ها
6
امتیاز
0
#5
من یاد اتلاف طبقاتی می افتم وقتی میخونمش..میتونه معنیه عام داشته باشه
 

Nima138

Well-Known Member
ارسال ها
584
لایک ها
527
امتیاز
93
#6
happiestchemist گفت
من یاد اتلاف طبقاتی می افتم وقتی میخونمش..میتونه معنیه عام داشته باشه

به خاطر ساتافه هه؟
الان دیگه سانتافه یه ماشین معمولیه بعدا ادبیاتی ها با خوندن این تاپیک به این نتیجه میرسن
جون تو
 

jasem

Well-Known Member
ارسال ها
341
لایک ها
327
امتیاز
63
#8
خودت تو گوگل سرچ کن یه لینکی که دانلود میشه پیدا کن
این که دیگه سیاسی نیست که فیلتر شده باشه
 

Nima138

Well-Known Member
ارسال ها
584
لایک ها
527
امتیاز
93
#9
سیاسی نیست.اما حال میده فیلترش کنی
 

rami

New Member
ارسال ها
108
لایک ها
4
امتیاز
0
#10
ببخشید فیلتر کردنش چه حالی داره؟

به تازگی خشن شدید!

شوخی کردم ها.....!
 

m-s

New Member
ارسال ها
577
لایک ها
129
امتیاز
0
#11
خیلی شعر قشنگی بود!!!
منم کلیپشو دیدم
حس عجیبی داره
ممنون
 

sts3662

New Member
ارسال ها
216
لایک ها
11
امتیاز
0
#12
jasem گفت
naaaaaaaaaaafas گفت
خیلی خوب بود مرسی<طبق معمول>اما اگه تونستی درباره شاعرش یه کم توضیح بده من تابه حال اسمشو نشنیده بودم!!!!!!!!!
درباره اون چیز زیادی نمیدونم ولی یه کلیپ ازش دیدم که یه خورده پیرمرده و این شعر رو تو یه سالن میخونه همین. و یه زن هم بین شنونده ها در حین خوندن احساساتی میشه وگریه میکنه ... کلیپ ر و میتونی از لینک زیر دانلود کنی

http://kingofeast.parsiblog.com/1336510.htm
فیلتر شده !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
 
ارسال ها
139
لایک ها
75
امتیاز
0
#13
خیلی شعر فوق العاده زیبایی بود.برانگیزاننده ی احساسات آدمی بود به گونه ای که دیگر نمی توان ذره ای از احساسات را در وجود خود نگاه داشت چرا که تمامی احساسات به اوج آسمان به پرواز در امده اند و ديگر آدمی یارای دسترسی به احساس خود را ندارد.
چه کنم لفظم پر از احساس شده و نتوانستم این چشمه ی خودجوش شور و احساس را ساده روان کنم
 

mehrak_n

New Member
ارسال ها
24
لایک ها
4
امتیاز
0
#14
ممنون
واقعآ خیلی قشنگ بود ...... من که نشستم کلی گریه کردم!
 

rasam_9026

New Member
ارسال ها
120
لایک ها
7
امتیاز
0
#15
خیلی قشنگ بود و می خواستم تشکر رو بزنم ولی نمی دونم چرا دکمش غیب شده!!!!!
در هر صورت ممنون
 

jasem

Well-Known Member
ارسال ها
341
لایک ها
327
امتیاز
63
#16
همین که خوندی واسه من بسه رسام جون
 

mahdiyam

New Member
ارسال ها
172
لایک ها
102
امتیاز
0
#17
شعر قشنگیه.
 
ارسال ها
344
لایک ها
600
امتیاز
0
#18
گریه دار بود واقعا!چیزیه که خیلی جاها میشه حس کردش!
 

soha-m

New Member
ارسال ها
153
لایک ها
18
امتیاز
0
#19
عالی بود
روی من که خیلی تاثیر گذاشت
 

sts3662

New Member
ارسال ها
216
لایک ها
11
امتیاز
0
#20
منم مرسی !!
 
بالا