خاطـره ای تفـکربرانگیـز از پـروفسور حسـابی

kamgh

Active Member
ارسال ها
298
لایک ها
196
امتیاز
43
#1
خاطـره ای تفـکربرانگیـز از پـروفسور حسـابی


پروفسور حسابی؛ ملقب به پدر فیزیک ایران بعد از ملاقاتی كه با انیشتین داشتند و پس از آنكه انیشتین به ایشان نوید می دهند كه نظریه شما در آینده ای نه چندان دور، علم فیزیك را در جهان متحول خواهد كرد، به پروفسور پیشنهاد می دهد كه برای تكمیل نظریه خود در آزمایشگاه مجهز دانشگاه شیكاگو به كار خود ادامه دهد. در ادامه ایمیل خاطره ای بسیار آموزنده از ایشان در دانشگاه شیکاگو نقل شده كه هر ایرانی را به فكر وا می دارد. امیدوارم شما دوستان هم فرصت خوندنش رو از دست ندهید ...

دانشگاه شیکاگو بسیار پیشرفته بود. مهم تر از هر چیزی آزمایشگاه های متعدد و معتبر آن بود.

من در لابراتوار بسیار پیشرفته اپتیک، مشغول به کار شدم. در خوابگاه دانشگاه هم اتاق مجهزی برای اقامت، به من داده بودند.

از نظر وسایل رفاهی، مثل اتاق یک هتل بسیار خوب بود. آدم باورش نمی شد، این اتاق در دانشگاه باشد. معلوم بود که همه چیز را، برای دلگرمی محققین و اساتید، فراهم کرده بودند.

نکته خیلی مهم و حائز اهمیت، آزمایشگاه ها و چگونگی تجهیزات آن بود. یک نمونه از آن مربوط به میزی می شد که در آن آزمایشگاه به من داده بودند. این میز کشوی کوچکی داشت.

از روی کنجکاوی آنرا بیرون کشیدم و با کمال تعجب، چشمم به یک دسته چک افتاد. دسته چک را برداشتم و متوجه شدم تمام برگه های آن امضا شده است!

فوراً آنرا نزد پروفسوری که رئیس آزمایشگاه ها و استاد راهنمای خودم بود بردم. چک را به او دادم و گفتم: ببخشید استاد، که بی خبر مزاحم شدم. موضوع بسیار مهمی اتفاق افتاده است. ظاهراً این دسته چک مربوط به پژوهشگر قبلی بوده و در کشوی میز من جا مانده است. و اضافه کردم، مواظب باشید، چون تمام برگ های آن امضا شده است، یک وقت گم نشود.

پروفسور با لبخند تعجب آوری، به من گفت: این دسته چک را دانشگاه برای شما، مانند تمام پژوهشگران دیگر دانشگاه، آماده کرده است، تا اگر در هنگام آزمایش ها به تجهیزاتی نیاز داشتید، بدون معطلی به کمپانی سازنده تجهیزات اطلاع بدهید. آن تجهیزات را، برای شما می آورند و راه می اندازند و بعد فاکتوری به شما می دهند. شما هم مبلغ فاکتور شده را روی چک می نویسید و تحویل کمپانی می دهید. به این ترتیب آزمایش های شما با سرعت بیشتری پیش می روند.

توضیح پروفسور مرا شگفت زده کرد و از ایشان پرسیدم: بسیار خوب، ولی این جا اشکالی وجود دارد، و آن امضای چک های سفید است؛ اگر کسی از این چک سوء استفاده کرد، شما چه خواهید کرد؟با لبخند بسیار آموزنده ای چنین پاسخ داد: "بله، حق با شماست. ولی باید قبول کنید، که درصد پیشرفتی که ما در سال بر اساس این اعتماد به دست می آوریم، قابل مقایسه با خطایی که ممکن است اتفاق بیفتد نیست."

"این نکته، تذکر یک واقعیت بزرگ و آموزنده بود. نکته ای ساده که متاسفانه ما در کشورمان نسبت به آن بی توجه هستیم."

یک روز که در آزمایشگاه مشغول به کار بودم، دیدم همین پروفسور از دور مرا به شکلی غیر معمول، نگاه می کند. وقتی متوجه شد که من از طرز دقت او نسبت به خودم متعجب شده ام، با لبخندی بسیار
جذابی کنارم آمد و گفت: آقای دکتر حسابی، شما تازگی ها چقدر صورتتان شبیه افراد آرزومند شده است؟ آیا به دنبال چیزی می گردید، یا گم گشته خاصی دارید؟

من که از توجه پروفسور تعجب کرده بودم با حالت قدرشناسی گفتم: بله، من مشغول تجربه ی نظریه ی خودم در مورد عبور نور از مجاورت ماده هستم. برای همین، اگر یک فلز با چگالی زیاد، مثل شمش طلا با عیار بالا داشتم، از آزمایش های متعدد، روی فلزهای معمولی خلاص می شدم و نتایج بهتری را در فرصت کمتری به دست می آوردم؛ البته این یک آرزوست.

او به محض شنیدن خواسته ام، گفت: پس چرا به من نمی گویید؟

گفتم آخر خواسته من، چیز عملی نیست. من با شمش آلومینیوم، میله برنز و میله آهنی تجربیاتی داشته ام. ولی نتایج کافی نگرفته ام و می دانم که دستیابی به خواسته ام غیر ممکن است.

پروفسور وقتی حرف های مرا شنید از ته دل خنده ای کرد و اشاره کرد که همراه او بروم.

با پروفسور به اتاق تلفنخانه دانشگاه آمدیم. پروفسور با لبخند و شوق، به خانمی که تلفنچی و کارمند جوان آنجا بود، سفارش شمش طلا داد و خداحافظی کرد و رفت.

من که هنوز باورم نمی شد، فکر می کردم پروفسور قصد شوخی دارد و سربه سرم می گذارد. با نومیدی به تعطیلات آخر هفته رفتم.

در واقع 72 ساعت بعد، یعنی روز دوشنبه که به آزمایشگاه آمدم، دیدم جعبه ای روز میز آزمایشگاه است. یادداشتی هم از طرف همان خانم تلفنچی، روی جعبه قرار داشت که نوشته بود امیدوارم این شمش طلا، به طول 25 سانتی متر و با قطر 5 سانتی متر با عیار بسیار بالایی به میزان 24، که تقاضا کرده اید، نتایج بسیار خوبی برای کار تحقیقی شما بدست دهد.

با ناباوری ولی اشتیاق و امید به آینده ای روشن کارم را شروع کردم. شب و روز مطالعه و آزمایش می کردم تا بهترین نتایج را بدست آورم.

حالا دیگر نظریه ام شکل گرفته بود و مبتنی بر تحقیقات علمی عمیق و گسترده ای شده بود.

بعد از یکسال که آزمایش های بسیار جالبی را با نتایج بسیار ارزشمندی به دست آورده بودم، نزد آن خانم آوردم و شمش طلای خرده شده و تکه تکه را که هزار جور آزمایش روی آن انجام داده بودم را داخل یک
جعبه روی میز خانم تلفنچی گذاشتم.

به محض اینکه چشمش به من افتاد مرا شناخت و با لبخند پر مهر و امیدی، از من پرسید: آیا از تحقیقات خود، نتایج لازم را بدست آوردید؟

فوراً پاسخ دادم: بلی، نتایج بسیار عالی و شایان توجهی، بدست آوردم. به همین دلیل نزد شما آمده ام که شمش را پس بدهم، ولی بسیار نگران هستم. زیرا این شمش، دیگر آن شمش اولی نیست، و در جعبه را باز کردم و شمش تکه تکه شده را به او نشان دادم و پرسیدم حالا باید چه کار کنم؟ چون قسمتی از این شمش را بریده ام، سوهان زده ام و طبیعتاً مقداری از طلاها دور ریخته شده است.

خانم تلفنچی با همان روی خوش لبخند بیشتری زد و به من گفت: اصلاً مهم نیست، نتایج آزمایش شما برای ما مهم است. مسئولیت پس دادن این شمش با من است.

وقتی با قدم های آرام و تفکری ژرف از آنچه گذشته است، به خوابگاه می آمدم، به این مهم رسیدم، که علت ترقی کشورهای توسعه یافته، همین اطمینان خاطر و احترام کارکنان مراکز تحقیقاتی می باشد و بس، یعنی کافیست شما در یک مرکز آموزشی، دانشگاهی و یا تحقیقاتی کار کنید، دیگر فرقی نمی کند که شما تلفنچی باشید یا استاد.

چون تمام مجموعه آن مراکز در کشورهای پیشرفته دارای احترام هستند و بسیار طبیعی است که وقتی دست یک پژوهشگری در امر تحقیقات و یا تمام تجهیزات باز باشد و دارای احترامی شایسته باشد، حاصلی به جز توسعه علمی در پی نخواهد داشت.


منبع: كتاب استاد عشق تالیف ایرج حسابی
 

H O S E I N

New Member
ارسال ها
2,223
لایک ها
1,216
امتیاز
0
#2
پاسخ : خاطـره ای تفـکربرانگیـز از پـروفسور حسـابی

برای ایرج حسابی متأسفم.

محتوای این کتاب چند ساله توسط افراد مطلع و اساتید مختلف با دلیل زیر سوال برده شده.
 

M-Mohammadi

New Member
ارسال ها
2,708
لایک ها
3,152
امتیاز
0
#3
پاسخ : خاطـره ای تفـکربرانگیـز از پـروفسور حسـابی

برای ایرج حسابی متأسفم.

محتوای این کتاب چند ساله توسط افراد مطلع و اساتید مختلف با دلیل زیر سوال برده شده.
میشه منظورتونو دقیق توضیح بدید؟
چرا زیر سوال برده شده؟
 

H O S E I N

New Member
ارسال ها
2,223
لایک ها
1,216
امتیاز
0
#4
پاسخ : خاطـره ای تفـکربرانگیـز از پـروفسور حسـابی

ادعاهایی همچون :

سفره ی هفت سین دکتر حسابی با انشتین و چند فیزیکدان مشهور دیگه

همین متن بالا

تئوری بی نهایت بودن ذرات و ادعای افسانه ای بودن آن

ادعای این که دکتر حسابی جانشین انشتین تو پرینستون بوده (نکته این جاست که اصلا" انشتین تو پرینستون نبود بلکه تو IAS بوده)

و کلی چیز دیگه ...

البته این ها چیزی از خدمت های دکتر حسابی مثل تأسیس سازمان هواشناسی و ... کم نمیکنه ولی نباید حرف یامفت تحویل مردم داد.

کافیه یه سرچی تو نت انجام بدید تا خفایای قضیه روشن بشه . من چند تا لینک برای شروع میذارم :

دکتر منصوری استاد دانشگاه صنعتی شریف و رئیس سابق انجمن فیزیک ایران :
شیادی زیر لوای نام مرحوم حسابی - مقالات - رضا منصوری

یک دانشجوی دکترای فیزیک دانشگاه استنفورد (کاملا" با مدرک و سند) :
ابدیت - کامران وفا، محمود حسابی
 

bh2ao

Well-Known Member
ارسال ها
1,549
لایک ها
2,014
امتیاز
113
#5
پاسخ : خاطـره ای تفـکربرانگیـز از پـروفسور حسـابی

ولي من تو نت ك زندكي نامه ي انيشتين رو مي خوندم نوشته بود در برهه اي زمان تو دانشكاه برينستون مشغول فعاليت بود، يعني حرفه يامفته؟!:(
 

H O S E I N

New Member
ارسال ها
2,223
لایک ها
1,216
امتیاز
0
#6
پاسخ : خاطـره ای تفـکربرانگیـز از پـروفسور حسـابی

ولي من تو نت ك زندكي نامه ي انيشتين رو مي خوندم نوشته بود در برهه اي زمان تو دانشكاه برينستون مشغول فعاليت بود، يعني حرفه يامفته؟!:(
نمیدونم این مشکل از ترجمه بوده یا نویسنده ولی بعضی موارد اشتباه گرفته میشه.

دانشگاه پرینستون Princeton University

موسسه تحقیقات پیشرفته ی پرینستون Institute for advanced study at princeton

دو موسسه ی مجزا هستند. دومی یک موسسه تحقیقات با مدیریت محدوده که البته از نظر پژوهشی خیلی قویه و یه جورایی قطب جهان به شمار میاد و افراد بزرگی توش هستن (و بودن)
 

bh2ao

Well-Known Member
ارسال ها
1,549
لایک ها
2,014
امتیاز
113
#7
پاسخ : خاطـره ای تفـکربرانگیـز از پـروفسور حسـابی

نمیدونم این مشکل از ترجمه بوده یا نویسنده ولی بعضی موارد اشتباه گرفته میشه.

دانشگاه پرینستون Princeton University

موسسه تحقیقات پیشرفته ی پرینستون Institute for advanced study at princeton

دو موسسه ی مجزا هستند. دومی یک موسسه تحقیقات با مدیریت محدوده که البته از نظر پژوهشی خیلی قویه و یه جورایی قطب جهان به شمار میاد و افراد بزرگی توش هستن (و بودن)
بس يا مفته....؟!
 

H O S E I N

New Member
ارسال ها
2,223
لایک ها
1,216
امتیاز
0
#8
پاسخ : خاطـره ای تفـکربرانگیـز از پـروفسور حسـابی

این رو من نمیگم یا مفت ... میگم اشتباه ....

چون تو پرینستون بودن اغراق علمی وحشتناکی نیست .... خیلیا پرینستون درس میخونن ...
 

zahraaa

New Member
ارسال ها
76
لایک ها
80
امتیاز
0
#9
پاسخ : خاطـره ای تفـکربرانگیـز از پـروفسور حسـابی

من دو متنی که گذاشته بودید مطالعه کردم!
و نمیتونم نه دفاع کنم و نه ردش کنم!چون اطلاعاتم ناقصه!

وقتی انسانی میاد غیر مودبانه حرف میزنه واکنش مغز آدم نپذیرفتم حرفش هست!!!!

حالا مسترhamilton شما راجع به نظریه ایشون اطلاعاتتون جامع هست؟!
موافقید راجع بهش صحبت کنیم؟!!! دلایل رد یا قبول کردن اون!!!
فقط دوست دارم همه مون منطقی و درست بحث کنیم!!:53:
 

H O S E I N

New Member
ارسال ها
2,223
لایک ها
1,216
امتیاز
0
#10
پاسخ : خاطـره ای تفـکربرانگیـز از پـروفسور حسـابی

من دو متنی که گذاشته بودید مطالعه کردم!
و نمیتونم نه دفاع کنم و نه ردش کنم!چون اطلاعاتم ناقصه!

وقتی انسانی میاد غیر مودبانه حرف میزنه واکنش مغز آدم نپذیرفتم حرفش هست!!!!

حالا مسترhamilton شما راجع به نظریه ایشون اطلاعاتتون جامع هست؟!
موافقید راجع بهش صحبت کنیم؟!!! دلایل رد یا قبول کردن اون!!!
فقط دوست دارم همه مون منطقی و درست بحث کنیم!!:53:
من معنای غیر مودبانه رو متوجه نمیشم ...

هیچ کدام از دو متنی که گذاشتم هیچ گونه توهینی و یا بی احترامی به شخص دکتر حسابی نکرده اند (تا جایی که یادم میاد) .

پیرامون این هم بحثی دیگه نمیکنم
 

zahraaa

New Member
ارسال ها
76
لایک ها
80
امتیاز
0
#11
پاسخ : خاطـره ای تفـکربرانگیـز از پـروفسور حسـابی

من معنای غیر مودبانه رو متوجه نمیشم ...

هیچ کدام از دو متنی که گذاشتم هیچ گونه توهینی و یا بی احترامی به شخص دکتر حسابی نکرده اند (تا جایی که یادم میاد) .

پیرامون این هم بحثی دیگه نمیکنم
من پشیمون شدم و پیشنهادم به شما رو پس میگیرم!
 

Wizard

Moderator
ارسال ها
534
لایک ها
1,253
امتیاز
93
#12
پاسخ : خاطـره ای تفـکربرانگیـز از پـروفسور حسـابی

به نام خداوند دانا و توانا


سلام بر شما

دوستان گرامی ، با همدیگر اینطوری بحث نکنید. جناب آقای همیلتون قبول کنید که برای کسی که دلایل حرف شما رو نمی دونه و خودش نظری غیر از نظر شما داره ،

سخت هست که بخواهید به نظرشون اعتراض کنید(( شما بدون اینکه دلیل منطقی بیارید ، گفتید که برای ایرج حسابی متاسفید. و دلیلتون این بوده که استادانی

بعضی از این حرف ها رو نقص کردند. و در صورتی که مثلا من که دوست دارم این موارد رو بشنوم، سخت هست که دلیلی که نمی دونم چی هست

و اصلا چه استادی و از چه دانشگاهی گفته رو قبول کنم. و شاید شما درست بگید منتها باید در نظر داشته باشید که بعضی از مخاطبانی چون من، حالا به دلایلی

دوست داریم که این ماجرا ها را بشنویم. و شما که میان کسانی صحبت نمی کنید که همگی عقیده ی شما رو داشته باشند، پس برای اینکه کسی آزرده نشه اول

دلیلتون رو بگید و بعد عقیده ی شخصی رو رد کنید. و شما که دانا هستید پس از داناییتون برای اثبات حرفاتون استفاده کنید.))

[HR][/HR]
اما بحثی دیگر:

من نمی دانم و برایم آسان نیست که اشخاصی که به این مرز و بوم خدمت کردند رو به انواع و اقسام، زیر سوال ببریم. چون این ایجاد نقص کردن رو فقط در مورد

دکتر حسابی ندیدم که این کار رو بکنند. و در مورد اشخاص دیگری هم من خواندم و شنیدم که چه چیز ها گفته اند و هر یک را به بهانه ای کم ارزش تر از قبل

می کنند. و واقعا تاسف انگیز هست که در مورد مطلبی که ندیدیم، داریم اینطوری بحث می کنیم، و شاید خیلی هایی که این حرف ها رو مطرح می کنند بگویند به

حساب دانش مان می گوییم. ولی یک چیزی را خوب بدانید. و آن هم این حدیث از پیامبر اسلام(ص) از کتاب نهج الفصاحة حدیث شماره ی 2378 است که می فرمایند:

۲۳۷۸ _ لیس الخبر کالمعاینه، إنّ اللَّه تعالى أخبر موسى بما صنع قومه فی العجل فلم یلق الألواح، فلمّا عاین ما صنعوا ألق الألواح فانکسرت.

"خبر چون معاینه نیست خداى والا بموسى رفتار قومش را در باره گوساله خبر داد و الواح را نیفکند و چون رفتارشان عیان دید الواح را بیفکند و بشکست.
"

[HR][/HR]

و جدا و خواهشا دلیلتون رو برای حرفاتون بیارید تا اگر مطلبی هست با دلیل پذیرفته بشه

موفق باشید




 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Fatemeh_Az

New Member
ارسال ها
12
لایک ها
11
امتیاز
0
#13
پاسخ : خاطـره ای تفـکربرانگیـز از پـروفسور حسـابی

من کاری ندارم مطالبی که تو این کتاب بودن ؛ حقیقت داره یا نه ! فکر می کنم یه سری از نوشته ها تعمل بر انگیز بود .. ! حداقل اینکه من خیلی چیزا یاد گرفتم ..
 
بالا