درسی از ادیسون........

نیلگون

New Member
ارسال ها
136
لایک ها
270
امتیاز
0
#1
اديسون در سنين پيري پس از اختراع لامپ، يکي از ثروتمندان آمريکا به شمار ميرفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمايشگاه مجهزش که ساختمان بزرگي بود هزينه مي کرد.



اين آزمايشگاه، بزرگترين عشق پيرمرد بود. هر روز اختراعي جديد در آن شکل مي گرفت تا آماده بهينه سازي و ورود به بازار شود.



در همين روزها بود که نيمه هاي شب از اداره آتش نشاني به پسر اديسون اطلاع دادند، آزمايشگاه پدرش در آتش مي سوزد و حقيقتاً کاري از دست کسي بر نميآيد و تمام تلاش مأموان فقط براي جلوگيري از گسترش آتش به ساير ساختمانها است. آنها تقاضا داشتند که موضوع به نحو قابل قبولي به اطلاع پيرمرد رسانده شود.



پسر با خود انديشيد که احتمالاً پيرمرد با شنيدن اين خبر سکته ميکند و لذا از بيدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب ديد که پيرمرد در مقابل ساختمان آزمايشگاه روي يک صندلي نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره مي کند.



پسر تصميم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او ميانديشيد که پدر در بدترين شرايط عمرش بسر ميبرد.



ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را ديد و با صداي بلند و سر شار از شادي گفت: پسر تو اينجايي؟ ميبيني چقدر زيباست! رنگ آميزي شعله ها را ميبيني؟ حيرت آور است! من فکر ميکنم که آن شعله هاي بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است! واي! خداي من، خيلي زيباست! کاش مادرت هم اينجا بود و اين منظره زيبا را ميديد. کمتر کسي در طول عمرش امکان ديدن چنين منظره زيبايي را خواهد داشت! نظر تو چيست پسرم؟



پسر حيران و گيج جواب داد: پدر تمام زندگيت در آتش ميسوزد و تو از زيبايي رنگ شعله ها صحبت ميکني؟



چطور ميتواني؟ من تمام بدنم ميلرزد و تو خونسرد نشسته اي؟



پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاري بر نميآيد. مأمورين هم که تمام تلاششان را ميکنند. در اين لحظه بهترين کار لذت بردن از منظرهايست که ديگر تکرار نخواهد شد!



در مورد آزمايشگاه و باز سازي يا نو سازي آن فردا فکر ميکنيم! الآن موقع اين کار نيست!



به شعله هاي زيبا نگاه کن که ديگر چنين امکاني را نخواهي داشت!



فردا صبح اديسون به خرابه ها نگاه کرد و گفت: "ارزش زيادي در بلا ها وجود دارد. تمام اشتباهات ما در اين آتش سوخت. خدا را شکر که ميتوانيم از اول شروع کنيم."



توماس آلوا اديسون سال بعد مجدداً در آزمايشگاه جديدش مشغول کار بود وهمان سال يکي از بزرگترين اختراع بشريت يعني ضبط صدا را تقديم جهانيان نمود. آري او گرامافون را درست يک سال پس از آن واقعه اختراع کرد.



ارزش زيادي در بلاها وجود دارد چون تمام اشتباهات در آن از بين ميرود.
 

ahmadi

New Member
ارسال ها
757
لایک ها
2,532
امتیاز
0
#2
پاسخ : درسی از ادیسون........

نیلی مثله همیشه فوق العاااااااااااده ونااااااب
باتشکرازادیسون بابت درس های همیشه مفیدش!‏
 
بالا