داستانی بسیار زیبا از توماس آلوا ادیسون

mmmirani

New Member
ارسال ها
57
لایک ها
3
امتیاز
0
#1

[center:9acdacfee2]
[/center:9acdacfee2]اديسون در سنین پيري پس از كشف چراغ برق يكي از ثروتمندان آمريكا به شمار مي رفت و درآمد سرشارش را تمام و كمال در آزمايشگاه مجهزش كه ساختمان بزرگي بود هزينه مي كرد. اين آزمايشگاه بزرگترين عشق پيرمرد بود. هر روز اختراعي جديد در آن شكل مي گرفت تا آماده بهينه سازي و ورود به بازار شود.در همين روزها بود كه نيمه هاي شب از اداره آتش نشاني به پسر اديسون اطلاع دادند، آزمايشگاه پدرش در آتش مي سوزد و حقيقتا كاري از دست كسي بر نمي آيد و تمام تلاش ماموان فقط جلو گيري از گسترش آتش به ساير ساختمانها است آنها تقاضا داشتند كه موضوع به نحو قابل قبولي به اطلاع پيرمرد رسانده شود.پسر با خود انديشيد كه احتمالا پيرمرد با شنيدن اين خبر سكته مي كند و لذا از بيدار كردن پيرمرد منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با تعجب ديد كه پير مرد در مقابل ساختمان آزمايشگاه روي يك صندلي نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره مي كند.پسر تصميم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او مي انديشيد كه پدر در بدترين شرايط عمرش بسر ميبرد ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را ديد و با صداي بلند و سر شار از شادي گفت: پسر تو اينجايي مي بيني چقدر زيباست! رنگ آميزي شعله ها را مي بيني؟ حيرت آور است! من فكر مي كنم كه آن شعله هاي بنفش به علت سوختن گوگرد در كنار فسفر به وجود آمده است! واي ! خداي من، خيلي زيباست! كاش مادرت هم اينجا بود و اين منظره زيبا را مي ديد. كمتر كسي در طول عمرش امكان ديدن چنين منظره زيبايي را خواهد داشت. نظر تو چيه پسرم؟پسر حيران و گيج جواب داد: پدر تمام زندگيت در آتش مي سوزد و تو از زيبايي رنگ شعله ها صحبت مي كني؟ چطـور مي تواني؟ من تمام بدنم مي لرزد و تو خونسرد نشسته اي؟پدر گفت: پسرم از دست من و تو كه كاري بر نمي آيد. مامورين هم كه تمام تلاششان را مي كنند. در اين لحظه بهترين كار لذت بردن از منظره ايست كه ديگر تكرار نخواهد شددر مورد آزمايشگاه و باز سازي يا نو سازي آن فردا فكــر مي كنيم. الان موقع اين كار نيست به شعله هاي زيبا نگاه كن كه ديگر چنين امكاني را نخواهي داشت!توماس آلوا اديسون سال بعد مجددا در آزمايشگاه جديدش مشغول كار بود و همان سال يكي از بزرگترين اختراع بشريت يعني ظبط صدا را تقديم جهانيان نمود. آري او گرامافون را درست يك سال پس از آن واقعه اختراع نمود.

 

alidelgarm

New Member
ارسال ها
389
لایک ها
589
امتیاز
0
#2
دلیلش اینه که به داشته های خودش وابسته نبوده

خیلی از آدما شاید خیلی هم پولدار باشند ولی مشکلات فراوانی داشته باشند

بعضی ها هم ممکن است که پولشان کم است اما در زندگیشان هم مشکلاتشان کم است

دلیلش این است که گروه اول به پولشان وابسته اند و گروه دوم وابستگی ندارند.

اگر ما هم برای عدم وابستگی به اشیاء و افراد اطرافمان تمرین کنیم زندگی برایمان خیلی لذت بخش می شود.

عدم وابستگی به پول و ماشین و پدر و مادر و برادر و خواهر و مدرسه و ...
 

Majno0n

Well-Known Member
ارسال ها
415
لایک ها
663
امتیاز
93
#3
راستی بحث وابستگی و ... پیش اومد . فکر کنم از یه روحانی شنیده بودم . چون جالب بود می گم ...
حرف امام خمینی بود : چه بسا ممکن است یک طلبه با تمام فقر و نداری ولی به خاطر وابستگی به تنها داراییش (همان کتاب درسش) سعادتمند نشود
و چه بسا شخصی در کاخی زندگی کند و با آن همه مال و منال به خاطر وابسته نبودنش سعادتمند بشود ...
روح ادیسون شاد ... کاش ما هم همین جوری باشیم ...
 

darrande

Well-Known Member
ارسال ها
592
لایک ها
811
امتیاز
93
#4
آ یا ادیسون بهشتیه ؟
 

mop

New Member
ارسال ها
318
لایک ها
111
امتیاز
0
#6
خوب بود کلا ادم عجیبی بوده من اگه ازمایشگاهم می سوخت یه ذره ناراحت می شدم....
 

mahdiyam

New Member
ارسال ها
172
لایک ها
102
امتیاز
0
#7
این در اصل امید ادیسون رو نشون می‌ده.
 
بالا