پاسخ : فرهنگ ضرب المثل ها و اصطلاحات عامیانه
من از حرف گاف شروع می کنم :
گاو پیشانی سفید : مشهور و معروف
گاو را پوست کنده به دمش رسیده : کار را تقریبا انجام داده است
گاوش زاییده است : مشکلی برایش پیش آمده است
گاو نر می خواهد و مرد کهن ( کار هر بز نیست خرمن کوفتن ... ) : معلومه !
گاو نه من شیر ده : کنایه از کسی که خوبی و خدمت بسیار به مردم می کند اما در آخر با یک کار یا حرفی آزار دهنده زحمت خود را پایمال می کند .
گاوی که به کهنه خوردن عادت کرد ، پی شخم زدن نمی رود : اشاره به تاثیر منفی نان گدایی و مفتخوری است .
ضمن این مثل : گویند : درویشی شبی در طویله ی گاوی منزل گرفته شولا ( ؟ )ی خود در آن به کناری افکنده بخفت و نیمه شب گاو بر سر شولا رفته آن را
بخورد و چون صاحبش برای به صحرا بردنش آمد او را خفته یافت و چون متوجه ماجرا گردید درویش را به زیر ضرب و شتم گرفته که گاو او را با خورانیدن شولا از حیّز
انتفاع افکنده ، زیرا گاوی که به کهنه خوردن عادت کرده ، پی شخم زدن نمی رود .
گاهی به ادا گاهی به اصول ، گاهی به خدا گاهی به رسول : کنایه از فرد بی عقیده که بنا به مصلحت رنگ عوض می کند و خود را با تغییر موقعیت و با هر عقیده ای هماهنگ و همسو می کند .
گاهی به میمنه ، گاهی به میسره : کنایه از بی تصمیمی و بی عقیدگی ؛ گاهی راستی و گاهی چپی شدن ( توجه : این مثل با مثل بالا تفاوت دارد )