سرگذشت خلاقيت !

khalina

مدیر آیریسک
ارسال ها
2,082
لایک ها
6,497
امتیاز
113
#1
... چندي پيش يكي از همكاران با من تماس گرفت. او در شرف دادن نمره صفر به يك دانشجو براي جوابش به يك سئوال فيزيك بود. در حالي كه دانشجو ادعا مي كرد كه بايد نمره كامل بگيرد. دانشجو و استادش تصميم گرفتند كه از يك داور بي طرف استفاده كنند و من انتخاب شدم.
سئوال امتحاني را خواندم: "نشان دهيد كه چگونه ميتوان با استفاده از فشار سنج ارتفاع يك ساختمان بلند را اندازه گرفت"
دانشجو جواب داده بود: "فشار سنج را به بالاي ساختمان ببريد و به آن يك طناب بلند وصل كنيد. سپس طناب را در دست بگيرد و فشار سنج را از كنار ساختمان آهسته رها كنيد تا به زمين برسد. حال كافي است طول طناب از دست خود تا فشار سنج را حساب كنيد تا ارتفاع ساختمان را به دست آوريد" :oops:
دانشجو واقعا دليل محكمي براي گرفتن نمره كامل داشت. چرا كه او واقعا سئوال را كامل و صحيح جواب داده بود! از طرفي ديگر اگر نمره كامل به او داده ميشود، اين نمره مهارت دانشجو را در درس فيزيك تصديق مي كرد، اما جواب دانشجو نشان دهنده چنين مهارتي نبود.
من پيشنهاد كردن كه به دانشجو يك فرصت ديگر داده شود. من به او شش دقيقه وقت دادم تا جواب ديگري براي اين سئوال پيدا كند با اين تذكر كه جواب وي بايد نشان دهنده تسلط بر درس فيزيك باشد. پنج دقيقه از شش دقيقه گذشته بود ولي او هنوز هيچ چيزي ننوشته بود. از او پرسيدم كه "ميخواهي منصرف شوي؟" ولي او در پاسخ گفت كه جواب هاي زيادي براي حل اين مسئله دارد و فقط دنبال بهترين آنها مي گردد. از اينكه مزاحم كارش شده بودم عذرخواهي كردم و از او خواهش كردم كه ادامه بدهد.
در ثانيه هاي باقيمانده به پايان شش دقيقه، او سريعا جواب خود را به اين شرح نوشت: «فشار سنج را به بالاي ساختمان ببريد و از لبه بام دولا شويد. فشار سنج را رها كنيد و با استفاده از يك كرنومتر زمان رها شدن تا برخورد فشار سنج با زمين را اندازه بگيريد. حال مي توانيد با استفاده از فرمول 1/2at2 ارتفاع ساختمان را حساب كنيد»
در اين زمان از همكارم پرسيدم كه بالاخره راضي شده است يا نه؟ او هم تسليم شد و نمره دانشجو را تقريبا كامل داد. :wink:
وقتي از دفتر همكارم بيرون مي آمديم، يادم آمد كه دانشجو گفته بود جواب هاي ديگري نيز براي حل اين مسئله دارد. از او پرسيدم كه آن جواب ها چه بودند. او گفت:"خب، روش هاي زيادي براي پيدا كردن ارتفاع يك ساختمان بلند با استفاده از فشار سنج وجود دارد.
به عنوان مثال شما ميتوانيد ارتفاع فشار سنج را حساب كنيد و سپس آن را در يك روز آفتابي بيرون ببريد و طول سايه اش را نيز حساب كنيد. سپس كافيست طول سايه ساختمان را اندازه بگيريد و با استفاده از يك تناسب ساده ارتفاع ساختمان را بدست آوريد."
گفتم: "عاليه، راه حل هاي ديگري هم داري؟"
او گفت:"بله، روش ساده تري براي اندازه گيري وجود دارد. در اين روش شما فشارسنج را با خودتان مي بريد داخل ساختمان وهمين طور كه از پله ها بالا مي رويد ارتفاع فشار سنج را كنار ديوار علامت مي زنيد و در آخر تعداد اين علامت ها را مي شماريد تا ارتفاع ساختمان را به واحد فشار سنج بدست آوريد. اين روش خيلي مستقيم است."
او ادامه داد:"البته اگر روش پيچيده تري مي خواهيد، مي توانيد فشار سنج را به انتخاب يك نخ وصل كنيد و آن را در سطح زمين به صورت يك آونگ ساده به نوسان در بياوريد. با استفاده از فرمول هاي حركت نوساني مقدار g را در سطح زمين تعيين كنيد. سپس به بالاي ساختمان برويد و همين آزمايش را آنجا تكرار كنيد. از روي تفاوت دو مقداري كه براي g به دست مي آوريد مي توانيد ارتفاع ساختمان را بدست آوريد.
در روشي مشابه ميتوانيد فشار سنج را به بالاي ساختمان ببريد. يك طناب بلند به آن وصل كنيد و فشار سنج را از بالاي ساختمان آهسته رها كنيد تا به زمين برسد. در اين حالت فشار سنج را به شكل يك آونگ ساده به حركت در آوريد. ارتفاع ساختمان از روي دوره تناوب اين حركت نوساني قابل محاسبه است."
و در آخر او گفت:"هنوز هم روش هاي زيادي براي حل اين مسئله باقي مانده است ولي احتمالا بهترين روش اين است كه شما فشار سنج را به در خانه مهندس طراح اين ساختمان ببريد و در بزنيد. وقتي او در را باز كردن به اين شكل با او صحبت كنيد: آقاي مهندس من يك فشار سنج عالي دارم، اگر شما ارتفاع آن ساختمان را به من بگوييد من اين فشار سنج را به شما خواهم داد." :?
در اين لحظه از او پرسيدن كه آيا واقعا روش سنتي حل اين مسئله (استفاده از فرمول pgh ) را نميداند؟ او اعتراف كرد كه ميداند ولي گفت كه حوصله اش از معلم ها و استاداني كه ميخواهند به او بگويند كه چطوري بايد فكر كند به سر آمده است...
آن دانشجوي خلاق كسي نبود جز نيلز بور (1962-1885) فيزيك دان معروف و برنده جايزه نوبل در سال 1922. نوآوري هاي او در نظريه كوانتوم بسيار با اهميت و با ارزش بود. شهرت او عمدتا براي مدلي است كه با استفاده از تركيب فيزيك هسته اي با نظريه كوانتوم از ساختار اتم ارائه داد. :idea: :eek: 8O
 

khalina

مدیر آیریسک
ارسال ها
2,082
لایک ها
6,497
امتیاز
113
#2
پس تو كي فكر مي‌كني؟

رادرفورد دانشمند مشهور انگلیسی، شب هنگام وارد آزمایشگاه خود شد و یکی از دانشجویانش را دید که هنوز پشت دستگاه نشسته است و کار می کند.
رادرفورد از او پرسید: این وقت شب چکار می کنی؟
دانشجو پاسخ داد: کار می کنم.
رادرفورد گفت: پس روز چکار می کنی؟
دانشجو پاسخ داد: البته کار می کنم.
رادرفورد گفت: صبح زود هم کار می کنی؟
دانشجو به امید تحسین استاد سری به تأیید تکان داد و گفت: بلی استاد، صبح هم کار می کنم.
چهره رادرفورد درهم رفت و گفتگوی خود را با این پرسش پایان داد: پس تو کی فکر می کنی؟
 

khalina

مدیر آیریسک
ارسال ها
2,082
لایک ها
6,497
امتیاز
113
#3
افتادگي آموز اگر طالب فيضي!

روزی دیوی، شیمیدان مشهور انگلیسی، نامه‌ای از دانشجویی ناشناس دریافت کرد. دانشجو نوشته بود که نامش فارادی است و درس های استاد را آموخته است. او تقاضا کرده بود که به او اجازه دهند در موسسه سلطنتی علوم نزد استاد کار کند.
دیوی از دستیار خود پرسید: به او چه پاسخی بدهم؟
دستیار گفت: او را بیازمایید. شستن بالن ها و لوله های آزمایش را به او بسپارید، اگر موافقت کرد، دانشمندی واقعی خواهد شد.
دستیار اشتباه نکرده بود!
دیوی بعد ها گفت: من چند کشف علمی کرده ام که کم اهمیت نیستند، اما بزرگترین آن ها این است که فارادی را کشف کردم. :p
 

khalina

مدیر آیریسک
ارسال ها
2,082
لایک ها
6,497
امتیاز
113
#4
آهن كوره‌اي!

آهنگري بود كه با وجود رنج هاي متعدد و بيماري اش عميقاً به خدا عشق مي ورزيد. :roll:
روزي يكي از دوستانش كه اعتقادي به خدا نداشت از او پرسيد: "تو چگونه مي تواني خدايي را كه رنج و بيماري نصيبت مي كند دوست داشته باشي؟" :twisted:
آهنگر سر به زير آورد و گفت: "وقتي كه مي خواهم وسيله اي آهني بسازم يك تكه آهن را در كوره قرار مي دهم. سپس آن را روي سندان مي گذارم و مي كوبم تا به شكل دلخواهم درآيد. اگر به صورت دلخواهم درآمد مي دانم كه وسيله مفيدي خواهد بود اگر نه آن را كنار مي گذارم. همين موضوع باعث شده است كه هميشه به درگاه خداوند دعا كنم كه خدايا! مرا در كوره هاي رنج قرار ده اما كنار نگذار!" :oops:
 

baran

New Member
ارسال ها
17
لایک ها
40
امتیاز
0
#5
اديسون و رنگ آميزي شعله ها

اديسون در سنین پيري پس از كشف لامپ، يكي از ثروتمندان آمريكا به شمار ميرفت و درآمد سرشارش را تمام و كمال در آزمايشگاه مجهزش كه ساختمان بزرگي بود هزينه مي كرد...
اين آزمايشگاه، بزرگترين عشق پيرمرد بود . هر روز اختراعي جديد در آن شكل مي گرفت تا آماده بهينه سازي و ورود به بازار شود . در همين روزها بود كه نيمه هاي شب از اداره آتش نشاني به پسر اديسون اطلاع دادند، آزمايشگاه پدرش در آتش مي سوزد و حقيقتا كاري از دست كسي بر نمي آيد و تمام تلاش ماموران فقط برای جلوگيري از گسترش آتش به ساير ساختمانها است! آنها تقاضا داشتند كه موضوع به نحو قابل قبولي به اطلاع پيرمرد رسانده شود...
پسر با خود انديشيد كه احتمالا پيرمرد با شنيدن اين خبر سكته مي كند و لذا از بيدار كردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب ديد كه پيرمرد در مقابل ساختمان آزمايشگاه روي يك صندلي نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره مي كند!!!
پسر تصميم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او مي انديشيد كه پدر در بدترين شرايط عمرش بسر مي¬برد. ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را ديد و با صداي بلند و سر شار از شادي گفت: پسر تو اينجايي ؟ مي¬بيني چقدر زيباست؟!! رنگ آميزي شعله ها را مي بيني؟!! حيرت آور است!!!
من فكر مي كنم كه آن شعله هاي بنفش به علت سوختن گوگرد در كنار فسفر به وجود آمده است! واي! خداي من، خيلي زيباست! كاش مادرت هم اينجا بود و اين منظره زيبا را مي ديد. كمتر كسي در طول عمرش امكان ديدن چنين منظره زيبايي را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟!!
پسر حيران و گيج جواب داد: پدر تمام زندگيت در آتش مي سوزد و تو از زيبايي رنگ شعله ها صحبت مي كني؟!!!!!! چطور ميتواني؟! من تمام بدنم مي لرزد و تو خونسرد نشسته اي؟!
پدر گفت: پسرم از دست من و تو كه كاري بر نمي آيد. مامورين هم كه تمام تلاششان را مي كنند. در اين لحظه بهترين كار لذت بردن از منظره ايست كه ديگر تكرار نخواهد شد...!
در مورد آزمايشگاه و باز سازي يا نو سازي آن فردا فكر مي كنيم! الآن موقع اين كار نيست! به شعله هاي زيبا نگاه كن كه ديگر چنين امكاني را نخواهي داشت!!!
توماس آلوا اديسون سال بعد مجددا در آزمايشگاه جديدش مشغول كار بود و همان سال يكي از بزرگترين اختراع بشريت يعني ضبط صدا را تقديم جهانيان نمود. آري او گرامافون را درست يك سال پس از آن واقعه اختراع کرد...
روحش شاد
 
ارسال ها
9
لایک ها
25
امتیاز
0
#6
پاسخ : سرگذشت خلاقيت !

وای ازتون ممنونم .خیلی خیلی ممنونم. من داشتم توی سایت باناامیدی تمام می گشتم که یهوچشمم افتاد به "سرگذشت یک خلاقیت".ازداستان اولتون خیییییییییییییلی خوشم اومد.راستش دیگه کم کم داشتم ناامید می شدم از اینکه هنوزکسی باشه که به خلاقیت آدمابیشتر ازنمره هاشون اهمیت بده!
 

saman kl

New Member
ارسال ها
33
لایک ها
13
امتیاز
0
#7
پاسخ : سرگذشت خلاقيت !

WO0o0OW!!!!!!!!!!! it was great specialy the first one it was a huge shock 4 me!!!
 

*Narges*

New Member
ارسال ها
17
لایک ها
14
امتیاز
0
#8
پاسخ : سرگذشت خلاقيت !

وااااای ممنون خیلی داستاناتون قشنگ و جدید بودن با اینکه من از این نوع داستان ها زیاد شنیده بودم ولی اینا هیچکدومشون تکراری نبودن و فوق العاده زیبا بودن!
اگه میشه باز هم سرگذشت ها و داستان های زیبای دانشمندان رو بذارید.
ممنون.....
 

*Star*

New Member
ارسال ها
9
لایک ها
6
امتیاز
0
#9
پاسخ : سرگذشت خلاقيت !

مرسی آقای خلینا
واقعا زیبا بود :5::5::105:

تشکر
 

Ardavan

Well-Known Member
ارسال ها
914
لایک ها
428
امتیاز
63
#10
پاسخ : سرگذشت خلاقيت !

استاد [MENTION=2]khalina[/MENTION] واقعا این مطالب خیلی مفید بود ! با تشکر از شما ! فقط می شود یه لطفی بکنید باز هم از این موارد بگذارید و یا کتابی در این موارد معرفی کنید ؟
 

sophie

New Member
ارسال ها
42
لایک ها
32
امتیاز
0
#11
پاسخ : سرگذشت خلاقيت !

اولیه و آخریه خیییییییییییییلی باحال بود.....متشکرم دوستان
 

Fallen

Well-Known Member
ارسال ها
779
لایک ها
760
امتیاز
93
#12
پاسخ : سرگذشت خلاقيت !

نمیدونم چرا ولی دیدن این تاپیک حتی برای منی که اون موقع نبودم حس نوستالژی به همراه داره !!
:)
 

Niloofar

New Member
ارسال ها
191
لایک ها
68
امتیاز
0
#13
پاسخ : سرگذشت خلاقيت !

سلام،واقعا نمیدونم چطوری khalina @ عزیز از داستانهای قشنگتون تشکر کنم.(مخصوصا اولی)

مــــــــمـــــــنـــــــــــــــون:115:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
F

fatemeh.j

Guest
#14
پاسخ : سرگذشت خلاقيت !

thank you:115::115:!!.

:60::60::60::60:wowwww!!thats great,you suprise me!!!its one of the best thing that I saw​
 

saba75

New Member
ارسال ها
459
لایک ها
1,143
امتیاز
0
#15
پاسخ : سرگذشت خلاقيت !

عجب چیزی عالی بود:115:
 

Hosein.D

New Member
ارسال ها
662
لایک ها
862
امتیاز
0
#16
پاسخ : سرگذشت خلاقيت !

مطالب خوبی بود واقعا!!! ممنون از شما
 

elahe.sl

New Member
ارسال ها
39
لایک ها
27
امتیاز
0
#17
پاسخ : سرگذشت خلاقيت !

با تشکر از ارسال های خوبتون
 

ghazal-m

New Member
ارسال ها
12
لایک ها
1
امتیاز
0
#18
پاسخ : سرگذشت خلاقيت !

خیـــــــــــــــــــــــــلی قشنگ بودن.خصوصا اولی.ممنونم
 
بالا