طنز های ریاضی

sina1376

New Member
ارسال ها
859
لایک ها
508
امتیاز
0
#1
در كلاس ریاضی: معلم به دانش آموز : اگرتو 200 تومن پول داشته باشی و برادرت 50 تومنآن را بردارد ، چه قدر پول برایت می ماند ؟ دانش آموز:‹300 تومن.› معلم باعصبانیت :‹300تومن؟!) دانش آموز:‹چون آنقدر گریه می كنم تا پدرم 150 تومان دیگرهم به من بدهد!›
نصف پرتقال: معلم ریاضی از دانش آموزپرسید :‹‹اگر مادرت به تو بگوید نصف پرتقال را می خواهی یا هشت شانزدهم ، كدامش راانتخاب می كنی ؟›› دانش آموز پاسخ داد:‹‹ نصف پرتقال را !›› معلم گفت:‹‹ مگر نمی دانی نصف پرتقال با هشت شانزدهم پرتقال یكی است؟›› دانش آموز جواب داد :‹‹چرا آقا ! می دانیم ، ولی پرتقالی كه شانزده تكه شده باشد ، قابل خوردن نیست.››
خبر بد: پدر به پسرش گفت: (راستی صبح چی میخواستی به من بگی؟ پسر با شرمندگی : نمی خوام شما را بترسونم , ولی امروز صبح معلم ریاضی مان گفت كه از این به بعد هر كسی مساله ریاضی را غلط حل كند , تنبیه میشود)
بی سوادی: پسر به پدرش می گوید : پدرجان چرا بعضی آدمها این طوری حرف میزنند , مثلا می گویند فرش مرش , كتاب متاب , اسباب مسباب ؟ پدر با خونسردی جوابداد : پسرم ! این كار آدمهای بی سواد می سواده!
در كلاس ریاضی: معلم : ( مریم ! اگر همشاگردی ات , سارا , هزار تومان به تو بدهد و دوباره پانصد تومان دیگر هم بدهد , درمجموع چقدر پول خواهی داشت ؟) در همین موقع سارا با عصبانیت می گوید : اجازه ! ببخشید , از كیسه خلیفه می بخشید ؟ !...

روزی از دکارت می پرسند: " چرا دستت شکسته؟" دکارت میگوید:هییچی..چشمت روز بد نبینه!می خواستم راس سهمی y=-x^2 رو اندازه بگیرم نمیدونم چی شد که یه دفعه از اون بالا لیز خوردم و افتادم روی خط y=-10!
یه آقایی میره سبزه فروشی می گه آقا یه لبو بدید که دلتاش منفی باشه!!!!!!!!!!!:d
معلم تكلیف یكی از شاگردان رو میبینه كه نوشته: 15 = 2 + 8 25 = 5 + 10 75 = 18 + 35 15 = 5 + 7 بهش میگه : پدرت باید برات معلم بگیره. شاگرده میگه: ولی اجازه آقا اینا رو بابام برامحل كرده. معلمه میپرسه: مگه پدرت چیكاره است؟ پسره میگه: اجازه ! تو چلوكبابی كارمیكنه آقا
با اجازه از محضر پر برکت تمامی اساتید رشته ریاضی . یه آقایی که دکتری رشته ریاضی محض داشته هر چی دنبال کار می گرده بهش کارنمی دن . بعد از کلی تلاش متوجه میشه شهرداری تعداد رفتگر بی سواد استخدام می کنه . خلاصه مرد قصه ما خودش رو معرفی می کنه و مشغول به کار میشه . بعد از 2 - 3 ماه میگن باید همه در کلاسهای نهضت شرکت کنید . این بنده خدا هم شرکت می کنه . یه روزدبیر محترم در کلاس چهارم ایشون رو می بره پای تخته تا مساحت یک متوازی الاضلاع راحساب کنه ، هر چی فکر می کنه یادش نمیاد . توی این فکر بوده که انتگرال بگیره یا نهکه می بینه همه دارن داد می زنن : انتگرال بگیر . نتیجه اخلاقی : دکتری رشتهریاضی رفتگر می شه . بازهم معذرت می خوام از محضر همه اساتید

امیدوارم از بعضیاش خوشتون بیاد.
:161:
 

penta

New Member
ارسال ها
371
لایک ها
476
امتیاز
0
#2
پاسخ : طنز های ریاضی

نتیجه ی اخلاقی:ریاضی برنداریم!!!;)
ویا نه:
اگر می خواهید رفتگر زحمت کش شوید،ریاضی بردارید!;)
فقط جنبه ی شوخی داشت.ریاضی دومین درس مورد علاقه منه.:53:
میدونم
میدونم الن همتون مگید آخه آی کیو وقتی ریاضی رو دوس داری چرا اینطوری میگی؟(مخصوصا بچه های گل ریاضی میگن)
ولی چه کنیم؟
چه کنیم که من حسابم با خودم صاف نی چه برسه به درسا:177::211::26:
 
بالا