مرد بی وطن

smy1376

New Member
ارسال ها
65
لایک ها
196
امتیاز
0
#1
به نظر من یکی از بزرگترین اشتباهاتی که مرتکب می‌شویم، البته به جز آدمیزاد بودن‌مان، مربوط به واقعیت زمان است. ابزار زیادی داریم مثل ساعت و تقویم، که با آن‌ها زمان را عین کالباس برش می‌دهیم و طوری این برش‌ها را نام‌گذاری می‌کنیم که انگار صاحب اختیارشان هستیم و آن‌ها تغییر‌ناپذیرند...." با دیگران آن کن که خواهی با تو چنان کنند." بیشتر مردم فکر می‌کنند این را مسیح گفته، چون خیلی شبیه حرف‌هایی ست که مسیح دوست داشت بزند. اما در واقع، کنفسیوس، فیلسوف چینی، پانصد سال قبل از میلاد ِ والاترین و انسان‌ترین انسان‌ها یعنی عیسی مسیح این را گفته است.چینی‌ها از طریق مارکوپولو، پاستا و فرمول باروت را هم به ما دادند. چینی‌ها آن قدر کودن بودند که از باروت فقط برای آتش بازی استفاده می‌کردند. تازه، آن قدیم‌ها مردم به قدری کودن بودند که در هیچکدام از دو نیمکره کسی روحش هم خبر نداشت که نیمکره‌ی دیگری هم هست.مطمئنا از آن زمان به بعد ما راه درازی آمده‌ایم. بعضی وقت‌ها به خودم می‌گویم کاش نیامده بودیم....در یازده نوامبر 2004 هشتاد و دو ساله شدم. می‌دانید رسیدن به این سن و سال چه حال و روزی دارد؟ من دیگر نمی‌توانم از پس این پارک دوبل لعنتی بربیایم، پس وقتی دارم با زور و زحمت پارک می‌کنم لطفا نایستید به تماشا. دیگر نیروی جاذبه هم مثل قدیم‌ها با من سر یاری و سازگاری ندارد.هر وقت به سن من رسیدید، البته اگر به سن من برسید، و اگر زاد و ولدی کرده باشید، یک وقت می‌بینید از فرزندان‌تان که خودشان پا به سن گذاشته‌اند می‌پرسید " اصلا زندگی یعنی چه؟"این سوال اساسی‌ام درباره زندگی را با پسرم که متخصص اطفال است در میان گذاشتم. دکتر ونه‌گوت در جواب بابای پیر لق‌لقویش گفت " پدر، ما آمده‌ایم تا به هم کمک کنیم این چند صباح عمر را از سر‌بگذرانیم، حالا معنی‌اش هر چی که هست."
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
بالا