پاسخ : چرا المپیاد میدیم؟
سلام خوبی؟
من می تونم دلیل خودم رو برای اومدن به المپیاد بگم! ولی یه قاعده ی کلی نمی گم چون واضحه که هر کسی ممکنه دلیلش فرق کنه با بقیه ولی اغلب آدم هایی که می شناسم هم دلایلشون شبیه من بوده!
من سال دوم راهنمایی رو جهشی خونده بودم، سهمیه هیئت علمی هم داشتم و به خاطر همین تقریبن دقدقه ی کنکور رو نداشتم! از طرفی هم واقعن به المپیاد علاقه داشتم! من رتبه کنکورم زیاد خوب نشد! در صورتی که می تونستم نرم المپیاد و بشینم کنکورم رو بخونم و با هر رتبه ی زیر 1000 ی می تونستم به راحتی هر رشته ای رو قبول بشم (البته الان هم با رتبه 2000 و خورده ای و سهمیه هیئت علمی و این که المپیادی هستم (این رو به صورت شفاهی معمولن به پذیرش دانشگاه ها گفتم و اونا هم گفتن باهام همکاری می کنن!) هم می تونم احتمال 90 درصد به خواسته م برسم!) و اصلن هم نیاز نبود برای کنکور خودم رو بکشم!
من که رتبه م شد 2000 و خورده ای ، سال سوم یک زنگ هم سر "هیچ" کلاسی نرفتم! و معافی گرفتم و همه ی درس ها رو شب نهایی خوندم! و شاید برای المپیاد هم اونقدر وقت نزاشتم و بیشتر خوش گذروندم ! (البته سال اول و دوم رو خوب می خوندم!) و می خوام بگم که کسی که بخواد المپیاد رو برای خلاصی از کنکور بره بمونه کنکور بده رتبه-ش خیییلییی عالی می شه!
من المپیاد رو واقعن دوست داشتم، سال اول راهنمایی مدرسه ی من کرج بود و هر سال یه امتحان با نام المپیاد ریاضی شهرستان های استان تهران برگذار می شد و به 15 نفر اول ربع سکه می داد و تقدیر می کرد! من حتی توی اون دوران هم برای المپیاد می خوندم و 5م شدم
) به خاطر همین هم خیلی علاقه م به مباحث المپیادی بیشتر شد!
و می شناسم افرادی رو که الان دیگه کنکورشون رو هم دادن ولی هنوز سوال المپیاد حل میکنن!
اگه کسی رفت المپیاد نباید دلش به سهمیه مدال خوش باشه! چون اصلن سهمیه درست و حسابی ای نیست! و فقط باید به درسش فکر کنه و این که داره کاری رو می کنه که دوست داره! برای مثال (من این رو توی یه تاپیک ِ دیگه هم گفتم!) امسال برای دوستم که مدال نقره شیمی داشت رفتیم تحقیق، پردیس پورسینا ی دانشگاه تهران (تقریبن می شه گفت بهترین دانشکده پزشکی ایران!) گفت که پارسال یکی از نقره های المپیاد رو که رتبه-ش زیر 500 شده بوده رو نپذیرفته و ممکنه امسال هم نپذیزه!)
می دونی دوره ی باشگاه، بهترین دوره ی زندگی ِ من بود! خیلی خوش می گذره وقتی با یه عده آدم از کل ایران سر یه کلاس نشستی و چیز هایی رو می خونی که دوست داری و شاید هر کسی نمی خونه!
توی المپیاد یاد می گیری چه جوری فکر کنی! حتی اگه مرحله 2 قبول نشی! طرز تفکرت با بقیه فرق می کنه! شاید این یه جورایی اولش برای کنکورت مضر باشه و سختت باشه چون تفکر کنکور تفکر نکته حفظ کردن ِ! و تفکر المپیاد تفکر اساس و پایه ی موضوع رو فهمیدن! ولی بعدن کم کم به کنکور هم عادت می کنی و وقتی که کنکور رو بدی توی زندگی چنین تفکری خیلی بهت کمک می کنه!
المپیاد اگر کسی بخواد درست بهش نگاه کنه نباید بگه که از شر کنکور خلاص می شم باید واقع بین باشه! کسایی که نقره و برنز می شن یه سری مزایا دارن و کسایی که طلا می شن مزایای دیگه! مثلن خیلی از طلا ها بی خیال ِ درس های پیش دانشگاهی می شن و تقریبن روش درس خوندن رو فراموش می کنن و بعد توی دانشگاه دچار مشکل می شن! (می شناسم افرادی رو که حتی مشروط شدن!) از طرفی هم همون طلاها نصفشون می رن جهانی و کلی بهشون خوش می گذره -یه جورایی اعتماد به نفس هم هست!- و خیلی ها هم توی مسابقات دانش جویی هم موفق می شن! از اون طرف نقره و برنز ها نمی رن جهانی و باید کنکور بدن ولی عوضش تو دانشگاه هم تفکر المپیادی دارن و هم درس های کنکور را یاد گرفتن و نحوه ی مطالعه ی دروس رو یاد گرفتن! (مثلن تو 3 سال اخیر توی رشته نرم افزار نقره و برنز ها معدل دانشگاه شون به صورت میانگین از طلا ها بهتر بوده و حتی رتبه یک ِ پیارسال و خیلی از سال های دیگه هم فک کنم، از نقره ها و برنز های المپیاد ِ! )
بعد مثلن مزایای المپیادی بودن یکی-ش جو بچه هاش ِ ! واقعن به نظر من جو باحالی داره! جو ش به شدت از کنکور بهتره! و هم چنین این که عضو ِ بنیاد ملی نخبگان می شن و باز هم صرفن کلی بهشون خوش می گذره و کلی اطلاعاتشون افزایش پیدا می کنه! مثلن امسال اولین همایش ِ گردهمایی دانش آموختگان باشگاه 4 روز برگزار شد که بهترین روز های تابستون ِ من بود!
یه روزش رو بردن عسلویه! یه روز سعد آباد و برج میلاد! دو روز هم کارگاه هایی که واقعن توی دید بخودم حداقل نسبت به شغل و ادامه تحصیل تاثیر داشت!
شاید من اگه المپیادی نبودم هیچ وقت نمی رفتم عسلویه و هیچ وقت با صنعت استخراج گاز و مشکلات ِش تو ایران و تفاوت هاش آشنا نمی شدم!
و یه جمله هم یه آقایی توی همین همایش گفت که خیلی خوشم اومد! المپیاد و بنیاد ملی نخبگان و مزایاش یه سری سهمیه نیست و آفت خیلی از بچه های سمپادی و المپیادی اینه که فکر می کنن با بقیه فرق دارن و اینا به خاطر اون استعداد برترشون ِ که این "سهمیه" براشون یه " حق " مسلم ِ و مثلن باید کنکور ندن! اما نه اینا یه سری "فرصت" ِ که هر کسی که تلاش کنه به دست میاره و نشون می ده که این آمادگی رو داره که کار های بیش تری با بازده ی بیشتری در یک زمان برابر با دیگران انجام بده و به علاقه ش بپردازه!
مثلن به نظر من واقعن توی نظام آموزشی ِ ایران وقت دانش آموز ها تلف می شه! تو فکر کن سه سال دبیرستان رو می شه توی یه پیش دانشگاهی تموم کرد و کنکور داد!!!! و حتی اگه خوب به دور و برت نگاه کنی خیلیا تو دوره ی راهنمایی و دبیرستان واقعن اون جوری روی درسشون وقت نمی زارن... پس چرا ما نیایم اون ها رو بزاریم برای یه دوره ی فشرده 9 ماهه و بقیه وقتمون رو در راهی صرف کنیم که از بودن توی اون راه لذت می بریم؟
خلاصه که واقعن المپیاد چیزی ِ که ارزش تجربه کردن رو داره!
با عرض معذرت چون هرچی به ذهنم اومد رو نوشتم و حوصله مرتب کردن و دسته بندی ِ درست حسابی نداشتم!
با آرزوی موفقیت!