پاسخ : سرطان
تومور مغزی اولیه
تومورهای مغزی اولیه (حقیقی)، از بافت نورواپیتلیال(آستروسیت-الیگودندروسیت-میکروگلیا-سلول اپندیم و غیره) ریشه گرفته و معمولا در حفره کرانیال خلفی در کودکان و در دو سوم قدامی از نیمکره مغزی در بزرگسالان پدیدار میشوند. هر چند که این انواع تومور مغزی، میتوانند در هر بخشی از مغز نیز تاثیر بگذارد.
تومور مغزی ثانویه
تومورهای ثانویه مغزی، همان تومورهای متاستاتیک و لینفومیک میباشند که منشاء اولیهٔ آنها، کانسرهای اولیه سایر نقاط بدن بوده و به محدودهٔ فضای داخل جمجمهای دست اندازی میکنند. این بدین معناست که سلولهای سرطانی از تومور اولیهای که منشاء آن، یک تومور سرطانی موجود در ارگانی دیگر واقع در سایر نقاط بدن است، از آن تومور به بیرون نفوذ کرده و سپس وارد سیستم لنفاوی و رگهای خونی میشوند. این سلولها، سپس از طریق سیستم گردش خون به جریان درآمده و در مغز جایگیر خواهند شد. در ادامه، این سلولها به رشد و تقسیم بی رویهٔ خود ادامه خواهند داد، و به نئوپلاسم مهاجم دیگری که از جنس بافت سرطان اولیهاست، تبدیل میگردند. تومورهای ثانویه مغزی، تومورهایی بسیار معمول و شایع به شمار میآیند و اغلب در بیمارانی دیده میشوند که در مراحل انتهایی ابتلاء به سرطانی علاج ناپذیر، دچار متاستاز از آن سرطان شدهاند. از جمله شایعترین انواع سرطانهایی که ضمن متاستاز به مغز، در آن بطور ثانویه تومور مغزی ایجاد میکنند میتوان به سرطان ریه، سرطان پستان، ملانومای بدخیم، سرطان کلیه و سرطان روده بزرگ (که البته فراوانی آن رو به کاهش است)، اشاره نمود.
تومورهای ثانویه مغز، شایع ترین علل وجود تومور در حفره داخل جمجمهای محسوب میشوند.
افزون بر این، وجود هرگونه بافت توموری در ساختار استخوان جمجمه نیز میتواند منجر به کاهش حجم فضای حفره داخل جمجمهای شده و از این طریق به مغز آسیب برساند.
با توجه به رفتار نئوپلاسم
تومورهای مغزی یا نئوپلاسمهای داخل جمجمهای، میتوانند ماهیت سرطانی (بدخیم) و یا غیر سرطانی (خوش خیم) داشته باشند. با این حال، تعریف نئوپلاسم بدخیم یا خوش خیم متفاوت از تعاریفی است که به طور معمول در مورد انواع دیگر نئوپلاسمهای سرطانی یا غیر سرطانی در بدن مورد استفاده قرار میگیرند. در سرطانهای سایر نقاط بدن، سه ویژگی بیانکننده
بدخیم بودن یا
خوشخیم است و نیز تومورهای خوش خیم خود محدود شونده میباشند و هرگز به سایر اعضا دست اندازی نمیکنند و متاستاز ندارند.
ویژگیهای تومورهای بدخیم عبارتند از:
- میتوزهای کنترل نشده (رشد یافتن از طریق تفسیمهای سلولی متعددی که، فراتر از محدودهٔ طبیعی هستند)
- آناپلازی: این واژه به این معناست که سلولهای نئوپلاسمی ظاهری به وضوح متفاوت از سلولهای طبیعی دارند (هم به لحاظ اندازه و هم به لحاظ شکل). سلولهای آناپلاستیک [به لحاظ پاتولوژیک] با نمای پلئومورفیسم مشخص میشوند. هسته سلول بصورت مشخص، بیش از حدّ و بسیار زیاد هیپرکروماتیک است (در رنگ آمیزی مخصوص، ظاهری تیره رنگ دارد) و همچنین بزرگ شدهاست. هسته همچنین ممکن است در مقایسه با سیتوپلاسم سلول تغییراتی را نشان دهد و به همان اندازه درآید(یعنی نسبت سیتوپلاسم به هسته ممکن است به حدّ یک به یک ۱:۱ برسد، حال آن که این نسبت در حالت طبیعی یک به چهار ۱:۴ و یا یک به شش ۱:۶ میباشد)
سلولهای غول آسا، که سلولهایی هستند که بطور قابل توجهی بزرگتر از همسایگان خود میباشند، ممکن است در این روند تشکیل بشوند. این سلولها، دارای یک هسته بزرگ و غول پیکر و یا چند هسته میباشند (سین سشیا). هستههای آناپلاستیک، به لحاظ اندازه و شکل متغیر بوده و ظاهر غیر عادی دارند.
- تهاجم یا انفیلتراسیون: در پزشکی این دو واژه به عنوان واژگانی معادل یا مترادف با یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند. با این وجود به لحاظ لغوی دارای اندکی تفاوت هستند.
- حمله یا تهاجم: عبارتست از گسترش فضایی تومور از طریق میتوز کنترل نشده، به این معنا که نئوپلاسم ضمن اشغال فضای موجود، به بافتهای اطراف، تهاجم و دست اندازی میکند. در نتیجه فشار وارده از تومور، بافتهای دیگر کنار زده شده و در نهایت بافتهای بدن فشرده شده و تحت فشار قرار میگیرند. در تصویر برداریهای انجام شده، این تومورها از مواردی هستند که تصویر تومور در عکس، به وضوح مشخص خواهد بود.
- انفیلتراسیون: این کلمه به رفتاری از تومور اشاره دارد که میتوان آن را نیز، همان رشد تومور دانست (البته رشد میکروسکوپی) این فرایند در واقع ناشی از شاخکهای حساس یا زبانههای تومور است، که به بافت اطراف آن گسترش مییابد (این گسترش، اغلب طرحی کلی از تومور پدید میآورد که معمولاً غیر قابل مشخص کردن و یا بصورت منتشر است) و یا بر «کاشته شدن» سلولهای توموری در بافتهای فراتر از آن و یا در بافتهای دور از توده متورم اطلاق میشود؛ این البته بدان معنا نیست که یک تومور انفیلتراتیو، در فضاها یا بافتهای اطراف خود نفوذ نمیکند، یا آن را تحت فشار قرار نمیدهد، بلکه باید گفت که بسیار دشوار است که در مورد یک تومور انفیلتراتیو مشخص ساخت که بافت توموری در کدام قسمت از آن به پایان میرسد و بافت سالم از کجا شروع میشود.
- متاستاز (گسترش یافتن تومور در سایر نقاط بدن از طریق غدد لنفاوی و یا خون).
از ویژگیهای بالا، که خصوصیات تشخیصی (کاراکتریستیک) بدخیمیها در نقاط مختلف بدن هستند، برخی از اجزا یا عناصرشان، در مورد نئوپلاسمهای اولیه مغز صدق نمیکند:
- تومورهای اولیّهٔ مغزی، به ندرت به ارگانهای دیگر متاستاز میدهند، البته متاستاز تومور، در مورد برخی از انواع تومورهای اولیه مغزی دیده شدهاست، اما با این وجود، هیچیک از این موارد، در خارج از محفظه داخل جمجمهای و یا در کانال مرکزی نخاع پخش نشدهاست. به خاطر وجود سد خونی مغزی، سلولهای سرطانی مربوط به یک تومور اولیه مغزی، نمیتوانند به جریان خون وارد شده و به محل دیگری از بدن، نقل مکان کنند [چراکه سد خونی مغزی مانع از عبور سلولهای سرطانی میشود]. (البته گاه به گاه مواردی گزارش شده که حکایت از گسترش و متاستاز برخی انواع خاص از تومورهای مغزی به خارج از دستگاه عصبی مرکزی داشتهاند، بعنوان نمونه متاستاز استخوانی در مورد برخی از مبتلایان به گلیوبلاستوما مولتی فرم دیده شدهاست.)
- تومورهای مغزی اولیه عموماً ماهیتی مهاجم دارند(بدین معنا که این تومورها، در فضاهای اطراف خود گسترش خواهند یافت و به فضاهایی که توسط سایر بافتهای مغزی اشغال شده، دست اندازی میکنند و ضمن ایجاد مزاحمت برای آن بافتهای مغزی، موجب فشرده سازی آنها نیز میشوند)، هرچند برخی از تومورهای اولیه مغزی که بیشترشان بدخیم هستند، در بافتهای اطراف انفیلتره خواهند شد.
سیستمهای درجه بندی متعددی برای استفاده در طبقه بندی تومورهای سیستم عصبی مرکزی به کار گرفته شدهاست. سیستم درجه بندی خاص سازمان بهداشت جهانی (WHO) معمولا برای آستروسیتوما استفاده میشود. در سال ۱۹۹۳ میلادی و در تلاش برای از بین بردن سردرگمیهایی که در مورد درجه بندی تشخیصی تومورهای مغزی وجود داشت، سیستم درجه بندی WHO بر پایهٔ چهار مرحله که مبنای بافت شناسی دارند، وضع گردید. این سیستم درجه بندی چهار مرحلهای، با مبنا قرار دادن وضعیت بافت شناسی آستروسیتوما، بعنوان راهنمای درجه بندی، به هر تومور، یک درجه بین ۱ تا ۴ اختصاص میدهد که در آن، ۱ تومور با حداقل میزان تهاجم و ۴ که تهاجمی ترین شکل تومور است