چرا چنین سخت؟ ذغال سنگ روزی به الماس چنین گفت : مگر ما خویشان نزدیکم نیستیم؟ - چرا چنین نرم؟ برادران،من از شما چنین می پرسم:مگر شما برادران من نیستید؟ چرا چنین نرم؟ چنین سست و تسلیم؟ چرا رد و انکار در دل های شما چنین بسیار است؟ چرا سرنوشت در نگاه های شما چنین کم؟ و اگر نخواهید سرنوشت باشید و سرسخت، چگونه توانید روزی همپای من فتح کرد؟ و اگر سختی شما نخواهد برق زند و بدرد و ببرد چگونه توانید روزی همپای من آفرید؟ زیرا آفرینندگان همه سخت اند . و سعادت در نظر شما این باد که هزاره ها را چنان در چنگ بفشارید که موم را.سعادت نگاشتن ِ خواست هزاره هاست ، نگاشتنی همچون نگاشتن بر مفرغ ، بر سخت تروبر اصیل تر از مفرغ . تنها اصیل ترینان یکارچه سخت اند . برادران، من این لوح ِ نو را بر فراز ِ شما می نهم ، سخت شوید! (غروب بت ها - پتک سخن میگوید)