- ارسال ها
- 20
- لایک ها
- 13
- امتیاز
- 0
معلم پای تخته داد میزد ... صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گَرد ؛ پنهان بود
و با آن شور بی پایان ... تَساویهای جَبری را نشان می داد
خَطی خوانا به روی تخته ای کَز ظُلمتی تاریک غمگین بود
تساوی را چنین بنوشت :
" یک با یک برابر هست "
از میان جمع شاگردان یکی برخاست
همیشه یک نفر باید به پا خیزد
به آرامی سخن سَر داد :
- " تساوی اشتباهی فاحش و مَحض است "
معلم مات بَر جا ماند ..!
و او پرسید :
اگر یک فردِ انسان ؛ واحدِ یک بود
آیا باز یک با یک برابر بود ...؟
سکوت مدهشی بود و سوالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد :
- " آری ؛ برابر بود "
و او با پوزخندی گفت :
اگر یک فردِ انسان ؛ واحد یک بود
آن که زور و زَر به دامن داشت ؛ بالا بود
و آنکه قلبی پاک و دستی فاقد زَر داشت ؛ پایین بود؟
اگر یک فردِ انسان ؛ واحد یک بود
این تساوی زیرو رو می شد
حال می پرسم :
یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مُفت خواران ... از کجا آماده می گردید ؟
یا چه کس دیوار چین ها را بَنا می کرد ؟
یک اگر با یک برابر بود
پس که پُشتش زیر بار فَقر خَم می شد ؟
یا که زیر ضربت شلاق لِه می گشت ؟
یک اگر با یک برابر بود
پس چه کس آزادگان را در قَفس می کرد ؟
معلم ناله آسا گفت :
- " بچه ها در جزوه های خویش بنویسید
که هرگز ؛ یک با یک برابر نیست ...!؟
و دستانش به زیر پوششی از گَرد ؛ پنهان بود
و با آن شور بی پایان ... تَساویهای جَبری را نشان می داد
خَطی خوانا به روی تخته ای کَز ظُلمتی تاریک غمگین بود
تساوی را چنین بنوشت :
" یک با یک برابر هست "
از میان جمع شاگردان یکی برخاست
همیشه یک نفر باید به پا خیزد
به آرامی سخن سَر داد :
- " تساوی اشتباهی فاحش و مَحض است "
معلم مات بَر جا ماند ..!
و او پرسید :
اگر یک فردِ انسان ؛ واحدِ یک بود
آیا باز یک با یک برابر بود ...؟
سکوت مدهشی بود و سوالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد :
- " آری ؛ برابر بود "
و او با پوزخندی گفت :
اگر یک فردِ انسان ؛ واحد یک بود
آن که زور و زَر به دامن داشت ؛ بالا بود
و آنکه قلبی پاک و دستی فاقد زَر داشت ؛ پایین بود؟
اگر یک فردِ انسان ؛ واحد یک بود
این تساوی زیرو رو می شد
حال می پرسم :
یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مُفت خواران ... از کجا آماده می گردید ؟
یا چه کس دیوار چین ها را بَنا می کرد ؟
یک اگر با یک برابر بود
پس که پُشتش زیر بار فَقر خَم می شد ؟
یا که زیر ضربت شلاق لِه می گشت ؟
یک اگر با یک برابر بود
پس چه کس آزادگان را در قَفس می کرد ؟
معلم ناله آسا گفت :
- " بچه ها در جزوه های خویش بنویسید
که هرگز ؛ یک با یک برابر نیست ...!؟