داستان تله*موش در مزرعه

نیلگون

New Member
ارسال ها
136
لایک ها
270
امتیاز
0
#1
موشی در خانه*ی صاحب مزرعه تله*موش دید.

به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد.

همه گفتند: تله*موش مشکل توست ، به ما ربطی ندارد.



ماری در تله*موش افتاد و زن صاحب*خانه را گزید.



از مرغ برایش سوپ درست کردند.

گوسفند را برای عیادت*کنندگان سر بریدند.

گاو را برای مراسم ترحیم کُشتند.

در این مدّت موش از سوراخ دیوار نگاه می*کرد

و

به مشکلی که به دیگران ربطی نداشت فکر می*کرد
 

penta

New Member
ارسال ها
371
لایک ها
476
امتیاز
0
#2
پاسخ : داستان تله*موش در مزرعه

این داستان خیلی آموزنده بود.
فقط یه سوال:
الان یعنی هر چی تو دنیا اتفاق بیفته به ما هم مربوط میشه؟
 

sepid.h

New Member
ارسال ها
175
لایک ها
146
امتیاز
0
#3
پاسخ : داستان تله*موش در مزرعه

یعنی در مورد مشکلات دیگران بی تفاوت نباشیم شاید گریبانگیر ما بشن!!
برداشت من این بود!!
 

sina1376

New Member
ارسال ها
859
لایک ها
508
امتیاز
0
#4
پاسخ : داستان تله*موش در مزرعه

همه چی دست خداست!
فقط ثابت نیست!
میتونه با تلاش و ذکاوت یکی عوض بشه!البته با قدرت خداوند!

یعنی هرکی تلاش کنه خدا پاداشش رو میده!
 

zahra

New Member
ارسال ها
476
لایک ها
609
امتیاز
0
#5
پاسخ : داستان تله*موش در مزرعه

نباید نسبت به دیگران بی تفاوت بود!!!
البته تا جایی که اجازه ی دخالت هست...
 

Al!R3ZA

Well-Known Member
ارسال ها
1,903
لایک ها
3,166
امتیاز
113
#6
پاسخ : داستان تله*موش در مزرعه

یادمه یه بار تو یه تاپیک به یه بنده خدایی گفتم کاش میفهمیدیم که زندگی یه چیز همگانی و اجتماعیه و نباید فقط به فکر خودمون باشیم.
نمیدونم چرا یهو یاد فلسطین و غزه و حزب الله و سوریه افتادم !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

reyhane

New Member
ارسال ها
121
لایک ها
76
امتیاز
0
#7
پاسخ : داستان تله*موش در مزرعه

خواهشا مسایل کشورای دیگه رو وارد نکنین! من یاد نیازمندای کشور خودم میفتم!
 

abrang

New Member
ارسال ها
608
لایک ها
748
امتیاز
0
#8
پاسخ : داستان تله*موش در مزرعه

چراغ همسایه ات را روشن کن. حتما حوالی تو هم روشن تر خواهد شد....
 
بالا