تبادل نظر و رفع اشکالات با کمک دوستان گرامی برای مرحله2ادبی
پاسخ : تبادل نظر و رفع اشکالات با کمک دوستان گرامی برای مرحله2ادبی
ممنون...
در چشم تنگ مور به سر می بریم ما.... ینی چی؟
تو با شکستگی پا قدم به راه گذار... که ما به جاذبه امداد می کنیم تو را.... جاذبه؟
در این حدیقه ی گل صایب از مروت نیست... که غنچه ماند در جیب دست رغبت ما... مصرع دو؟
بازم ممنون... دیگه سوالی از صایب ندارم!
برای کدوم منابع کلاس رفتید؟
ممنون...
در چشم تنگ مور به سر می بریم ما.... ینی چی؟
تو با شکستگی پا قدم به راه گذار... که ما به جاذبه امداد می کنیم تو را.... جاذبه؟
در این حدیقه ی گل صایب از مروت نیست... که غنچه ماند در جیب دست رغبت ما... مصرع دو؟
بازم ممنون... دیگه سوالی از صایب ندارم!
برای کدوم منابع کلاس رفتید؟
پاسخ : تبادل نظر و رفع اشکالات با کمک دوستان گرامی برای مرحله2ادبی
در چشم تنگ مور بسر میبریم یعنی ما با وجود این همه عظمتمون که در حد سلیمانه؛ توی چشم یه مورچه به اون کوچیکی هم جا میشیم
جاذبه کششی هستش که خداوند نسبت به انسان میکنه و میگه تو یه قدم بذار جلو ...من دیگه خودم تو رو جذبت میکنم(پس تلمیح داره)
احتمالا منظورش از غنچه ماندن این بوده که آدم مثل غنچه که همیشه جمع و جوره، دستشو بکنه توی گریبانش(به زبون خودمون یعنی خسیس بازی در بیاره)
غنچه رو به خاطر حالت جمع بودن غنچه آورده
همه ی منابعو که برامون کلاس نذاشتن!یه سری رو گفتن خودتون بخونین.فقط اونایی که یه کم سخت تر بود مثل صائب و 4مقاله و اینا رو کلاس گذاشتن:52::163:
در چشم تنگ مور بسر میبریم یعنی ما با وجود این همه عظمتمون که در حد سلیمانه؛ توی چشم یه مورچه به اون کوچیکی هم جا میشیم
جاذبه کششی هستش که خداوند نسبت به انسان میکنه و میگه تو یه قدم بذار جلو ...من دیگه خودم تو رو جذبت میکنم(پس تلمیح داره)
احتمالا منظورش از غنچه ماندن این بوده که آدم مثل غنچه که همیشه جمع و جوره، دستشو بکنه توی گریبانش(به زبون خودمون یعنی خسیس بازی در بیاره)
غنچه رو به خاطر حالت جمع بودن غنچه آورده
همه ی منابعو که برامون کلاس نذاشتن!یه سری رو گفتن خودتون بخونین.فقط اونایی که یه کم سخت تر بود مثل صائب و 4مقاله و اینا رو کلاس گذاشتن:52::163:
پاسخ : تبادل نظر و رفع اشکالات با کمک دوستان گرامی برای مرحله2ادبی
68- من به روز خویش...منظور از روز " تقدیر و سرنوشت" میشه...ک یعنی من امشب به تقدیر و سرنوشتم رسیدم " تقدیر من این بود"
105- من به اهتمام گوهرین دارم نوشته " عذر خود.." یعنی شیخ
5- عمری بود که حج عمره میرفت
382-نانمازی یعنی ناپاک و یعنی توبه ی ناپاک میکنی ؟!؟! که از نظر من پارادوکس نیست
68- من به روز خویش...منظور از روز " تقدیر و سرنوشت" میشه...ک یعنی من امشب به تقدیر و سرنوشتم رسیدم " تقدیر من این بود"
105- من به اهتمام گوهرین دارم نوشته " عذر خود.." یعنی شیخ
5- عمری بود که حج عمره میرفت
382-نانمازی یعنی ناپاک و یعنی توبه ی ناپاک میکنی ؟!؟! که از نظر من پارادوکس نیست
