نامه يك دبير شيمي به همسرش وقتي جدول تناوبي زندگي اش بر اثر عنصر طلا به هم مي ريزد
سلام اي آنكه با من باز سردي/ دوباره باز با من قهر كردي
تو كه با من مثه كارد و پنيري / سلامت مي كنم در دل نگيري
پس از عرض سلامي خالصانه / بيا آشتي، ببنديم قطعنامه
الهي من فداي يار سردم / برايش تا به آخر ذوب گردم
اگر خواهي شوم يكدفعه تصعيد / نكن بر حسن گفتارم تو ترديد
منم آن عنصر فعال و عاشق / تويي نسبت به حرف عشق عايق
بيا اي همسرم اي گاز نادر / بيا رحمي بكن بر حال شاعر
نزن حرف طلاق اين حرف، زشته/ به هر جا مي روي اين را نوشته
بيا در اربيتال عشق باشيم / بيا با هم ز تنهايي جدا شيم
بيا هم واحد دل اي گل ياس / بيا با هم كنيم اين درس را پاس
بيا كمتر بكن بر همسرت اخم / نريز NaCl دايم بر اين زخم
ببين من باز هم زار مريضم / نشو تيزاب سلطاني عزيزم
بلور خالص عشق تو هستم / به اميدي كه بر گردي نشستم :1::204:
سلام اي آنكه با من باز سردي/ دوباره باز با من قهر كردي
تو كه با من مثه كارد و پنيري / سلامت مي كنم در دل نگيري
پس از عرض سلامي خالصانه / بيا آشتي، ببنديم قطعنامه
الهي من فداي يار سردم / برايش تا به آخر ذوب گردم
اگر خواهي شوم يكدفعه تصعيد / نكن بر حسن گفتارم تو ترديد
منم آن عنصر فعال و عاشق / تويي نسبت به حرف عشق عايق
بيا اي همسرم اي گاز نادر / بيا رحمي بكن بر حال شاعر
نزن حرف طلاق اين حرف، زشته/ به هر جا مي روي اين را نوشته
بيا در اربيتال عشق باشيم / بيا با هم ز تنهايي جدا شيم
بيا هم واحد دل اي گل ياس / بيا با هم كنيم اين درس را پاس
بيا كمتر بكن بر همسرت اخم / نريز NaCl دايم بر اين زخم
ببين من باز هم زار مريضم / نشو تيزاب سلطاني عزيزم
بلور خالص عشق تو هستم / به اميدي كه بر گردي نشستم :1::204: