دفتر سرخ

ali_iq

New Member
ارسال ها
124
لایک ها
2
امتیاز
0
#1
کوه پرسید ز رود
زیر این سقف کبود
راز ماندن در چیست؟
گفت:در رفتن من
کوه پرسید: و من؟
گفت: در ماندن تو
بلبلی گفت: و من؟
خنده ای کرد وگفت:
در غزلخوانی تو
آه از آن آبادی
که ر ان کوه رَوَد
رود, مرداب شود,
و در ان بلبل سر گشته سر به گریبان ببرد
و نخواند دیگر
من و تو, بلبل و کوه و رودیم
راز ماندن جز , در خواندن من, رفتن تو, رفتن یاران سفر کرده یمان نیست, بدان !


کتاب دفتر سرخ رو اگه گیر اواردین حتما بخونین نوشته ی ابولفضل سپر
 

r_dh

New Member
ارسال ها
64
لایک ها
3
امتیاز
0
#2
زیبابود.ممنون.اینم بدنیست:


[center:4f825968e0][font=times new roman, times, serif]من دلم می خواهد [/font]
[font=times new roman, times, serif]خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هرکسی می خواهد
وارد خانهء پر عشق و صفای من گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست
بر درش برگ گلی می کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می نویسم ای یار
خانهء ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دگر
خانهء دوست کجاست؟
[/font]
[/center:4f825968e0]
[center:4f825968e0][font=times new roman, times, serif]فریدون مشیری[/font][/center:4f825968e0]
 

r_dh

New Member
ارسال ها
64
لایک ها
3
امتیاز
0
#3
you're welcome dude!
i really like them.how about this?


نمی دانم چه می خواهم خدايا ، به دنبال چه می گردم شب و روز

چه می جويد نگاه خسته من ، چرا افسرده است اين قلب پرسوز

ز جمع آشنايان می گريزم ، به كنجی می خزم آرام و خاموش

نگاهم غوطه ور در تيرگيها ، به بيمار دل خود می دهم گوش

گريزانم از اين مردم كه با من، به ظاهر همدم و يكرنگ هستند

ولی در باطن از فرط حقارت ، به دامانم دو صد پيرايه بستند

از اين مردم كه تا شعرم شنيدند ، برويم چون گلی خوشبو شكفتند

ولی آن دم كه در خلوت نشستند ، مرا ديوانه ای بدنام گفتند

دل من ای دل ديوانه من ، كه می سوزی از اين بيگانگی ها

مكن ديگر ز دست غير فرياد ، خدا را بس كن اين ديوانگی ها

فروغ فرخ زاد
 

fahimee

New Member
ارسال ها
71
لایک ها
1
امتیاز
0
#4
وقتی که دیگر نبود،من به بودنش نیازمند شدم.
وقتی که دیگر رفت،
من به انتظار آمدنش نشستم.
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد،
من او را دوست داشتم.
وقتی او تمام کرد،
من شروع کردم.
وقتی او تمام شد،
من آغاز شدم.
و چه سخت است.
تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است،
مثل تنها مردن!

*دکتر شریعتی*
 

nasim74

New Member
ارسال ها
54
لایک ها
5
امتیاز
0
#5
واقعا ممنون،خیلی قشنگ بودند!
 

rami

New Member
ارسال ها
108
لایک ها
4
امتیاز
0
#6
خوشمان آمد. خیلی قشنگ بودند.
 

amirrezas

New Member
ارسال ها
204
لایک ها
17
امتیاز
0
#7
به به آفرین
 
بالا