- ارسال ها
- 717
- لایک ها
- 1,103
- امتیاز
- 0
دانش آموزان محترم! لطفا با انگشتان خود چشم و گوش هایتان را ببندید ، مبادا با خواندن این مطلب باز شوند !
یه دانش آموز ایرانی ، صبح از خواب پا میشه مثل یه غنچه بسته میشه! یه چرت 5دقیقه ای میزنه تا ته مونده خوابش بریزه بیرون بعد از شستن صورت و خوردن صبحونه ... (صبحونه که چه عرض کنم ... با مامانش گرگم به هوا بازی میکنه تا مامانه بلاخره موفق میشه یه لقمه بذاره دهنش)
میگرده دنبال وسایلش .... کتابش زیر میز تلویزیونه ، خودکارش تو جورابه باباشه ، یه کتاب دیگه اش زیر پایه میز و... الی آخر ! بعد از اینکه واسه پیدا کردن وسایلش از 7خوان رستم و 5خوان افراسیاب عبور میکنه راهی مدرسه میشه
در حالیکه یه هندزفری یا هدست تو گوششه و داره آهنگ گوش میده و مثل آدمای بی هدف راه میره ، میرسه به در مدرسه آهنگو قطع میکنه .. سیمارو جمع میکنه و وارد میشه ... مدیر : چرا الان میآی ؟ - دانش آموز: با تاکسی اومدم ، تصادف کرد توی راه و خورد به دختر عمه ام ( باید بگه خورد به دختر عمه ام که فردا بتونه دلیل دیرآمدگیشو رفتن به بیمارستان جهت عیادت دختر عمه اش بگه!!)
مدیر: چرا ژل زدی به موت ؟ -دانش آموز: این ژل نیست ، روغن گیاهیه دکتر واسم تجویز کرده ! مدیر : داستان سر هم نکن .. بیا بریم دفتر ببینم !! دانش آموز پشت سر مدیر راه میافته و تا به دفتر برسن شونصد تا ادا و شکلک واسش درمیاره ...
تو دفتر بعد از کلی بحث و مجادله دانش آموز در حالیکه توی دلش فحشای بد بد به مدیر میده ، بلند میگه : دیگه تکرار نمیشه (تو دلش میگه عمرا !! )
مدیر هم بهش یه مجوز 20دقیقه تاخیر میده و میگه : برو کلاس ... مسلما دانش آموز که الان کلید موفقیت دستشه کلاس نمیره ، میره پشت بوم مدرسه یا هرجای دنج دیگه ای و اس ام اس بازی میکنه .. یا 4تا علاف مثل خودش گیر میاره، دور هم میشینن و چرت و پرت میگن ...
10دقیقه مونده به خوردن زنگ ، خودکارشو از کیفش در میاره ، یه دونه 1 میذاره جلوی 20 مجوز و اونو 1ساعت و 20 دقیقه میکنه ، قیافشو مثل کتک خورده ها و مردنی ها میکنه ، میره تو کلاس، مجوزو میده به معلم و میشینه زنگ اول سپری شد زنگ دوم هم کاری نداره !
قبل از ورود معلم به کلاس : ببخشید ... من دیروز تولدم بود نتونستم درس بخونم ! شما هم به عنوان کادو ازم درس نپرسید !! معلم میگه : تو هرهفته متولد میشی؟؟؟ جلسه قبل هم که تولدت بود !! دانش آموز که گاف وحشتناکی داده ، خودشو خونسرد نشون میده ، یه پوزخند میزنه و میگه : نه !! اون هفته تولد دوستم بود ! یادتون نیست منو واسه درس آوردید منم قبل از جواب دادن از طرف بچه ها بهش تبریک گفتم ؟ معلم هم از ترس اینکه فراموشکار یا خنگ جلوه نکنه میگه : آهان !! اوکی !! یادم اومد ! باشه .. اما دفعه آخرت باشه !
سر کلاس هم یا داره تناول میکنه یا اس ام اس بازی یا حرف میزنه یا ... به هر حال به درس گوش نمیده زنگ سوم ! معلم میاد سر کلاس ، یکم چرت و پرت میگه و میره سراغ دفتر کلاسی ... اسم همون دانش آموزو صدا میزنه این دانش آموز هم می مونه تو کف که چی کنم ؟ !! صداشو خش دار میکنه ، اشک تو چشماش جمع میکنه ، میره میگه : من سرطان دارم !! چند ماه دیگه میمیرم !! بذارید از این روزای مدرسه استفاده کنم ! گناه دارم ! من که قرار نیست امتحان و کنکور و ... بدم ، فقط واسه سپری کردن روزا میام مدرسه ... نمی تونم درس بخونم ، سلولای خاکستری مغرم میکروب گرفتن .. عفو کنید منو!!
معلم به شدت تحت تاثیر قرار میگیره ، جلوی اشکاشو میگیره و با بغض میگه : برو بشین دانش آموز هم در حالیکه خنده اش داره از گوشش میزنه بیرون ، میره میشینه و بقیه کلاسو به بطالت میگذرونه زنگ سوم هم به سلامتی سپری شد بریم خونه دیگه !
نکته های کنکوری:
1: این دروغ ها فقط مربوط به یک روز بودند ... اگر میخواهید چنین دانش آموزی باشید ، از آنجا که ما حدود 200 روز به مدرسه میرویم باید از خلاقیت بالایی برخوردار باشید
2: دروغ سرطان را فقط با احساساتی و فیلم هندی ببین خود مطرح کنید
3: برای دستکاری مجوز از خودکار همرنگ خودکار مدیر استفاده کنید
4: پای مرا وسط نکشید
***********************
:59:
یه دانش آموز ایرانی ، صبح از خواب پا میشه مثل یه غنچه بسته میشه! یه چرت 5دقیقه ای میزنه تا ته مونده خوابش بریزه بیرون بعد از شستن صورت و خوردن صبحونه ... (صبحونه که چه عرض کنم ... با مامانش گرگم به هوا بازی میکنه تا مامانه بلاخره موفق میشه یه لقمه بذاره دهنش)
میگرده دنبال وسایلش .... کتابش زیر میز تلویزیونه ، خودکارش تو جورابه باباشه ، یه کتاب دیگه اش زیر پایه میز و... الی آخر ! بعد از اینکه واسه پیدا کردن وسایلش از 7خوان رستم و 5خوان افراسیاب عبور میکنه راهی مدرسه میشه
در حالیکه یه هندزفری یا هدست تو گوششه و داره آهنگ گوش میده و مثل آدمای بی هدف راه میره ، میرسه به در مدرسه آهنگو قطع میکنه .. سیمارو جمع میکنه و وارد میشه ... مدیر : چرا الان میآی ؟ - دانش آموز: با تاکسی اومدم ، تصادف کرد توی راه و خورد به دختر عمه ام ( باید بگه خورد به دختر عمه ام که فردا بتونه دلیل دیرآمدگیشو رفتن به بیمارستان جهت عیادت دختر عمه اش بگه!!)
مدیر: چرا ژل زدی به موت ؟ -دانش آموز: این ژل نیست ، روغن گیاهیه دکتر واسم تجویز کرده ! مدیر : داستان سر هم نکن .. بیا بریم دفتر ببینم !! دانش آموز پشت سر مدیر راه میافته و تا به دفتر برسن شونصد تا ادا و شکلک واسش درمیاره ...
تو دفتر بعد از کلی بحث و مجادله دانش آموز در حالیکه توی دلش فحشای بد بد به مدیر میده ، بلند میگه : دیگه تکرار نمیشه (تو دلش میگه عمرا !! )
مدیر هم بهش یه مجوز 20دقیقه تاخیر میده و میگه : برو کلاس ... مسلما دانش آموز که الان کلید موفقیت دستشه کلاس نمیره ، میره پشت بوم مدرسه یا هرجای دنج دیگه ای و اس ام اس بازی میکنه .. یا 4تا علاف مثل خودش گیر میاره، دور هم میشینن و چرت و پرت میگن ...
10دقیقه مونده به خوردن زنگ ، خودکارشو از کیفش در میاره ، یه دونه 1 میذاره جلوی 20 مجوز و اونو 1ساعت و 20 دقیقه میکنه ، قیافشو مثل کتک خورده ها و مردنی ها میکنه ، میره تو کلاس، مجوزو میده به معلم و میشینه زنگ اول سپری شد زنگ دوم هم کاری نداره !
قبل از ورود معلم به کلاس : ببخشید ... من دیروز تولدم بود نتونستم درس بخونم ! شما هم به عنوان کادو ازم درس نپرسید !! معلم میگه : تو هرهفته متولد میشی؟؟؟ جلسه قبل هم که تولدت بود !! دانش آموز که گاف وحشتناکی داده ، خودشو خونسرد نشون میده ، یه پوزخند میزنه و میگه : نه !! اون هفته تولد دوستم بود ! یادتون نیست منو واسه درس آوردید منم قبل از جواب دادن از طرف بچه ها بهش تبریک گفتم ؟ معلم هم از ترس اینکه فراموشکار یا خنگ جلوه نکنه میگه : آهان !! اوکی !! یادم اومد ! باشه .. اما دفعه آخرت باشه !
سر کلاس هم یا داره تناول میکنه یا اس ام اس بازی یا حرف میزنه یا ... به هر حال به درس گوش نمیده زنگ سوم ! معلم میاد سر کلاس ، یکم چرت و پرت میگه و میره سراغ دفتر کلاسی ... اسم همون دانش آموزو صدا میزنه این دانش آموز هم می مونه تو کف که چی کنم ؟ !! صداشو خش دار میکنه ، اشک تو چشماش جمع میکنه ، میره میگه : من سرطان دارم !! چند ماه دیگه میمیرم !! بذارید از این روزای مدرسه استفاده کنم ! گناه دارم ! من که قرار نیست امتحان و کنکور و ... بدم ، فقط واسه سپری کردن روزا میام مدرسه ... نمی تونم درس بخونم ، سلولای خاکستری مغرم میکروب گرفتن .. عفو کنید منو!!
معلم به شدت تحت تاثیر قرار میگیره ، جلوی اشکاشو میگیره و با بغض میگه : برو بشین دانش آموز هم در حالیکه خنده اش داره از گوشش میزنه بیرون ، میره میشینه و بقیه کلاسو به بطالت میگذرونه زنگ سوم هم به سلامتی سپری شد بریم خونه دیگه !
نکته های کنکوری:
1: این دروغ ها فقط مربوط به یک روز بودند ... اگر میخواهید چنین دانش آموزی باشید ، از آنجا که ما حدود 200 روز به مدرسه میرویم باید از خلاقیت بالایی برخوردار باشید
2: دروغ سرطان را فقط با احساساتی و فیلم هندی ببین خود مطرح کنید
3: برای دستکاری مجوز از خودکار همرنگ خودکار مدیر استفاده کنید
4: پای مرا وسط نکشید
***********************