دینت را چند می فروشی؟؟!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

afbaghlani

New Member
ارسال ها
122
لایک ها
343
امتیاز
0
#1
[h=1]

مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند ۲۰ سنت اضافه تر می دهد!
[/h][h=1]می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟[/h][h=1]آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی …[/h][h=1]گذشت و به مقصد رسیدیم . [/h][h=1]موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم . [/h][h=1]پرسیدم بابت چی ؟[/h][h=1]گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم.[/h][h=1]وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم .[/h][h=1]با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم . فردا خدمت می رسیم![/h][h=1]تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون شد
حالی شبیه غش به من دست داد .
من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست سنت می فروختم!![/h]

برگرفته شده از bpnum.blog.ir
 

lady_s

New Member
ارسال ها
64
لایک ها
215
امتیاز
0
#2
پاسخ : دینت را چند می فروشی؟؟!

نوشته هاتون جالبه.یعنی من این سبک رو میپسندم.
از اینکه ما رو هم تو متنهای قشنگی که دارین یا میخونین شریک میکنین مرسی!:115:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا