نامه يك دبير شيمي به همسرش

NILOU75

New Member
ارسال ها
266
لایک ها
292
امتیاز
0
#1
نامه يك دبير شيمي به همسرش وقتي جدول تناوبي زندگي اش بر اثر عنصر طلا به هم مي ريزد

سلام اي آنكه با من باز سردي/ دوباره باز با من قهر كردي

تو كه با من مثه كارد و پنيري / سلامت مي كنم در دل نگيري

پس از عرض سلامي خالصانه / بيا آشتي، ببنديم قطعنامه

الهي من فداي يار سردم / برايش تا به آخر ذوب گردم

اگر خواهي شوم يكدفعه تصعيد / نكن بر حسن گفتارم تو ترديد

منم آن عنصر فعال و عاشق / تويي نسبت به حرف عشق عايق

بيا اي همسرم اي گاز نادر / بيا رحمي بكن بر حال شاعر

نزن حرف طلاق اين حرف، زشته/ به هر جا مي روي اين را نوشته

بيا در اربيتال عشق باشيم / بيا با هم ز تنهايي جدا شيم

بيا هم واحد دل اي گل ياس / بيا با هم كنيم اين درس را پاس

بيا كمتر بكن بر همسرت اخم / نريز NaCl دايم بر اين زخم

ببين من باز هم زار مريضم / نشو تيزاب سلطاني عزيزم

بلور خالص عشق تو هستم / به اميدي كه بر گردي نشستم :1::204:
 
بالا