سعی و تلاش

sorena313

Active Member
ارسال ها
81
لایک ها
105
امتیاز
33
#1

روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود.
از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم... حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد...

تمام سعی مان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست...











رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛

خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که
خداوند دعا را از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد.
 

miladkvr

New Member
ارسال ها
375
لایک ها
841
امتیاز
0
#2
پاسخ : سعی و تلاش

به نام خدایی که در همین نزدیکیهاست.

سلام. حکایت زیر خیلی جالب بود ، گفتم برای شما هم بزارمش:

دست نايافتني بزرگ

در دهكده مجاور مدرسه شيوانا زن و مرد فقيري بودند كه يك پسر كوچك بيشتر نداشتند. به خاطر بيماري و فقر زن و مرد به فاصله كمي از دنيا رفتند و پسر كوچكشان را با يك جفت گوسفند

نر و ماده تنها گذاشتند. پسر كوچك نمي توانست شكم خود را سير كند به همين خاطر گوسفندانش را برداشت و نزد شيوانا آمد. شيوانا در يكي از غرفه هاي مدرسه براي پسرك جايي

درست كرد و محلي نيز براي گوسفندانش در اختيار او گذاشت. اهالي دهكده شيوانا اين پسر بچه فقير را جدي نمي گرفتند و اغلب او را مسخره مي كردند و بعضي از كودكان به او سنگ

مي زدند. اما شيوانا با اين كودك بسيار مودب بود و با نام " دست نايافتني كوچك" او را صدا مي كرد. لقب " دست نايافتني" براي كودك فقير براي شاگردان مدرسه سنگين و بي معنا جلوه

مي كرد. آنها بارها سعي كردند اين عنوان را در غياب شيوانا مسخره كنند. اما به محض اينكه سر و كله شيوانا پيدا مي شد هيچ كس جرات نزديك شدن به دست نايافتني را پيدا نمي كرد.

سال ها گذشت. دست نايافتني كوچك بزرك شد و براي ادامه تحصيلات علمي به پايتخت رفت. سال ها از اين واقعه گذشت و روزي خبر دادند كه صنعت گري بزرگ كه تخصص خاص در درگاه

امپراطور دارد،وارد دهكده شيوانا شده و سراغ استاد شيوانا را مي گيرد. يك گروه محافظ صنعت گر را همراهي مي كردند و مردم دهكده با احترام در مسير راه او تا مدرسه ايستاده بودند.

صنعت گر وقتي به مدرسه رسيد و شيوانا را ديد بلافاصله با فروتني مقابل او روي زمين نشست و به او تعظيم نمود. شيوانا تبسمي كرد و دستانش را روي شانه صنعت گر گذاشت و خطاب

به شاگردانش گفت: اين جوان قبلاً نامش دست نايافتني كوچك بود. اما از امروز به بعد من به او مي گويم دست نايافتني بزرگ! او با تلاش و پشتكار خود نشان داد كه دست نايافتني شدن

حتي اگر تدريجي باشد باز هم شدني است...

تلاش و کوشش یک امر مقدسه ، امیدوارم که همه ی دوستان و به خصوص بچه های کنکوری محکم قدم بردارن و با تلاش ، خودشون رو متمایز و دست نایافتنی کنن...

بهترین آرزوها
 

M-Mohammadi

New Member
ارسال ها
2,708
لایک ها
3,152
امتیاز
0
#3
پاسخ : سعی و تلاش

رام کنندگان حیوانات سیرک برای مطیع کردن فیلها از ترفند ساده ای استفاده می کنند.زمانی که حیوان هنوز بچه است، یکی از پاهای او را به تنه درختی می بندند. حیوان جوان هر چه تلاش می کند نمی تواند خود را از بند خلاص کند اندک اندک ای عقیده که تنه درخت خیلی قوی تر از اوست در فکرش شکل می گیرد.وقتی حیوان بالغ و نیرومند شد ،کافی است شخصی نخی را به دور پای فیل ببندد و سر دیگرش را به شاخه ای گره بزند. فیل برای رها کردن خود تلاشی نخواهد کرد .پای ما نیز ، همچون فیلها،اغلب با رشته های ضعیف و شکننده ای بسته شده است ، اما از آنجا که از بچگی قدرت تنه درخت را باور کرده ایم، به خود جرات تلاش کردن نمی دهیم، غافل از اینکه برای به دست آوردن آزادی ، یک عمل جسورانه کافیست .


نویسنده: پائولوکوئیلو
 
بالا