ریحانه

New Member
ارسال ها
55
لایک ها
232
امتیاز
0
#1
چگونه مى توان ميزان نبوغ آلبرت اينشتين را اندازه گرفت؟
از بسيارى از جهات اين كار شدنى نيست. اگر به گذشته برگرديم و سده هاى متوالى را پشت سر بگذاريم با دانشمندان برجسته اى همچون جيمز كلرك ماكسول، لودويگ بولتسمان، چارلز داروين، لويى پاستور و آنتوان لاوازيه مواجه مى شويم، اما پيش از يافتن شخصى كه دستاورد هاى علمى اش همانند ايساك نيوتن با اينشتين قابل مقايسه باشد بايد راه درازى پيمود. قبل از نيوتن شايد نتوان شخص ديگرى را پيدا كرد.
اينشتين و نيوتن چنان هوشمند بودند كه در سراسر جهان در حوزه پژوهشى خود و وراى آن كاملاً شناخته شده اند. نيوتن حسابان را ابداع كرد، قوانين مكانيك و حركت را فرموله و نظريه گرانش جهانى را ارائه كرد. اينشتين مبنايى در آسمانخراش فيزيك نوين يعنى نسبيت خاص و مكانيك كوآنتوم را پى ريزى و نظريه جديد گرانش را ابداع كرد.
اما سواى اين دستاورد هاى ويژه هر دوى اين دانشمندان شيوه تفكر در علم را به طور اساسى تغيير دادند. هر دو جهان بينى ما را گسترش دادند. امروز ما از جهان «نيوتنى» و جهان «اينشتينى» سخن مى گوييم. جهان نيوتنى جهان مطلق ها است و جهان اينشتينى جهان نسبيت. در جهان نيوتن زمان بى وقفه در جريان است، زمان اكنون و هميشه با سرعت يكسانى جارى مى شود. عليت مطلقاً برقرار است، گويى كه فرمان الهى است. بدون استثنا هر معلولى علتى دارد، با دانستن گذشته، آينده را مى توان به طور كامل پيشگويى كرد. در جهان اينشتين زمان مطلق نيست. سرعت جريان زمان به ناظر بستگى دارد. گذشته از اين مطابق نظريه جديد مكانيك كوآنتوم كه اينشتين به رغم شك و ترديد هاى بعدى در تدوين آن نقش داشت، عدم قطعيت هاى ذاتى طبيعت در سطح زيراتمى مانع از آن مى شود كه با دانستن گذشته، آينده را پيشگويى كنيم. احتمالات بايد جانشين قطعيت ها شود.
هم اينشتين و هم نيوتن اصولاً فيزيكدان نظرى بوده اند. مثل هر فيزيكدان نظرى ديگر آنها هم مهم ترين پژوهش هاى خود را در اوج جوانى به انجام رساندند.
هر دوى آنها آزمايش هايى هم انجام دادند. نيوتن كه بزرگترين آزمايشگر بود، كشفيات بزرگى داشته است، از جمله وى دريافت كه نور سفيد از اختلاط رنگ هاى مختلف حاصل مى شود. نيوتن رياضياتى را كه احتياج داشت، خود ابداع كرد. اينشتين البته چنين كارى نكرد، اما شهود درخشان وى او را به بررسى و اقتباس هندسه مبهم نااقليدسى ريمان و گاوس رهنمون شد تا نظريه هندسى گرانش خود را بنيان نهد.
هر دو هنرمند بودند. هر دو خود را وقف سادگى، ظرافت و زيبايى رياضى كردند. هر دو آنها ترجيح دادند كه مثل هنرمندان در انزوا كار كنند. نيوتن هنگامى كه روى طرح خاصى پژوهش مى كرد، ماه هاى متوالى را يكسره در انزوا به سر مى برد. اينشتين هيچ گاه دانشجوى تحصيلات تكميلى نداشت و بسيار كم تدريس كرده است. هر دو تنها بودند. تنهايى نيوتن بيشتر بود. به نظر مى رسد كه شايد وى عملاً روحيات ضداجتماعى داشته است و همانطور كه ولتر در هنگام مرگش خاطرنشان كرد: «نيوتن طى عمر چنين طولانى خود هيچ گاه شور و عشقى از خود بروز نداده است؛ وى هيچ گاه به زنى نزديك نشده بود.» نيوتن حتى طرحى را براى ابقاى تجرد خود ارائه كرده بود. وى نوشت: «راه تجرد اين نيست كه با نفس خود مبارزه كنيم، بلكه بايد با انجام يك كار مطالعه و تعمق در ساير امور با چنين تفكراتى مقابله كرد.»
اينشتين در اواخر خود را با فعاليت هاى اجتماعى متعدد مشغول كرد، از جمله حمايت از انجمن حقوق بشر، ارائه سخنرانى هاى متعدد در سرتاسر جهان در مورد سياست، فلسفه و آموزش و همكارى براى تاسيس دانشگاه يهودى اورشليم. اينشتين طى زندگى خود روابط عاشقانه بسيارى داشته است. اما به نظر مى رسد كه وى در شخصى ترين سطح زندگى همانند نيوتن منزوى و تنها بود. اينشتين در سال ۱۹۳۱ هنگامى كه ۵۲ساله بود، مقاله اى منتشر ساخت و طى آن نوشت: «احساسات شديد من در مورد عدالت اجتماعى و مسئوليت اجتماعى هميشه به نحو عجيبى در تقابل با فقدان نياز براى ارتباط مستقيم با انسان هاى ديگر و جوامع انسانى است. من حقيقتاً «مسافر تنها» هستم و هيچ گاه با تمام قلبم به كشورم، خانه ام، دوستانم و حتى خانواده درجه يك خودم تعلق نداشتم.»
هم اينشتين و هم نيوتن شديداً حافظ استقلال خود بودند. هر دو به شدت انزواى خود را قدر مى دانستند.
ايساك نيوتن و آلبرت اينشتين ميراث گرانبهايى براى ما بر جاى گذاشتند. نيوتن بر اين تصور كه بعضى حوزه هاى دانش دور از دسترس ذهن بشر است، تصورى كه طى سده هاى متوالى در فرهنگ غرب ريشه دوانده بود، غلبه كرد.
بسيارى از متفكران پيش از نيوتن بر اين باور بودند كه بشر مجاز است فقط از آن چيزهاى سر درآورد كه خداوند بر ما منت نهاده و كشف آنها را مجاز دانسته است. آدم و حوا به اين دليل از بهشت رانده شدند كه از ميوه درخت معرفت، معرفت خداوند، خورده اند.
زئوس، پرمتئوس را با زنجير به صخره اى در بند كشيد؛ چرا كه وى راز خدايان يعنى آتش را به بشر فانى ارزانى داشت. در كتاب بهشت گمشده (paradise lost) اثر جان ميلتون آدم از رافائل فرشته در مورد مكانيك اجرام آسمانى مى پرسد، رافائل مختصراً آدم را راهنمايى مى كند و سپس مى گويد: «معمار بزرگ در تصميمى عاقلانه مابقى ماجرا را از انسان و فرشته مخفى نگاه داشته است.»
نيوتن در اثر ماندگار خود با نام اصول (principia,1687) بر همه اين محدوديت ها غلبه كرد و ممنوعيت ها را كنار گذاشت. نيوتن در اين اثر تمام پديده هاى جهان فيزيكى شناخته شده از آونگ گرفته تا فنر، از ستاره هاى دنباله دار تا مدار سياره ها را با عبارت هاى دقيق رياضى بررسى كرده است. پس از نيوتن تمايز بين جهان فيزيكى و فراطبيعى آشكارتر شده است. از آن پس جهان فيزيكى براى انسان قابل شناخت شد.
اينشتين در پذيره هاى شگفت انگيز و به ظاهر محال خود در نسبيت خاص نشان داد كه حقايق بزرگ طبيعت را صرفاً با مشاهده هاى دقيق از جهان خارج نمى توان به دست آورد، بلكه دانشمندان گاهى اوقات بايد فرضيه ها و سيستم هاى منطقى اى را در ذهن خود ابداع كنند كه فقط با گذشت زمان مى توان آنها را آزمود. براى مثال همه ما از بدو تولد تجربه مى كنيم كه زمان با سرعت يكنواختى جارى است، با اين همه اين باور حقيقت ندارد. فيزيك نوين حداقل به اين درجه از پيشرفت رسيده است كه طبيعت را وراى احساس و ادراك بشر فهميده است و بدين ترتيب به ما مى آموزد كه درك عقل سليم ما از جهان هم ممكن است اشتباه باشد. اينشتين در ميراث خود بر اين تفكر چند قرنه كه پژوهش هاى تجربى و آزمايش ها برترند، فائق آمد. اما وى با نظر مشهور نيوتن كه گفت: «hypotheses non fingo» (از فرضيه پردازى بيزارم) نيز مخالف بود، چرا كه منظور دانشمند انگليسى آن بود كه وى همانند ارسطو فيلسوف راحت طلبى نيست، بلكه نظريه هاى خود را بر حقيقت هاى قابل مشاهده بنا مى كند.
اينشتين در زندگينامه خود نوشتش اختلاف نظر خود را با نيوتن اينگونه توضيح مى دهد: «نيوتن، مى بخشيد، شما تنها روشى را كه از زمانه شما فقط براى انسان هاى با قدرت تفكر و خلاقيت بالا قابل درك بود، كشف كرديد. مفهوم هايى كه شما ابداع كرديد، هنوز هم تفكر ما را در فيزيك هدايت مى كند، اگرچه اكنون مى دانيم كه اين مفاهيم بايد با مفاهيم ديگرى كه پيش از اين خارج از فضاى تجربه مستقيم قرار داشته است، جايگزين شود.»
اينشتين در مقدمه اى بر ويرايش سال ۱۹۳۱ كتاب اپتيك (opticks) نيوتن در مورد وى نوشت: «طبيعت در مقابل وى همچون كتابى گشوده بود... وى فردى بود كه خصلت هاى يك آزمايشگر، نظريه پرداز، مكانيك و علاوه بر آنها هنرمند تشريح مفاهيم در وى جمع بود.» اگر نيوتن بتواند حقه اى سوار كند و سفر ممنوع زمانى را امكان پذير ساخته و در آينده ظاهر شود، شايد چيزهايى مشابه همين را در مورد اينشتين بگويد.
 

SMASZOP

مشاور فیزیک
ارسال ها
952
لایک ها
529
امتیاز
0
#2
پاسخ : مقايسه نبوغ اينشتين و نيوتن

به نظره من انیشتین دیده بازتری داشته و دیده وسیعی داشته اما نیوتن هم برای خودش چیزیه قوانینش دیفرانسیل و ... مدیون نیوتن هستیم:77:
 

نیوتن

New Member
ارسال ها
50
لایک ها
22
امتیاز
0
#3
پاسخ : مقايسه نبوغ اينشتين و نيوتن

به نظر من دیدگاه انیشتن با نیوتن کاملا متفاوت است شاید آن ها در بعضی چیز ها تشابه داشته باشند ولی عمدتا باهم خیلی تفاوت دارند من شخصا به نیوتن خیلی اعتقاد دارم:231:
 

Mahdi73

New Member
ارسال ها
506
لایک ها
71
امتیاز
0
#4
پاسخ : مقايسه نبوغ اينشتين و نيوتن

نیوتن پایه گذار فیزیکه کار هایی کرده که در نوع خودش بی نظیره هم فیزیک هم ریاضی پیشرفت خود را مدیون نیوتن هستند
در مقابل انیشتین هم ذهن نظریه پرداز فوق العاده ای داشته و با نظریه های خود به پیشرفت فیزیک کمک کرده
ما نمی توانیم بگوییم کدام از اهمیت بیشتری برخوردار بوده
در مورد خانم ریحانه من با نظر شما که می گویید نیوتن آزمایشگر خوبی بوده ،نیوتن علاوه بر آزمایشگر خوب نظره پرداز فوق العاده ای بوده
 

bahman

New Member
ارسال ها
437
لایک ها
270
امتیاز
0
#5
پاسخ : مقايسه نبوغ اينشتين و نيوتن

حالا من یه چیز میگم بهم بخندید عیبی نداره ولی به زودی می فهمین چی گفتم نیوتون در انجمن های نو انجیلی ماسونی عضو بود و از فعال ترین اون ها بود علت مشهور بودنش هم اینه /راجع به قانون جاذبه میشه گفت که متاسفانه چون افرادی نمی خوان از تاریخ با خبر باشیم نمی دونیم که ایرانیان در قرن 3 ه.ش. از قانونی به نام (قدرت طبیعی )پیروی میکردن که مقدار ان را تا 6رقم اشار محاسبه کرده بودند ان قانون همان جاذبه است/اما راجع به انتگرال دانشمندی آلمانی 70سال قبل از نیوتون ابداع کرد و نیوتون به نام خود ان را ثبت کرد که موجب جنگ لفظی میان طرفداران انان شد /ای کاش مردم بیش تر در مورد این انجمن های زیر زمینی میدانستند تا میفهمیدند که انان چگونه به نفع خود برای جهان برنامه ریزی می کنن/در ضمن نیوتون به عنوان فردی نابغه شناخته نمیشود
 

M-Mohammadi

New Member
ارسال ها
2,708
لایک ها
3,152
امتیاز
0
#6
پاسخ : مقايسه نبوغ اينشتين و نيوتن

به نظر من استعدادشون خیلی مهم نیست مهم تلاشیه که کردن و کمکی که تونستن به کل دنیا بکننه.
ادیسون میگه:1% هوش و 99% تلاش برای موفقیت لازمه.
انیشتین هوشش معمولی بود( فکر میکنم حدود 165) که خیلیها همچین هوشی دارن ما باید از این دانشمندان تلاش کردن و نترسیدن از شکست رو یاد بگیریم. مثلا ادیسون پس از 1000 باز آزمایش تونست برق رو اختراع کنه ولی حقیقتش اگه ما بودیم بعد از یکی دو بار شکست ،از کار دست میکشیدیم.
نتیجه:
1- تلاش عامل اصلی موفقیت(نه هوش و استعداد)
2-هر شکست مقدمه یک پیروزیست.(غلامرضا تختی) :71:
 

Al!R3ZA

Well-Known Member
ارسال ها
1,903
لایک ها
3,166
امتیاز
113
#7
پاسخ : مقايسه نبوغ اينشتين و نيوتن

حالا من یه چیز میگم بهم بخندید عیبی نداره ولی به زودی می فهمین چی گفتم نیوتون در انجمن های نو انجیلی ماسونی عضو بود و از فعال ترین اون ها بود علت مشهور بودنش هم اینه /راجع به قانون جاذبه میشه گفت که متاسفانه چون افرادی نمی خوان از تاریخ با خبر باشیم نمی دونیم که ایرانیان در قرن 3 ه.ش. از قانونی به نام (قدرت طبیعی )پیروی میکردن که مقدار ان را تا 6رقم اشار محاسبه کرده بودند ان قانون همان جاذبه است/اما راجع به انتگرال دانشمندی آلمانی 70سال قبل از نیوتون ابداع کرد و نیوتون به نام خود ان را ثبت کرد که موجب جنگ لفظی میان طرفداران انان شد /ای کاش مردم بیش تر در مورد این انجمن های زیر زمینی میدانستند تا میفهمیدند که انان چگونه به نفع خود برای جهان برنامه ریزی می کنن/در ضمن نیوتون به عنوان فردی نابغه شناخته نمیشود
واقعاً ؟! شما مطمئنین ؟ برای گفته هاتون مدرک هم دارین ؟
البته نیوتون آدم حسودی بود و تموم مجسمه های هوک ( کاشف قانون فنر ) رو که قبل از اون رئیس اداره ی نمیدونم چی چی بوده رو از حسادت هم میشکونه !
 

bahman

New Member
ارسال ها
437
لایک ها
270
امتیاز
0
#8
پاسخ : مقايسه نبوغ اينشتين و نيوتن

اونقدری هست که تو ایران ثابت بشه ولی اینقدر تبلیغات زیاده که........ جای بیطرف الان وجود نداره تو جهان ولی برای اینکه یکم بیایی تو باغ تو اینترنت تو سایتای ایرانی به دنبال فراماسون ها و شیطان پرست ها بگرد تا بعد بهت مدرک بدم که کل جهانو ببری زیر سوال برو تحقیق کن ببین بیتالمقدس کجاست چرا جای واقعیش داره از بین میره علتش چیه و و نوسترا داموس اصلا کتابی داشته یا کتابش 40 ساله نوشته شده ....................
 
بالا