چگونگی تشخیص پیوند کووالانسی

honey

New Member
ارسال ها
21
لایک ها
42
امتیاز
0
#1
برای تشخیص یک پیوند کووالانسی دو اتم را بیاد در وضعیتی قرار داد که اوربیتال یکی با اوربیتال دیگری همپوشانی کند؛ هر اوربیتال باید یک الکترون داشته باشد. وقتی این کار انجام می شود؛ دو اوربیتل اتمی در هم می آمیزند و یک اوربیتال پیوندی که به وسیله ی هر دو الکترون اشغال می شود, تشکیل می شوند. دو الکترونی که یک اوربیتال پیوندی را اشغال می کنند, باید داری اسپینهای مخالف باشند, یعنی باید جفت شده باشند. هر الکترون بیاد به تنهایی تمام اوربیتال پیوندی را در اختیارمی گیرد و بنابراین, می توان تصور کرد که به هر دو هسته "تعلق" دارد.

این نوع آرایش الکترونها و هسته ها انرژی کمتری دارد-یعنی, پایدارر از آرایش الکترونها و تمها در اتمها مجزاست؛ در نتیجه, تشکیل پیوند با آزاد شدن انرژی همراه است. مقدار انرژی آزاد شده ( به ازاء هر مول) به هنگام تشکیل یک پیوند ( یا مقدار انرژی لازم برای شکستن این یپوند) را انرژی تفکیک پیوند می نامند. در مورد یک جفت اتم معین, هر اندازه همپوشانی اوربیتالهای اتمی بیشتر باشد , پیوند تشکیل شده محکم تر است.

استحکام پیوند کووالانسی افزایش جاذبه ی الکترواستاتیکی سر چشمه می گیرد . در اتمهی مجزا, هر الکترون بوسیله ی یک هسته ی مثبت جذب یم شود- و آن را جذب می کند ؛ در ملکول, هر الکترون بوسیله ی دو هسته ی مثبت جذب می شود.

این مفهوم "همپوشانی" بین اوربیتالهای اتمی و اوربیتالهای پیوندی یک پل تخیلی به وجود می آورد. همپوشانی اوربیتال های اتمی به این معنی است که اوربیتال پیوندی همان محدوده ای را در فضا اشغال می کند که پیش از این بوسیله ی هر دو اوربیتال اتمی اشغال شده بود . در نتیجه, یک الکترون از یک اتم می تواندذ , تا اندازه یا قابل توجه, در همان محل مناسب پیشین, نسبت به هسته ی "خود" باقی بماند و در عین حال , محل نسبتا مناسبی را نیز نسبت به هسته ی دوم اشغال کند؛ البته این مطلب در مورد الکترون دیگر نیز درست است.

اصل همپوشانی بیشینه, که برای نخستین بار در سال 1931 به وسیله ی لینوس پولینگ (linus pauling) (در انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا) عنوان شد, از نظر اهمیت در فهم ساختار مولکولی, فقط کمی پایین تر از اصل طرد رده بندی شده است.

هر پیوند کووالانسی دارای طول و استحکام مشخصی است.
برای تشخیص یک پیوند کووالانسی دو اتم را بیاد در وضعیتی قرار داد که اوربیتال یکی با اوربیتال دیگری همپوشانی کند؛ هر اوربیتال باید یک الکترون داشته باشد. وقتی این کار انجام می شود؛ دو اوربیتل اتمی در هم می آمیزند و یک اوربیتال پیوندی که به وسیله ی هر دو الکترون اشغال می شود, تشکیل می شوند. دو الکترونی که یک اوربیتال پیوندی را اشغال می کنند, باید داری اسپینهای مخالف باشند, یعنی باید جفت شده باشند. هر الکترون بیاد به تنهایی تمام اوربیتال پیوندی را در اختیارمی گیرد و بنابراین, می توان تصور کرد که به هر دو هسته "تعلق" دارد.

این نوع آرایش الکترونها و هسته ها انرژی کمتری دارد-یعنی, پایدارر از آرایش الکترونها و تمها در اتمها مجزاست؛ در نتیجه, تشکیل پیوند با آزاد شدن انرژی همراه است. مقدار انرژی آزاد شده ( به ازاء هر مول) به هنگام تشکیل یک پیوند ( یا مقدار انرژی لازم برای شکستن این یپوند) را انرژی تفکیک پیوند می نامند. در مورد یک جفت اتم معین, هر اندازه همپوشانی اوربیتالهای اتمی بیشتر باشد , پیوند تشکیل شده محکم تر است.

استحکام پیوند کووالانسی افزایش جاذبه ی الکترواستاتیکی سر چشمه می گیرد . در اتمهی مجزا, هر الکترون بوسیله ی یک هسته ی مثبت جذب یم شود- و آن را جذب می کند ؛ در ملکول, هر الکترون بوسیله ی دو هسته ی مثبت جذب می شود.

این مفهوم "همپوشانی" بین اوربیتالهای اتمی و اوربیتالهای پیوندی یک پل تخیلی به وجود می آورد. همپوشانی اوربیتال های اتمی به این معنی است که اوربیتال پیوندی همان محدوده ای را در فضا اشغال می کند که پیش از این بوسیله ی هر دو اوربیتال اتمی اشغال شده بود . در نتیجه, یک الکترون از یک اتم می تواندذ , تا اندازه یا قابل توجه, در همان محل مناسب پیشین, نسبت به هسته ی "خود" باقی بماند و در عین حال , محل نسبتا مناسبی را نیز نسبت به هسته ی دوم اشغال کند؛ البته این مطلب در مورد الکترون دیگر نیز درست است.

اصل همپوشانی بیشینه, که برای نخستین بار در سال 1931 به وسیله ی لینوس پولینگ (linus pauling) (در انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا) عنوان شد, از نظر اهمیت در فهم ساختار مولکولی, فقط کمی پایین تر از اصل طرد رده بندی شده است.

هر پیوند کووالانسی دارای طول و استحکام مشخصی است.
 
بالا