ساقيا برخيز و درده جام را
خاك بر سر كن غم ايام را
ساغر مي بر كفم نه تا ز بر
بركشم اين دلق ازرق فام را
گر چه بدناميست نزد عاقلان
ما نميخواهيم ننگ و نام را
باده درده چند از اين باد غرور
خاك بر سر نفس نافرجام را
دود آه سينه نالان من
سوخت اين افسردگان خام را
محرم راز دل شيداي خود
كس نميبينم ز خاص و عام را
با دلارامي مرا خاطر خوش است
كز دلم يك باره برد آرام را
ننگرد ديگر به سرو اندر چمن
هر كه ديد آن سرو سيم اندام را
صبر كن حافظ به سختي روز و شب
عاقبت روزي بيابي كام را
--------------------------------------------------
12 روز مونده به مرحله 2
شخصا به مرز جنون رسیدم!
همچین حال کردم با این شعر از برادر، حافظ!
مناسب حاله...!
خاك بر سر كن غم ايام را
ساغر مي بر كفم نه تا ز بر
بركشم اين دلق ازرق فام را
گر چه بدناميست نزد عاقلان
ما نميخواهيم ننگ و نام را
باده درده چند از اين باد غرور
خاك بر سر نفس نافرجام را
دود آه سينه نالان من
سوخت اين افسردگان خام را
محرم راز دل شيداي خود
كس نميبينم ز خاص و عام را
با دلارامي مرا خاطر خوش است
كز دلم يك باره برد آرام را
ننگرد ديگر به سرو اندر چمن
هر كه ديد آن سرو سيم اندام را
صبر كن حافظ به سختي روز و شب
عاقبت روزي بيابي كام را
--------------------------------------------------
12 روز مونده به مرحله 2
شخصا به مرز جنون رسیدم!
همچین حال کردم با این شعر از برادر، حافظ!
مناسب حاله...!

