ماري كوري در سال 1867 در لهستان متولد شد. او، به عنوان يك كودك، مردم را با حافظة خارقالعادهاش، شگفتزده ميكرد. او خواندن را وقتي تنها چهار سالش بود، آموخت.
پدرش يك پروفسور علوم بود. ابزارهايي كه او در جعبهاي شيشهاي نگهداري ميكرد، ماري را مجذوب ميكرد. ماري رؤياي دانشمند شدن را در سر ميپروراند، اما ميدانست اين كار آسان نخواهد بود. خانوادهاش خيلي فقير شدند و در سن 18 سالگي، ماري يك معلم سرخانه شد و به خواهرش براي درس خواندن در پاريس كمك مالي ميكرد. بعدها خواهرش نيز او را در تحصيلش ياري كرد.
در آن روزها، براي دختران دانشگاهي در لهستان نبود. بنابراين، در سال 1891، ماري به دانشگاه سوربن در پاريس رفت. او به قدري فقير بود كه تنها نان و كره ميخورد و چاي مينوشيدو لباسهاي كهنهاي را كه با خود از Warsaw آورده بود ميپوشيد.
هر روز تا 10 شب در كتابخانه درس ميخواند، پس از آن به اتاق سرد كوچكش ميرفت و تا ساعت 2 يا 3 صبح مطالعه ميكرد.
بعد از 4 سال در سوربن، ماري با Pierre Curie يك فيزيكدان مشهور، ازدواج كرد. (يك فيزيكدان يك دانشمند است كه طبيعت فيزيكي جهان را مطالعه ميكند ـ اشياء از چه ساخته شدهاند و چرا اينطور رفتار ميكنند).
همراه با Curie به دنبال عناصر جديد گشتند. آنها سنگ معدن اورانيوم را گرفتند، آسياب كردند و جوشاندند. آنها، آنرا با اسيدها و ساير مواد شيميايي مورد آزمايش قرار دادند. سرانجام پس از چهار سال كار سخت ومصرف تنها سنگ معدن، آنها يك دهم گرم راديوم خالص داشتند. آنها نخستين عنصر راديواكتيو را كشف كرده بودند.
در سال 1903، ماري، پير و يك دانشمند ديگر به نام Henry Becquerel، جايزه نوبل در فيزيك را به خاطر كشف راديوم و مطالعه راديواكتيويته بردند. ماري كوري اولين زني بود كه جايزه نوبل فيزيك را برد. بعدها، او يك جايزه نوبل ديگر در شيمي برد.
در زمان جنگ جهاني اول، ماري بر روي اشعههاي X كار ميكرد. او باور داشت كه آنها ميتوانند در درمان بيماريهايي مانند سرطان كمك كنند. او هيچگاه سعي نكرد كه از كشفياتش براي مالاندوزي استفاده كند، زيرا معتقد به كمك به ديگران بود.
پدرش يك پروفسور علوم بود. ابزارهايي كه او در جعبهاي شيشهاي نگهداري ميكرد، ماري را مجذوب ميكرد. ماري رؤياي دانشمند شدن را در سر ميپروراند، اما ميدانست اين كار آسان نخواهد بود. خانوادهاش خيلي فقير شدند و در سن 18 سالگي، ماري يك معلم سرخانه شد و به خواهرش براي درس خواندن در پاريس كمك مالي ميكرد. بعدها خواهرش نيز او را در تحصيلش ياري كرد.
در آن روزها، براي دختران دانشگاهي در لهستان نبود. بنابراين، در سال 1891، ماري به دانشگاه سوربن در پاريس رفت. او به قدري فقير بود كه تنها نان و كره ميخورد و چاي مينوشيدو لباسهاي كهنهاي را كه با خود از Warsaw آورده بود ميپوشيد.
هر روز تا 10 شب در كتابخانه درس ميخواند، پس از آن به اتاق سرد كوچكش ميرفت و تا ساعت 2 يا 3 صبح مطالعه ميكرد.
بعد از 4 سال در سوربن، ماري با Pierre Curie يك فيزيكدان مشهور، ازدواج كرد. (يك فيزيكدان يك دانشمند است كه طبيعت فيزيكي جهان را مطالعه ميكند ـ اشياء از چه ساخته شدهاند و چرا اينطور رفتار ميكنند).
همراه با Curie به دنبال عناصر جديد گشتند. آنها سنگ معدن اورانيوم را گرفتند، آسياب كردند و جوشاندند. آنها، آنرا با اسيدها و ساير مواد شيميايي مورد آزمايش قرار دادند. سرانجام پس از چهار سال كار سخت ومصرف تنها سنگ معدن، آنها يك دهم گرم راديوم خالص داشتند. آنها نخستين عنصر راديواكتيو را كشف كرده بودند.
در سال 1903، ماري، پير و يك دانشمند ديگر به نام Henry Becquerel، جايزه نوبل در فيزيك را به خاطر كشف راديوم و مطالعه راديواكتيويته بردند. ماري كوري اولين زني بود كه جايزه نوبل فيزيك را برد. بعدها، او يك جايزه نوبل ديگر در شيمي برد.
در زمان جنگ جهاني اول، ماري بر روي اشعههاي X كار ميكرد. او باور داشت كه آنها ميتوانند در درمان بيماريهايي مانند سرطان كمك كنند. او هيچگاه سعي نكرد كه از كشفياتش براي مالاندوزي استفاده كند، زيرا معتقد به كمك به ديگران بود.
منبع :www.tavanir.org.ir