عقب کشید...

TeRmEh

New Member
ارسال ها
67
لایک ها
194
امتیاز
0
#1
به نام خودت
* * * * * * *
عقب کشید ...
صرف کردنش هم یه مدلیه ... عقب کشیدم ... عقب کشیدی... عقب کشید... عقب کشیدیم ... عقب کشیدید ... عقب کشیدند!
انگار یه جنگی باشه یه طرفش یهو تصمیم بگیره نباشه، دود بشه بره تو آسمون ... انگار دو طرف طناب باشه یکی میگیره یکی ول میکنه ... حس پیروزی مطلق سرتاسر وجودتو میگیره ... ولی میبینه هی یارت عقب کشیده! تو نبردی اون جا زده!!!
اون وقت حس پیروزی مطلقی که سراسر وجودتو گرفته یهو میشه یه حس چندش ... یه حس مشمئز کننده ...!!!
عقب کشیدن هم صرف همین حس هاست... تو همون مود و مدل هاست!
فقط این دفعه واسه خودت صرفش میکنی...
من
خواستم
که
عقب بکشم ...!
یهو تصمیم میگیری نباشی، محوشی ...بی تفاوت بازی دربیاری و بگی خداحافظ! بعدم سر درنیاری یهو چی شد؟ کی عقب کشید؟بندازی گردنش...
همونی که تا پریروز با یه صفتای خیلی خاص صداش میزدی و میم مالکیت حواله میدادی سمتش؟؟؟
همونی که تا پریروز له له میزدی واسه تماشای یه جمله بیشتر گفتنش قبل شب بخیر؟
اره دادا ... همون ... همونِ همون!
منتها ... این دفعه تصمیم گرفتی دیگه تو توهم های فانتزیِ فردایی روشن و فردایی بهتر و اقتصاد نوین و مسکن مهر نری...!!!
اون حلقه زرده هست؟ همونی که فیگور میگیری که یه روزی بندازی تو دست خودت و خودش اونم از نوع ستش...!!!
بذاری کنار...
از یه بُعد دیگه به اون حلقه زرده نگاه کنی... که عین النگو میمونه معمولا هم بالای سر تام تو تام و جری ظاهر میشه و جری نکبت میاد با یه چنگال جیرینگی میشکنتش...!
تصمیم میگیری این بار خودت اون حلقه ی زرد بالای سرتو بشکنی و بگی : ببین ... بسه ... تو منو چی فرض کردی؟؟؟ هربار هربار...
بعدم عقب میکشی و میری تو سنگرت ... تا حمله ی بعدی...
فقط الکی زانوی غم بغل نکنی ها ... به فکر حمله باش! یا شایدم دفاع ... یا شایدم آتش بس و ...
اون وقت میگی خودم خواستم ... من عقب کشیدم ... من رفتم ... قبل اینکه اون بره!!!
این میشه یه اب خنک روی خاکستر تمام عقب افتادگی هایی که تو زندگیت بخاطر اون رخ داده ...!
فقط یه چیزی میسوزونتت ... اونی که تا دیروز میگفت من همیشه هستم حالا که تو عقب کشیدی ، منتظر به وقت گذاشت رفت...!
عوضش خوش باش تو عقب کشیدی ... قبل از اینکه او عقب بکشد!!!
 

miladkvr

New Member
ارسال ها
375
لایک ها
841
امتیاز
0
#2
پاسخ : عقب کشید...

به نام خدایی که در همین نزدیکیهاست.

این هم احساسی ت...برداشت های مختلفی میشد از این نوشته ی زیبا کرد. زیبا نوشته شده بود، ممنون...
من رو یاد این جمله انداخت: اگر نیاموزی که از هر باخت درسی بگیری، هیچ وقت برنده نخواهی بود...

بهترین آرزوها
 

iman HN

New Member
ارسال ها
1,757
لایک ها
2,646
امتیاز
0
#3
پاسخ : عقب کشید...

هوالشریف
از آغاز فک می کردی که میدانی...جلو رفتی...بودی...ناگهان فک می کنی باز هم میدانی اما نمی دانی!
عقب می کشی و به این فکر می کنی که میدانی اما واقعیت می گوید که نمی دانی،که اگر میدانستی یا شروع نمی شد یا این که می ماندی...
همچنان این داستان را ادامه می دهی و همچنان فک می کنی که میدانی اما دریغ از آن که ناگهان دیر می فهمی هیچ نمی دانی....
با بهترین آرزو ها...
ا.ح
 

hora salimi

New Member
ارسال ها
48
لایک ها
60
امتیاز
0
#4
پاسخ : عقب کشید...

آره.مث من که عقب کشیدم ولی الآن دارم حسرت میخورم.....
 

TeRmEh

New Member
ارسال ها
67
لایک ها
194
امتیاز
0
#5
پاسخ : عقب کشید...

آره.مث من که عقب کشیدم ولی الآن دارم حسرت میخورم.....
عزیز دل ... حورا جان !
وقتی چند بار موندی عقب کشید .. جون برات می مونه برای دوباره موندن؟
منکه نموند و عقب کشیدم ... راضیم ..
 
بالا