برنده و بازنده

tanaz

New Member
ارسال ها
62
لایک ها
27
امتیاز
0
#1
برنده» هر امتيازي را که بتواند بدهد، مي دهد، جز اينکه اصول بنيادي خود را فدا کند. ولي «بازنده» به خاطر هراس از دادن امتياز به لجاجت خود ادامه مي دهد و اين در حاليست که اصول بنيادي اش رفته رفته از بين مي رود.
«برنده» ضعف هاي خود را به خدمت توانايي هايش مي گيرد. اما«بازنده» توانايي هاي خود را هدر مي دهد، زيراکه آن ها را در خدمت ضعف هاي خود بکار مي گيرد.
«برنده» در برابر افراد سودمند و ناتوان، يکسان عمل مي کند ولي «بازنده» به تملق قدرتمندان پرداخته و ضعيفان را تحقير مي کند.
«برنده» مي خواهد مورد احترام ديگران باشد، اما ذهنش را درگير آن نمي کند. «بازنده» براي رسيدن به اين هدف، دست به هر کاري مي زند، اما سرانجام، با شکست روبرو مي شود و به هدفش نمي رسد.
«برنده» حتي زمانيکه ديگران وي را به عنوان يک خبره مي شناسند، مي داند که هنوز خيلي چيزها را نمي داند. «بازنده» مي خواهد که ديگران او را يک خبره بدانند، و اين نکته که: «بسيار کم مي داند» را، هنوز نياموخته است.
«برنده» گشاده روست، زيراکه مي تواند بي آنکه خود را تحقير کند، بر خطاهاي خويش بخندد و «بازنده» چون حتي در خلوت خويش، خود را پست و حقير مي شمارد، در حضور ديگران نيز قادر به خنديدن بر خطاهاي خود نيست.
«برنده» نسبت به ضعف هاي ديگران، غمخواري مي کند، زيرا ضعف هاي خود را درک کرده و آنها را پذيرفته است. «بازنده» ديگران را به دليل ضعف هايشان خوار و خفيف مي شمارد، زيرا وجود ضعف در درون خود را، انکار کرده و پنهان مي کند.
«برنده» هر کاري که از دستش برآيد انجام مي دهد و اگر سرانجام شکست خورد به معجزه اميد مي بندد. «بازنده» بدون آنکه کوچکترين تلاشي کند، به انتظار معجزه مي نشيند.
«برنده» تا دم مرگ بيشتر از آنچه که از ديگران مي گيرد، مي دهد. «بازنده» تا پاي جان از اين توهم دست برنمي دارد که، «پيروزي» يعني بيش از آنچه که مي دهي، بستاني.
«برنده» هنگاميکه مي بيند راهي را که در پيش گرفته، با مسير زندگاني او سازگار نيست، هراس از ترک کردن آن ندارد، اما «بازنده» نيمه راهي را در پيش گرفته و آن را ادامه مي دهد و اهميتي نمي دهد که به کجا منتهي مي شود.
 
بالا