G
آی مردم / مردم
ای میانسالان / ای پیر و جوان
آی یاران دبستانی من
خانه ام ویرانست / نام آن ایرانست
خانه ام زخم به تن دارد و من / در نمی آیم از این فکر وطن
آی مردم / مردم
نگذارید که گلها باز پژمرده شود / نگذارید بهار / بازسرخورده شود
نگذارید که باران از ما / روی برگرداند
نگذارید طبیعت اینبار / آیه یاس برای گل گندم خواند
آی مردم / مردم
آی یاران دبستانی من
باید این پنجره را باز گشود / قطعه زندگی را با ز سرود
باید اینک برخاست / که نشستن بیجاست
باید این آیه درد / فصل بی حاصل و سرد / باید اینک برود
باید این گربه ما / بار دیگر با طراوت بدود
باید این زندگی نیز / باز هم زنده شود
جای این قطره اشک / یک سبد خنده شود
باید این واژه غم / باز شرمنده شود
آی مردم / مردم
آمد آنک آنک پیک امید / و به فال نیک می گیریم این اسب سپید
آی مردم / مردی آمده است
مردی از پشت چپرهای خدا / اهل باران و دعا
آی مردم / مردی آمده است
پیشه اش نقاشی ست / گاه گاهی با رنگ / قفسی می سازد
توی این فصل سیاه / می فروشد به شما
تا به آواز شقایق که در آن زندانی ست / دل تنهای تان زنده شود
آی مردم / مردی آمده است
این همان ناجی ماست/ مردی از جنس نیسم / نگرانست همی دارد بیم
بیم این خانه که ویران گردد
بیم این دشت و پروانه ، کبوتر و نسیم / بیم این پنجره را دارد بیم
آی مردم / مردم
باید رفت / همت ما ، من و تو / گر دهیم دست به دست
راه ویرانی این خاطره را خواهد بست
آی مردم / مردم
فرصتی که به تماشا بگذشت / نرسیدیم به داد دل دشت
آی مردم / مردم
آخرین فرصت ماست / باید اینک برخاست / که نشستن بیجاست ....
امان الله باطنی
ای میانسالان / ای پیر و جوان
آی یاران دبستانی من
خانه ام ویرانست / نام آن ایرانست
خانه ام زخم به تن دارد و من / در نمی آیم از این فکر وطن
آی مردم / مردم
نگذارید که گلها باز پژمرده شود / نگذارید بهار / بازسرخورده شود
نگذارید که باران از ما / روی برگرداند
نگذارید طبیعت اینبار / آیه یاس برای گل گندم خواند
آی مردم / مردم
آی یاران دبستانی من
باید این پنجره را باز گشود / قطعه زندگی را با ز سرود
باید اینک برخاست / که نشستن بیجاست
باید این آیه درد / فصل بی حاصل و سرد / باید اینک برود
باید این گربه ما / بار دیگر با طراوت بدود
باید این زندگی نیز / باز هم زنده شود
جای این قطره اشک / یک سبد خنده شود
باید این واژه غم / باز شرمنده شود
آی مردم / مردم
آمد آنک آنک پیک امید / و به فال نیک می گیریم این اسب سپید
آی مردم / مردی آمده است
مردی از پشت چپرهای خدا / اهل باران و دعا
آی مردم / مردی آمده است
پیشه اش نقاشی ست / گاه گاهی با رنگ / قفسی می سازد
توی این فصل سیاه / می فروشد به شما
تا به آواز شقایق که در آن زندانی ست / دل تنهای تان زنده شود
آی مردم / مردی آمده است
این همان ناجی ماست/ مردی از جنس نیسم / نگرانست همی دارد بیم
بیم این خانه که ویران گردد
بیم این دشت و پروانه ، کبوتر و نسیم / بیم این پنجره را دارد بیم
آی مردم / مردم
باید رفت / همت ما ، من و تو / گر دهیم دست به دست
راه ویرانی این خاطره را خواهد بست
آی مردم / مردم
فرصتی که به تماشا بگذشت / نرسیدیم به داد دل دشت
آی مردم / مردم
آخرین فرصت ماست / باید اینک برخاست / که نشستن بیجاست ....
امان الله باطنی