خب خب.چن وقتی بود حوصلم سر رفته بودو خلاصه مطالب گفتم برا اولین بارم یه تاپیک جدا از المپیاد درست کنم تا بتونیم به صورت آزاد بحرفیم.(فک کنم خلاصه شد
)خب از الان شروع می کنیم.هر کی میاد (اگه دلششش بخاااااااد)کارهای که انجام میداده در اوقات فراغت(اگه الانم چیزی ازش مونده باشه)یا الان انجام می ده(سرگری,ورزش,فیلمو خلاصه اینا دیگه)رو بیان میکنه تا همه بیشتر با هم آشنا بشیم.برا شروع خودم:
خب.اولین چیزی که من همیشه علاقه داشتم پینگ پنگ بود یا نجوم؟
حالا فرق نفوکوله.به هر حال از موقعی که کوچیک بودم تو کف این پینگ پنگ بودم.(حالا بعدشم نجوم)همیشه وقتی تو TV مسابقه ها رو میدیم کف بر می شدم که چطوری اینا با این سرعت بالا می تونن توپو ببینن که بخوان بازی کنن
.خلاصه سرتونو درد نیارم کلی از این ورزش خوشم اومد.بعدا هم تو مدرسه بازی می کردمو حالا هم که می رم باشگاه(با هزار مشقت)پینگ پنگ(عشقم)بازی می کنم.خیلی بازیه هیجان انگیزیه.(دنیای سرعتو تکنیک)خوب حلا مورد بعدی یعنی نجوم.خی بزارید ببینم ریشش به کجا بر می گرده.(راستش خودم هم یادم نمیاد
)نجوم دنیای اسرار کشف نشده بود.(برای من)همیشه وقتی به آسمون نگاه می کردم (حتما موقعی که ریزه میزه بودم دیگه)این صورت فلکی جبار (اون موقع که نمی دونستم صورت فلکی که)همیشه نگاهمو به خودش جذب می کرد.(واقعا که قشنگترین صورت فلکی آسمونه)بعد کلی زمان که از اون دوران کودکی گذشتو بنده به سلامتی نو نهال شده بودم یه کم بیشتر تر(اینم شد گرامر)رفتم تو نخش.کتابای مختلف اطلاعات عمومی در باره نجوم خوندم تا اینکه بعد چن مدتی دید خیلی وسیع تری نسبت به جهان اطراف خودم پیدا کردم.(how proud
) دیگه تو همین موقع ها بود که پام به رصد خونه باز شد.(الان دیگه مثلا نوجوان شدم
)دیگه بعضی روزا می رفتیم رصد خونه مینشستیم بحث علمی تخیلی (
)می کردیم.خیلی حال می داد.بعضی پنج شنبه شبا هم می رفتیم رصد اطراف شیراز تو این دشت و بیابونو های خشکو خالی (عاری از موجود زنده)وسایلو تلسکوپ هامونو پهن می کردیم و چون کلمون داغ بود(تازه از ماشین پیاده شده بودیم دیگه)شروع می کردیم به رصد کردن سیاره ها سحابی و جرم گرفتن تا اینکه ....خوب معلومه دیگه تا اینکه کلمون سرد بشه.بعد می تنگیدیم تو چادر هامون و تا صبح برا هم گل می گفتیمو گل میشنیدم(حلا فک نکنید ما بازده کاریمون کم بودهاااااااا)صبحم که عینهو زامبی ها در حالتی از بیداری و خواب به خونهامون بر می گشتیم.(و عجب کار مشقت باری بود)و این همه رصدو نجوم اینها پر پر شد و برای من به خاطره ای تبدیل شد که الان دارم براتون میگم.(الان دیگه اوقات فراغت ندارم دیگه)حالا من که نجومی بودم چطوری chemist شدم خودمم در عجبم.(مهر و خورشیدو فلکو همینا دست در دست هم دادند تا سرنوشت من عوض شود)خوب حالا بریم سراغ فیلمو از این جینگولک بازیها.موقعی که نونهال بودم (
)خیلی این کارتونای ژاپنی رو نگاه می کردم.(بهش میگش انیمه)همشون باحال بودن.ولی از همه باحالتر که هنوزم دارم نگاش میکنم(Up to datam
)اسمش ناروتو هست.یه انیمه ژاپنیه که تقریبا از سال 2002 که شروع شد تا الان ادامه داره و هنوزم تموم نشده.(سری دومش اومده)کل فیلم ا انیمه درباره ی شی نو بی ها (Shinobi)یا همون نینجا هاست.من از این انیمه خیلی خوشم اومده و همیشه هر قسمتش که میاد(هفتگی)دانلود می کنمو نگاه می کنم.(شاید به نظر شما مسخره بیاد که من این چیزارو نگاه می کنم ولی از همه چی بیشتر دوسش دارم)اگه کسی هم مایل بود لینکشو میدم.البته یه سری داستانهای مصورم هست که ب صورت آزاد بعضی سایتا می ذارن.(Eng)که همشون هم انیمه های ژاپنی هستن.اینارم بعضی وقتا می خونم.اگه کسی هم این انیمرو دیده(که شک دارم)لطفا پیغام بفرستید تا بیشتر آشنا شیم.خوب قصه منم به سر رسید...ولی تاپیک ادامه داره(تا حالا تو زندگیم این همه تایپ نکرده بودم
)خوب حلال دوستان نوبت شماست.هر کس دوست داره نظرات خودشو و یا داستان خودشو بذاره.با تشکر از همه
خب.اولین چیزی که من همیشه علاقه داشتم پینگ پنگ بود یا نجوم؟