دنیای علم سرشار از کشفیات و اختراعات اتفاقی است که تنها ذهن خلاق دانشمندان می توانست با استفاده درست از آنها به نتیجه دلخواه برسد. به گزارش بانکی دات آی آر به نقل از «خبر آنلاین»، پاپ ساینس نیز در گزارشی، ده اختراع تصادفی قرن نوزدهم و بیستم را معرفی کرده است.
اجاق مایکروویو - پرسی اسپنسر
پرسی اسپنسر که پس از انجام خدمت سربازی خود در نیروی دریایی ایالات متحده، در شرکت ریتون مشغول به کار شد؛ به عنوان یک نابغه الکترونیک شناخته می شد. در سال 1954 / 1333 اسپنسر مشغول ور رفتن با یک مگنترون مایکروویو -که در آرایه های راداری از آن استفاده می شود ،بود؛ که ناگهان صدای عجیبی شبیه جلز و ولز کردن را در شلوار خود احساس کرد. اسپنسر با متوقف کردن کار خود، یک بسته شکلات را در جیب شلوارش پیدا کرد که شروع به ذوب شدن کرده بود. با درک این مطلب که تشعشع مایکروویو خروجی از مگنترون باعث این اتفاق شده بود، اسپنسر سریعا در خصوص استفاده های عملی از این ویژگی برای آشپزی مشغول به کار شد. نتیجه نهایی کار وی اجاق مایکروویو یا همان مایکروفر است که امروزه به عنوان ناجی تمام مردان مجرد و دوست داران خوراکی های فوری در سرتاسر دنیا شناخته می شود!
ساخارین، قند مصنوعی - ایرا رمسن، کنستانتین فالبرگ
در سال 1879 / 1258 ایرا رمسن و کنستانتین فالبرگ که مشغول کار در آزمایشگاهی در دانشگاه جان هاپکینز بودند، کار خود را برای خوردن غذا تعطیل کردند. اما فالبرگ فراموش کرد که قبل از غذا خوردن دست هایش را بشوید. این کار معمولا به مرگ فوری بسیاری از شیمی دانان منجر می شود، اما در مورد وی این کار منجر شد تا مزه شیرین و عجیبی را در تمام طول غذا خوردن احساس کند. این اتفاق منجر به ساخته شدن نخستین شیرین کننده مصنوعی جهان شد. آنها نتایج کارشان را با یکدیگر منتشر کردند، اما تنها نام فالبرگ که این ماده را کشف کرده بود در حق امتیاز این محصول ذکر شد. نامی که امروزه در بسته های صورتی رنگ این محصول در همه جا دیده می شود. به نظر می رسد که رمسن در این ماجرا به نوعی دور زده شده است. رمسن بعدها در این مورد گفت: «فالبرگ یک رذل واقعی است. من از این که اسم خودم را با اسم وی در یک جمله بشنوم، واقعا متنفرم!»
فنر آب زیر کاه (Slinky) - ریچارد جیمز
در سال 1943 / 1322، مهندس نیروی دریایی آمریکا ریچارد جیمز مشغول تحقیق در این خصوص بود که چطور می توان با استفاده از فنر، تجهیزات حساس بیرون کشتی ها را از نوسانات شدیدی که منجر به خرابی آنها می شود، محافظت کرد. در حین کار وی یکی از مدل های خود را با عصبانیت از روی میز به پایین پرتاب کرد. اما اختراع وی به جای این که محکم با زمین برخورد کند، به شکل زیبایی به سمت پایین جهش کرد و مجددا شکل اصلی خود را به دست آورد؛ خیلی بیهوده، خیلی فرز و خیلی آب زیر کاه! این فنر به یک اسباب بازی محبوب برای کودکان تبدیل شد. قبل از این که هر کودکی بتواند با پیچاندن و کشیدن فنری که پدر و مادرش برای وی خریده بودند، نهایتا آن را خراب کند، 300 میلیون از این فنرها در دنیا فروخته شده بود!
خمیر بازی - شرکت Kutol Products
پیش از اینکه خمیر بازی Play-Doh به یک ابزار آموزشی مفید در فرایند تربیت کودکان تبدیل شود، به عنوان یک محصول پاک کننده اختراع شده بود. این خمیر ابتدا به عنوان محصولی برای تمیز کردن کاغذدیواری های کثیف به بازار معرفی شد، اما این مساله مربوط به قبل از زمانی می شود که شرکت تولید کننده آن در سراشیبی سقوط قرار گیرد. آن چه شرکت Kutol Products را از ورشکستگی نجات داد، موفقیت محصول آنها در تمیز کردن دیوارها نبود، بلکه استفاده بچه های دبستانی از این محصول برای خلق کاردستی های مجسمه سازی سال نو بود. با حذف ترکیبات پاک کننده و اضافه کردن رنگ و یک عطر ملایم، شرکت محصولات کوتول پاک کننده خود را به یکی از محبوب ترین اسباب بازی های تمام تاریخ تبدیل کرد: خمیر مجسمه سازی. به این ترتیب شرکتی که در حال ورشکستگی بود، ناگهان به موفقیت عظیمی رسید. گاهی اوقات شما نمی دانید که چقدر باهوش هستید، تا این که یکی از راه می رسد و شما را متوجه آن می کند!
چسب همه کاره - هری کوور
در یکی از آشفته ترین لحظات اکتشاف در طول تاریخ، دکتر هری کوور از آزمایشگاه کداک در سال 1942 / 1321 دریافت که ماده سیانواکریلیت که وی ساخته بود، یک شکست ناامیدکننده محسوب می شود. بر خلاف انتظار وی، این ماده به هیچ وجه برای ساخت یک دستگاه زاویه یاب با دقت بالا مناسب نبود. ماده ای که وی ساخته بود به طرز باورنکردنی به هر چیزی می چسبید، بنابراین وی این ماده را فراموش کرد. شش سال بعد هنگامی که کوور سرپرست یک پروژه در خصوص طراحی پوشش جدیدی برای هواپیما بود، باز هم ترس از بلااستفاده بودن سیانواکریلیت تمام وجود وی را فررا گرفت. اما این دفعه کوور مشاهده کرد که این ماده، اتصالی قوی را بدون نیاز به گرم کردن ایجاد می کند. کوور و گروهش مواد مختلفی را در آزمایشگاه با استفاده از این ماده تعمیر کردند و در نهایت یک استفاده مفید را برای این ماده دیوانه کننده پیدا کردند. کوور حق امتیاز کشف خود را ثبت کرد و در سال 1958 / 1337 سانواکریلیت به عنوان یک چسب همه کاره در تمام فروشگاه ها عرضه شد.
تفلون - روی پلانکت
دفعه بعد که شما یک نیمرو را بدون چسبیدن به کف ماهی تابه درست کردید، از شیمی دانی به نام روی پلانکت تشکر کنید که به صورت کاملا اتفاقی در سال 1938 / 1317 تفلون را اختراع کرد. پلانکت هنگامی که به محصول آزمایش خود در یک سردخانه سر می زد، امیدوار بود که توانسته باشد نوع جدیدی از CFC ها را بسازد. اما هنگامی که وی محفظه ای را که تصور می کرد باید سرشار از گاز باشد بررسی کرد، متوجه شد که ظاهرا تمام گاز ناپدید شده است و تنها تعدادی پولک سفید باقی مانده است. پلانکت شیفته این خرده های شیمیایی مرموز شد و مشغول مطالعه بر روی خواص آنها شد. ماده جدید ثابت کرد که یک روان کننده عالی با نقطه ذوب فوق العاده بالا است. این ماده ابتدا در جعبه دنده های نظامی استفاده شد و امروزه از آن برای تولید ظروف نچسب آشپزخانه استفاده می شود.
باکلیت - لئو بیکلند
در سال 1907 / 1286، لاک شیشه ای عمدتا برای عایق کردن قسمت های داخلی تجهیزات الکترونیکی اولیه مانند رادیو و تلفن استفاده می شد. صرف نظر از اینکه این ماده از بدن نوعی سوسک آسیایی به دست می آمد، وسیله خوبی بود. البته این ماده ارزان ترین یا ساده ترین راه برای عایق کردن یک سیم به شمار نمی رفت. ماده ای که شیمی دان بلژیکی، لئو بیکلند به جای این ماده یافت، پلی اکسی بنزیل متیلن گل یکول آنیدرید بود. این ماده که نخستین پلاستیک مصنوعی دنیا است، اغلب تحت عنوان باکلیت شناخته می شود. این پلاستیک پیش گام کاملا شکل پذیر است و می توان آن را به هر رنگی درآورد و در برابر دماهای بالا نیز شکل خود را حفظ می کند. این خصوصیات آن را به ماده محبوب تولیدکنندگان، جواهرسازان و طراحان صنعتی تبدیل کرده است.
تنظیم کننده ضربان قلب - ویلسون گریت*بچ
دانشیار دانشگاه بوفالو تصور می کرد که پروژه خود را نابود کرده است. به جای استفاده از یک مقاومت 10 هزار اهمی برای ساخت نمونه اولیه یک دستگاه ثبت ضربان قلب، ویلسون گریت بچ از یک مقاومت 1 مگااهمی استفاده کرده بود. مدار ساخته شده سیگنالی را تولید می کرد که 1.8 میلی ثانیه طول می کشید و سپس به مدت 1 ثانیه متوقف می شد. گریت بچ دریافت که با استفاده از یک جریان دقیق در این دستگاه، می توان پالس تنظیم شده ای را به دست آورد که خود را بر ضربان ناقص قلب بیماران تحمیل کند. قبل از آن، دستگاه های تنظیم کننده ضربان قلب به اندازه یک تلویزیون بودند که به طور موقت، آنها را از خارج بدن به بیماران متصل می کردند. اما امروزه همان کار را می توان با استفاده از یک مدار کوچک که به راحتی درون قفسه سینه بیمار قرار می گیرد، انجام داد.
بند چسبی - جورج دی*مسترال
شاید کمی مبالغه آمیز به نظر برسد، اما یک سگ نقش مهمی را در اختراع این وسیله مفید داشته است. جورج دی مسترال که یک مهندس سویسی بود، روزی به همراه سگ خود به شکار رفته بود که متوجه شد خارهای آزاردهنده ای به پشم های سگش چسبیده است. هنگامی که در بازگشت وی این خارها را زیر میکروسکوپ نگاه می کرد، متوجه قلاب های کوچکی شد که باعث چسبیدن این خارها به بدن سگ و جوراب های وی شده بود. مسترال چندین سال را صرف بررسی پارچه های مختلف کرد تا اینکه نهایتا نوعی نایلون را پیدا کرد که برای اختراع وی مناسب بود. با این حال دو دهه طول کشید تا با استفاده ناسا از این اختراع در لباس های فضانوردان، استفاده از این اختراع فراگیر شود.
اشعه ایکس - ویلهلم رونتگن
حرف شما کاملا درست است! اشعه ایکس یا آن طور که در اوایل مشهور بود، تابش مجهول، پدیده ای طبیعی است و بنابراین نمی توان آن را اختراع کرد. اما داستان کشف آن به عنوان یکی از جذاب ترین داستان ها در میان ابداعات اتفاقی دنیا شناخته می شود. در سال 1895 / 1274 فیزیک دان آلمانی ویلهلم رونتگن، مشغول انجام یک سری آزمایش های روزمره با پرتوی کاتدی بود که متوجه شد یک تکه مقوای فلورسنت در طرف دیگر اتاق روشن شده است. یک صفحه ضخیم بین تشعشع کننده کاتدی وی و مقوا قرار داشت که ثابت می کرد ذرات نور از میان اجسام جامد عبور می کنند. رونتگن که از این اتفاق شگفت زده شده بود، متوجه شد تصاویر شفافی را از با استفاده از این تابش باورنکردنی می توان تهیه کرد. نخستین تصویر از این نوع یک تصویر اسکلتی است که رونتگن از دست همسر خود گرفته است.
منبع : سایت نخبگان جوان
اجاق مایکروویو - پرسی اسپنسر
پرسی اسپنسر که پس از انجام خدمت سربازی خود در نیروی دریایی ایالات متحده، در شرکت ریتون مشغول به کار شد؛ به عنوان یک نابغه الکترونیک شناخته می شد. در سال 1954 / 1333 اسپنسر مشغول ور رفتن با یک مگنترون مایکروویو -که در آرایه های راداری از آن استفاده می شود ،بود؛ که ناگهان صدای عجیبی شبیه جلز و ولز کردن را در شلوار خود احساس کرد. اسپنسر با متوقف کردن کار خود، یک بسته شکلات را در جیب شلوارش پیدا کرد که شروع به ذوب شدن کرده بود. با درک این مطلب که تشعشع مایکروویو خروجی از مگنترون باعث این اتفاق شده بود، اسپنسر سریعا در خصوص استفاده های عملی از این ویژگی برای آشپزی مشغول به کار شد. نتیجه نهایی کار وی اجاق مایکروویو یا همان مایکروفر است که امروزه به عنوان ناجی تمام مردان مجرد و دوست داران خوراکی های فوری در سرتاسر دنیا شناخته می شود!
ساخارین، قند مصنوعی - ایرا رمسن، کنستانتین فالبرگ
در سال 1879 / 1258 ایرا رمسن و کنستانتین فالبرگ که مشغول کار در آزمایشگاهی در دانشگاه جان هاپکینز بودند، کار خود را برای خوردن غذا تعطیل کردند. اما فالبرگ فراموش کرد که قبل از غذا خوردن دست هایش را بشوید. این کار معمولا به مرگ فوری بسیاری از شیمی دانان منجر می شود، اما در مورد وی این کار منجر شد تا مزه شیرین و عجیبی را در تمام طول غذا خوردن احساس کند. این اتفاق منجر به ساخته شدن نخستین شیرین کننده مصنوعی جهان شد. آنها نتایج کارشان را با یکدیگر منتشر کردند، اما تنها نام فالبرگ که این ماده را کشف کرده بود در حق امتیاز این محصول ذکر شد. نامی که امروزه در بسته های صورتی رنگ این محصول در همه جا دیده می شود. به نظر می رسد که رمسن در این ماجرا به نوعی دور زده شده است. رمسن بعدها در این مورد گفت: «فالبرگ یک رذل واقعی است. من از این که اسم خودم را با اسم وی در یک جمله بشنوم، واقعا متنفرم!»
فنر آب زیر کاه (Slinky) - ریچارد جیمز
در سال 1943 / 1322، مهندس نیروی دریایی آمریکا ریچارد جیمز مشغول تحقیق در این خصوص بود که چطور می توان با استفاده از فنر، تجهیزات حساس بیرون کشتی ها را از نوسانات شدیدی که منجر به خرابی آنها می شود، محافظت کرد. در حین کار وی یکی از مدل های خود را با عصبانیت از روی میز به پایین پرتاب کرد. اما اختراع وی به جای این که محکم با زمین برخورد کند، به شکل زیبایی به سمت پایین جهش کرد و مجددا شکل اصلی خود را به دست آورد؛ خیلی بیهوده، خیلی فرز و خیلی آب زیر کاه! این فنر به یک اسباب بازی محبوب برای کودکان تبدیل شد. قبل از این که هر کودکی بتواند با پیچاندن و کشیدن فنری که پدر و مادرش برای وی خریده بودند، نهایتا آن را خراب کند، 300 میلیون از این فنرها در دنیا فروخته شده بود!
خمیر بازی - شرکت Kutol Products
پیش از اینکه خمیر بازی Play-Doh به یک ابزار آموزشی مفید در فرایند تربیت کودکان تبدیل شود، به عنوان یک محصول پاک کننده اختراع شده بود. این خمیر ابتدا به عنوان محصولی برای تمیز کردن کاغذدیواری های کثیف به بازار معرفی شد، اما این مساله مربوط به قبل از زمانی می شود که شرکت تولید کننده آن در سراشیبی سقوط قرار گیرد. آن چه شرکت Kutol Products را از ورشکستگی نجات داد، موفقیت محصول آنها در تمیز کردن دیوارها نبود، بلکه استفاده بچه های دبستانی از این محصول برای خلق کاردستی های مجسمه سازی سال نو بود. با حذف ترکیبات پاک کننده و اضافه کردن رنگ و یک عطر ملایم، شرکت محصولات کوتول پاک کننده خود را به یکی از محبوب ترین اسباب بازی های تمام تاریخ تبدیل کرد: خمیر مجسمه سازی. به این ترتیب شرکتی که در حال ورشکستگی بود، ناگهان به موفقیت عظیمی رسید. گاهی اوقات شما نمی دانید که چقدر باهوش هستید، تا این که یکی از راه می رسد و شما را متوجه آن می کند!
چسب همه کاره - هری کوور
در یکی از آشفته ترین لحظات اکتشاف در طول تاریخ، دکتر هری کوور از آزمایشگاه کداک در سال 1942 / 1321 دریافت که ماده سیانواکریلیت که وی ساخته بود، یک شکست ناامیدکننده محسوب می شود. بر خلاف انتظار وی، این ماده به هیچ وجه برای ساخت یک دستگاه زاویه یاب با دقت بالا مناسب نبود. ماده ای که وی ساخته بود به طرز باورنکردنی به هر چیزی می چسبید، بنابراین وی این ماده را فراموش کرد. شش سال بعد هنگامی که کوور سرپرست یک پروژه در خصوص طراحی پوشش جدیدی برای هواپیما بود، باز هم ترس از بلااستفاده بودن سیانواکریلیت تمام وجود وی را فررا گرفت. اما این دفعه کوور مشاهده کرد که این ماده، اتصالی قوی را بدون نیاز به گرم کردن ایجاد می کند. کوور و گروهش مواد مختلفی را در آزمایشگاه با استفاده از این ماده تعمیر کردند و در نهایت یک استفاده مفید را برای این ماده دیوانه کننده پیدا کردند. کوور حق امتیاز کشف خود را ثبت کرد و در سال 1958 / 1337 سانواکریلیت به عنوان یک چسب همه کاره در تمام فروشگاه ها عرضه شد.
تفلون - روی پلانکت
دفعه بعد که شما یک نیمرو را بدون چسبیدن به کف ماهی تابه درست کردید، از شیمی دانی به نام روی پلانکت تشکر کنید که به صورت کاملا اتفاقی در سال 1938 / 1317 تفلون را اختراع کرد. پلانکت هنگامی که به محصول آزمایش خود در یک سردخانه سر می زد، امیدوار بود که توانسته باشد نوع جدیدی از CFC ها را بسازد. اما هنگامی که وی محفظه ای را که تصور می کرد باید سرشار از گاز باشد بررسی کرد، متوجه شد که ظاهرا تمام گاز ناپدید شده است و تنها تعدادی پولک سفید باقی مانده است. پلانکت شیفته این خرده های شیمیایی مرموز شد و مشغول مطالعه بر روی خواص آنها شد. ماده جدید ثابت کرد که یک روان کننده عالی با نقطه ذوب فوق العاده بالا است. این ماده ابتدا در جعبه دنده های نظامی استفاده شد و امروزه از آن برای تولید ظروف نچسب آشپزخانه استفاده می شود.
باکلیت - لئو بیکلند
در سال 1907 / 1286، لاک شیشه ای عمدتا برای عایق کردن قسمت های داخلی تجهیزات الکترونیکی اولیه مانند رادیو و تلفن استفاده می شد. صرف نظر از اینکه این ماده از بدن نوعی سوسک آسیایی به دست می آمد، وسیله خوبی بود. البته این ماده ارزان ترین یا ساده ترین راه برای عایق کردن یک سیم به شمار نمی رفت. ماده ای که شیمی دان بلژیکی، لئو بیکلند به جای این ماده یافت، پلی اکسی بنزیل متیلن گل یکول آنیدرید بود. این ماده که نخستین پلاستیک مصنوعی دنیا است، اغلب تحت عنوان باکلیت شناخته می شود. این پلاستیک پیش گام کاملا شکل پذیر است و می توان آن را به هر رنگی درآورد و در برابر دماهای بالا نیز شکل خود را حفظ می کند. این خصوصیات آن را به ماده محبوب تولیدکنندگان، جواهرسازان و طراحان صنعتی تبدیل کرده است.
تنظیم کننده ضربان قلب - ویلسون گریت*بچ
دانشیار دانشگاه بوفالو تصور می کرد که پروژه خود را نابود کرده است. به جای استفاده از یک مقاومت 10 هزار اهمی برای ساخت نمونه اولیه یک دستگاه ثبت ضربان قلب، ویلسون گریت بچ از یک مقاومت 1 مگااهمی استفاده کرده بود. مدار ساخته شده سیگنالی را تولید می کرد که 1.8 میلی ثانیه طول می کشید و سپس به مدت 1 ثانیه متوقف می شد. گریت بچ دریافت که با استفاده از یک جریان دقیق در این دستگاه، می توان پالس تنظیم شده ای را به دست آورد که خود را بر ضربان ناقص قلب بیماران تحمیل کند. قبل از آن، دستگاه های تنظیم کننده ضربان قلب به اندازه یک تلویزیون بودند که به طور موقت، آنها را از خارج بدن به بیماران متصل می کردند. اما امروزه همان کار را می توان با استفاده از یک مدار کوچک که به راحتی درون قفسه سینه بیمار قرار می گیرد، انجام داد.
بند چسبی - جورج دی*مسترال
شاید کمی مبالغه آمیز به نظر برسد، اما یک سگ نقش مهمی را در اختراع این وسیله مفید داشته است. جورج دی مسترال که یک مهندس سویسی بود، روزی به همراه سگ خود به شکار رفته بود که متوجه شد خارهای آزاردهنده ای به پشم های سگش چسبیده است. هنگامی که در بازگشت وی این خارها را زیر میکروسکوپ نگاه می کرد، متوجه قلاب های کوچکی شد که باعث چسبیدن این خارها به بدن سگ و جوراب های وی شده بود. مسترال چندین سال را صرف بررسی پارچه های مختلف کرد تا اینکه نهایتا نوعی نایلون را پیدا کرد که برای اختراع وی مناسب بود. با این حال دو دهه طول کشید تا با استفاده ناسا از این اختراع در لباس های فضانوردان، استفاده از این اختراع فراگیر شود.
اشعه ایکس - ویلهلم رونتگن
حرف شما کاملا درست است! اشعه ایکس یا آن طور که در اوایل مشهور بود، تابش مجهول، پدیده ای طبیعی است و بنابراین نمی توان آن را اختراع کرد. اما داستان کشف آن به عنوان یکی از جذاب ترین داستان ها در میان ابداعات اتفاقی دنیا شناخته می شود. در سال 1895 / 1274 فیزیک دان آلمانی ویلهلم رونتگن، مشغول انجام یک سری آزمایش های روزمره با پرتوی کاتدی بود که متوجه شد یک تکه مقوای فلورسنت در طرف دیگر اتاق روشن شده است. یک صفحه ضخیم بین تشعشع کننده کاتدی وی و مقوا قرار داشت که ثابت می کرد ذرات نور از میان اجسام جامد عبور می کنند. رونتگن که از این اتفاق شگفت زده شده بود، متوجه شد تصاویر شفافی را از با استفاده از این تابش باورنکردنی می توان تهیه کرد. نخستین تصویر از این نوع یک تصویر اسکلتی است که رونتگن از دست همسر خود گرفته است.
منبع : سایت نخبگان جوان