دلا بايد به هر دم يا علي گفت

heidar

Member
ارسال ها
88
لایک ها
36
امتیاز
18
#1

علی؛ یگانه مردی که در میان هزاران نامرد به کمین انسانیت نشسته، در بیابان جاهلیت، چون سروی قد کشید، پا بر زمین ، فرق بر آسمان و خورشید، روشنای نگاهش را از دستان قنوت علی می گرفت، آن گاه که او در محراب تمام هستی را پشت سر نهاده، رو به هستی مطلق می کرد و در رکوع عاشقانه اش تمام عبودیت را به پای معبود می ریخت و انگشتریش را به انتظار دستان در راه مانده ای می بخشید.
دل افتد اگر در کمند علی - ز زنجیر ذلت رها می شود
علی گر به موسی نگاهی کند - به دستش عصا اژدها می شود
قد کوته اش را نبین ، قدر بین - قد سرو پیشش دوتا می شود
علی قامتش را به عباس داد - که قدقامت کربلا می شود
میلاد یگانه مولود کعبه، یگانه مظهر عدالت، جلوه خدا بر زمین، امیر المؤمنین، فاتح خیبر، حیدر، اسد الله، سید الاوصیاء، شوي حضرت خیر النساء، علی مرتضی، بر شما و همه ي شيعيانشان مبارک
دلا بايد به هر دم يا عــــلي گفت - نه هر دم بل، دمادم يا عـــلـي گفت
ز لیلایی شنیدم یا علی گفت - به مجنونی رسیدم یا علی گفت
مگر این وادی دارالجنون است - که هر دیوانه دیدم یا علی گفت
نسیمی غنچه ای را باز میکرد - به گوش غنچه آندم یا علی گفت
چـــــمن با ريـــــــــــزش باران رحمت - دعايي کرد و او هم يا عــــلي گفت
به صـــدق دل هميشه ياد او كرد - به هر پيچ و به هر خم يا عــلي گفت
يقين سريست در دلهاي انســــان - به هر شـادي به هم غم يا علي گفت
يقيـــــــن پـــروردگار آفــــــــــــرينش - به موجودات عالم يا عـــــــلي گفت
خمیر خاک آدم چون سرشته - چو بر میخاست آدم یا علی گفت
دمــــــــي كه روح در آدم دميدند - زجا برخاست و ادم يا عــــــلـي گفت
چو نوح ز موج طوفان ايمني خواست - توسل جست و هر دم يا علــــي گفت
عصــا در دسـت موسي اژدها گشت - کليم آنجا مسلّم يا عـــــــــلي گفت
ز بطن حوت ، يونـــــس گـــشت آزاد - ز بس در ظلمت يم يا عــــــــلي گفت
مسیحا هم دم از اعجاز میزد - زبس بیچاره مریم یا علی گفت
نميشد جان مــــــــرده زنده هرگز - يقين عيسي بن مريم يا علـــــي گفت
رسول الله شنید از پرده ي غیب - ندائی آمد آنهم یاعلی گفت
پيمبر در شب معـــــراج برخاست - به قصد قرب اعظم يا علــــــــي گفت
نزول وحی چون فرمود سبحان - ملک در اولین دم یا علی گفت
عـــــــــــلي در کعبه بر دوش پيمبــر - قدم بنهاد و آن دم يا عـــــــلي گفت
مگر خیبر زجایش کنده میشد - یقین آنجا علی هم یا علی گفت
به فـــــرقش كي اثر ميكرد شمشير - يقينا ابن ملجم يا علــــــــــي گفت
التماس دعا
يا علي
 

amir-tavakoli

New Member
ارسال ها
730
لایک ها
521
امتیاز
0
#2
[center:af307373b8]به نام خدا... [/center:af307373b8]

"جرج جرداق" می گوید: در پیشگاه حقیقت و تاریخ یکسان است که او را بشناسی یا نشناسی... زیرا تاریخ و حقیقت گواهی میدهند که او وجدان بیدار و نیرومند و شهیر نامدار و پدر شهیدان راه حق است. علی ابن ابی طالب فریاد عدالت انسانی و شخصیت جاودانه مشرق زمین است. ای روزگار! چی می شد اگر همه ی توان و نیرویی که داری به کار می گرفتی و در هر زمان ، بزرگی چون علی را با آن عقل و آن قلب و آن زبان و آن شمشیر به عالم انسانیت ارزانی میداشتی... که او نسخه جامع صفات روح کلی است!

جبران خلیل جبران می گوید: دوست داشتن علی (ع) یک امر فطری است اما علی یک شخص نیست، یک مکتب است، یک دین است و کسانی که علی را دوست میدارند یقینا باید بدانند که بدوا این عشق در وجود آنان در روز ازل آفرینش نهاده شده است!

وهم غریبی در این سخن نهفته است! هر چند آقا امیر المومنین فرموده اند: "من در رازی سر به مهر نهان هستم!" اما در طول قرنها و به بهانه باور غلط مذهبی توده مردم، علی (ع) را پیوسته؛ در شمشیر و خون و محراب.... و جنگ و مرگ و کشتار و فقر یافته اند!... بی شک به کژراه رفته اید اگر علی (ع) را در این واژگان جست و جو کنید!... نه!... علی را در اینها نجویید که نخواهید یافت!.... علی را در ؛ لبخند و شعف و عشق... شوق و ثروت... و شبنم و گل و نور.... جستجو کنید!... علی لبخند است... که بر لبان عاشق سینه چاکش مینشیند.... علی اشک است... اشک شادی... سر ریز از چشمان کودکی یتیم... که از شوق مهربانی من و تو.... می گرید!... علی شادی است... که در لباس قرص نان... بر سر سفره ایثار... محمل میگزیند... علی شبنم است... که در پگاه باکره فروردین... بر رخسار گل سرخ می نشیند... علی نور است... ماهتاب مهربانی... که در ظلمانی شب های یارانش می تراود.... علی شمیم شوقناک گل است... در ذهن خدا و در باور من و تو... و علی درد نیست! درس است!

با نگرشی ژرف در لابلای متون تاریخ ، فرآیندی به دست می آید که تمام اسطوره ها در طول تاریخ فقط در یک وجه و در یک مرحله شاخص بوده اند، اگر رب النوع سخن بوده اند (مانند دموستن) جسمی ضعیف داشته اند، اگر رب النوع قدرت بوده اند، روحی آسیب پذیر و شکننده داشته اند و ... . ولی به گواهی تاریخ و به شهادت قلم تمامی مورخان در طول تاریخ فقط یه نفر از جمیع جهات اسطوره است و او «علی ابن ابی طالب» (ع) است.

توماس کارلایل می گوید: برای شناختن تمامی رب النوع ها در طول تاریخ بشر، ابتدا باید علی را شناخت. علی تجمیع تمامی رب النوع ها و تجسم عینی یکایک آنان در بستر تاریخ بشریت می باشد. علی در تمامی مراحل زندگی خود، یک نمونه کامل و متعالی بشریت در قالب اسطوره ای می باشد.

ژول لابوم در تکمیل سخن کارلایل می گوید: علی حقیقتی است متعالی و غیر قابل توصیف که حتی در پرده های لطیف وهم نمیگنجد ولی در قالبی انسانی و ملموس که در طول تاریخ بر تارک حقایق جهان از هر بعد اندیشه و شخصیت می درخشد!

و سلیمان کتانی در کلامی لطیف و ژرف می گوید: سخن گفتن درباره علی از نظر قرب معنوی کمتر از ایستادن در محراب عبادت نیست!



-----------------------------------------------------------------------------
نقل از کتاب کوچک علی(ع)... به اهتمام محمود نامنی
 
بالا