seyed iman

Well-Known Member
ارسال ها
1,326
لایک ها
998
امتیاز
113
#1
این همه دانشمند تاپیک دشته باشند ولی دکتر چمران اینجا تاپیک نداشته باشه؟چه نمونه علمی بهتر از ایشون؟
ایشون به علت اینکه وضع مالی خانوادشون خوب نبود نمی تونستن در دبیرستان البرز ثبت نام کنن ولی به علت نبوغشون مجانی در این دبیرستان پذیرفته شدن.
در دانشگاه انقدر خفن بودن که از درس مهندس بازرگان که تا آن موقع به کسی نمره ی بالای 16 نمی دادن از 20 به ایشون 22 دادن.
جزوه ی ترمودینامیکشون به عنوان کتاب چاپ شد.سپس با بورسیه تحصیلی به برکلی رفتند که در آن زمان 7 استادش نوبل داشتند.و...(ادامه دارد بعدن می زارم....)

http://www.aviny.com/Voice/Defae_moghadas/chamran_01.mp3 خلاصه ای از زندگی ایشون از زبان خودشان

دو تا کتاب میخوام معرفی کنم.1)پاوه سرخ(سوره مهر نشر شاهد)2)مرگ از من فرار میکند(انتشارات روایت فتح)
1)87 صفس و خلاسه ای داستانی از زندگی ایشونه.2)287 صفص و ایشون رو از زبان کسانی که ایشونو دیدن معرفی کرده و قصل آخرش هم یکی از نیایش های ایشونه.فوق العادس.بقول خودمون خیلی شاخه!!:221:
همچنین انتشارت روایت فتح یک مستند هم از زندگی ایشون ساخته.
بخشی از 2:
"...همیشه میخواستم شمع باشم و بسوزم و نور بدهم.
می خواستم در دریا ی فقر غوطه بخورم و دست نیاز به سوی کسی دراز نکنم.
می خواستم فریاد باشم.
خدایا!هدایتم کن,زیرا می دانم گمراهی چه بلای خطرناکی است.
خدایا!هدایتم کن ظلم نکنم,زیرا می دانم ظلم گناهی نابخشودنیست.
نگذار دروغ بگویم,زیرا دروغ ظلمی کثیف است.
محتاجم نکن تهمت به کسی بزنم,زیرا تهمت خیانتی ظالمانه ست.
ارشادم کن بی انصاف نباشم,زیرا کسی که انصاف ندارد شرف ندارد.
راهنمام باش حق کسی را ضایع نکنم,زیرا بی احترامی به انسان ها همانا کفر به خدای بزرگ است.
..."

"
خدایا
تو مرا اشک کردی که همچون باران بر نمک زاره انسان ببارم
تو مرا فریاد کردی که همچون رعد در میان توفان حواث بغرم
تو مرا درد و غم کردی تا همنشین محرومین و دلشکستگان باشم
تو مرا عشق کردی تا در قلبهای عشاق بسوزم
تو مرا برق کردی که تا آسمان ظلمت زده بتازم و سیاهی این شب ظلمانی را بدرم
تو مرا زهد کردی که هنگام درد و غم و شکست و فشار ناراحتی وجود داشته باشم
و هنگام پیروزیو جشن و تقسیمه غناعم دامنه خود بر گیرم و در کویر تنهائی با خدای خود بمانم.
"

"
اي خدا، من بايد از نظر علم از همه برتر باشم تا مبادا كه دشمنان مرا از اين راه طعنه زنند. بايد به آن سنگ دلاني كه علم را بهانه كرده و به ديگران فخر مي فروشند ثابت كنم كه خاك پاي من هم نخواهند شد. بايد همه آن تيره دلان مغرور و متكبر را به زانو درآورم، آن گاه خود خاضع ترين و افتاده ترين فرد روي زمين باشم.
"شهید دکتر مصطفی چمران
 

seyed iman

Well-Known Member
ارسال ها
1,326
لایک ها
998
امتیاز
113
#2
پاسخ : زندگی شهید دکتر مصطفی چمران

خدایا! تو به من پوچی لذات زودگذر را آشکار نمودی. ناپایداری روزگار را نشان دادی. لذت مبارزه را چشاندی، ارزش شهادت را آموختی.
خدایا! تو را شکر می‌کنم که از پوچیها و ناپایداریها و خوشیها و قید و بندها آزادم نمودی و مرا در طوفانهای خطرناک حوادث رها کردی و در غوغای حیات در مبارزه با ظلم و کفر غرقم نمودی و مفهوم واقعی حیات را به من فهماندی. فهمیدم که سعادت و حیات درخوشی و آسایش نیست بلکه در درد و رنج و مصیبت و مبارزه با کفر و ظلم و بالاخره شهادت است.
خدایا! تو را شکر می‌کنم که اشک آفریدی که عصاره حیات انسان است آنگاه که در آتش عشق می‌سوزم، یا در شدت درد می‌گدازم یا در شوق زیبایی و ذوق عرفانی آب می‌شوم و سراپای وجودم لطف می‌شود.
خدایا! تو را شکر می‌گویم که غم و دردهای شخصی مرا که کثیف و کشنده بود از من گرفتی و غم و دردهای خدایی دادی که زیبا و متعادل بود.
خدایا! تو را شکر می‌کنم که غم را آفریدی و بندگلن مخلص خود را با آتش آن گداختی.خدایا دل غم زده و دردمندم آرزوی آزادی می‌کند و روح پژمرده ام خواهش پرواز دارد.
خدایا! پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دورنکند.
***
می خواستم شمع باشم
" همیشه می خواستم که شمع باشم ، بسوزم ، نور بدهم و نمونه ای از مبارزه و کلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم . می خواستم همیشه مظهر فداکاری و شجاعت باشم و پرچم شهادت را در راه خدا به دوش بکشم. می خواستم در دریای فقرغوطه بخورم و دست نیاز به سوی کسی دراز نکنم. می خواستم فریاد شوق و زمین وآسمان را با فداکاری و آسمان پایداری خود بلرزانم. می خواستم میزان حق و باطل باشم و دروغگویان ومصلحت طلبان و غرض ورزان را رسوا کنم. می خواستم آنچنان نمونه ای در برابر مردم به وجود آورم که هیچ حجتی برای چپ و راست نماند، طریق مستقیم روشن و صریح و معلوم باشد، و هر کسی در معرکه سرنوشت مورد امتحان سخت قرار بگیرد و راه فرار برای کسی نماند..."
***
در سرزمین کفر ، تو بودی
" خدایا می دانی که در زندگی پرتلاطم خود، لحظه ای تو را فراموش نکردم.همه جا به طرفداری حق قیام کرده ام. حق را گفته ام. از مکتب مقدس تو در هر شرایطی دفاع کرده ام. کمال و جمال و جلال تو را به همه مخالفان و منکران وجودت عرضه کرده ام و از تهمت ها و بدگویی ها و ناسزاهای آنها ابا نکردم. در آن روزگاری که طرفداری ازاسلام به ارتجاع و به قهقراگری تعبیر می شد و کمتر کسی جرأت می کرد که از مکتب مقدس تو دفاع کند، من در همه جا، حتی در سرزمین کفر، علم اسلام را بر می افراشتم و با تبلیغ منطقی و قوی خود، همه مخالفین را وادار به احترام می کردم و تو ای خدای بزرگ! خوب می دانی که این فقط بر اساس اعتقاد و ایمان قلبی من بود و هیچ محرک دیگری جز تو نمی توانست داشته باشد."
***
دنیا
" دنیا میدان بزرگ آزمایش است که هدف آن جز عشق چیزی نیست. در این دنیا همه چیز در اختیار بشر گذاشته شده، وسایل و ابزار کار فراوان است، عالیترین نمونه های صنعت، زیباترین مظاهرخلقت، از سنگریزه ها تا ستارگان، از سنگدلان جنایتکار تا دلهای شکسته یتیمان، از نمونه های ظلم و جنایت تا فرشتگان حق و عدالت، همه چیز و همه چیز در این دنیای رنگارنگ خلق شده است. انسان را به این بازیچه های خلقت مشغول کرده اند. هر کسی به شأن خود به چیزی می پردازد، ولی کسانی یافت می شوند که سوزی در دل و شوری در سر دارند که به این بازیچه راضی نمی شوند. این نمونه های زیبای خلقت را دوست دارند و می پرستند. "
شهید دکتر مصطفی چمران
 
بالا