- ارسال ها
- 48
- لایک ها
- 35
- امتیاز
- 0
1. گزینهٔ 1. بگرداند یعنی عوض کند. خم ابرویش قبلهام را عوض کند یعنی زیباییاش دینم را به باد دهد. حافظ جای دیگر گفته است: چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم/ که دل به دست کمانابرویی است کافرکیش
2. گزینهٔ 2. در بیت نیامده که از غم کاری بر نمیآید بلکه میگوید من ترسی از کارهای او ندارم.
3. گزینهٔ 4. وزیدن باد بهار، برخاستن بوی گل و آراسته شدن جهان همه رسیدن بهار را نشان میدهند. در این بیت چنین نشانهای نیست.
4. گزینهٔ 3. آن چیزی که اسکندر طلب کرد و نیافت آب حیات بود. بیت میگوید که آب حیات همان زلال جام توست.
5. گزینهٔ 1. معنا روشن است. توجه کنید که «یارب» در اینجا منادا نیست بلکه صوت است.
6. گزینهٔ 3. منزل داشتن دل عاشق در زلف معشوق بنمایهای مشهور است. غریب ما دل شاعر است.
7. گزینههای 3 و 1. (گزینهٔ اعلامشده: 1) در دوگزینهٔ دیگر «آرام و خواب/ دل و دیده» و «غم و تو/ بیدادگر و فریادرس» جفتهایی هستند که لف و نشر ساختهاند. در گزینهٔ 1، توجه کنید که «یارِ ما» به صورت یک ترکیب اضافی آمده است و معادل «گل» در مصرع دوم است. برای بلبل معادلی در مصراع اول نیست.
8. گزینهٔ 4. بیت میگوید از جلوهفروشی مه در مقابل ابروی یار غمگین و نزارم.
9. گزینهٔ 1. معنا روشن است. مرجع ضمیر او در بیت دوم «پیر خرابات» است. همت یعنی دعای خیر و توجه معنوی و نمیتواند به خداوند برگردد.
10. گزینۀ1. صفحۀ 32.
11. گزینۀ 2. صفحۀ 43.
12. گزینۀ 2. این اوصاف با حضرت آدم (ع) هم منطبق است. برای همین برای یافتن گرینۀ صحیح باید متن کتاب را حفظ کرده باشید و بدانید که سخن از حضرت ایّوب است. صفحۀ 137.
13. گزینۀ 1. راه یافتن گزینه این است که بدانید انسان با خاک ارتباط دارد، نه با آتش. راه دیگر نیز حفظ کردن متن کتاب است.
۱۴. گزینهٔ ۴. معنی بیت: حضرت آدم و حوّا (ع) بنیبشر را در دنیا کاشتند و زادند تا اعمال فرزندانشان در آخرت به بار نشیند و آدمیان در دنیا توشهٔ آخرت برگیرند.
مفهوم سایر گزینهها: ـ هدف نظام کائنات دین و شرع است. ـ تن زیبا، با دین زیباتر میشود. ـ چون اجزای تن ما مادی و دوزخیست، طبیعیست که گرایش نفس ما به دوزخ و مادیات باشد.
۱۵. گزینهٔ ۳. حرف حساب این دو بیت این است که حلال خدا را اگر برای جسمت مضر باشد، ترک میکنی، امّا حاضر نیستی حرام خدا را (مثلا شراب) ترک کنی، با آنکه به دین [و بُعد روحانیات] ضرر میزند.
۱۶. گزینهٔ ۴. کلنگ و سرشب، هردو، نام پرندهاند و بنابراین با یکدیگر تناسب دارند.
۱۷. گزینهٔ ۲. نهادها، بهترتیب: ۱) زاغ؛ ۲) نازیدن... و نواها...؛ ۳) شارک، آن ژولک و آن صعوه؛ ۴) کرّک.
۱۸. گزینهٔ ۱. ر.ک: تازیانههای سلوک، ص۲۷۰، توضیح «تسبیح شده».
۱۹. گزینهٔ ۳. هما خدا را وصف نمیکند، بلکه در توحید او سخن میگوید.
20. گزینههای 1 و2. (گزینهٔ اعلامشده: ۲) در اسلوب معادله، شاعر مفهوم یا حُکمی در یک مصراع می آورد؛ سپس برای توضیح بیشتر آن، تمثیلی در مصراع دیگر می آورد. (گاهی نیز هر دو مصرع حالت تمثیلی دارند.) بهظاهر هیچ ارتباط معنایی بین دو مصراع نیست و می توان جای دو مصراع را عوض کرد یا بین دو مصراع علامت «=» یا عبارت «همانطورکه» گذاشت. گزینهٔ 2 مشخصاً اسلوب معادله ندارد. در گزینهٔ 1 نیز چون پیوند وابستهساز آمده، مصراعها از هم استقلال ندارند و نمیتوان میان آنها «=» یا «همانطورکه» گذاشت. بنابراین بیت اسلوب معادله ندارد.
۲۱. گزینهٔ ۱. در بیت صورت سؤال، سخن از قناعت است و به خود متکی بودن که با بیت گزینهٔ یک قرابت معنایی دارد از این لحاظ که میگوید من مانند تاک که قد راست نمیکند و بر درختان مجاور میافتد، نیستم و سروگونه متکی به خودم و قانع و آزاده. (سرو راستقامت است و بار آن هم مخروطهای اوست) ص ۲۰ و ۲۱، غزل۷، بیتهای ۴۴، ۴۶، ۴۷، ۴۸، ۴۹.
۲۲. گزینهٔ ۳. که مضمونش این است که در سفرها شادم (ص۲۱، غزل۸، بیت۵۱) و با مضمون بیت صورت سؤال تضاد معنایی دارد.
۲۳. گزینهٔ ۲. (ص۲۰،غزل ۶، بیت۳۹) کنایهها در گزینههای 1 و 3 عبارت است از: در آتشبودن نعل(کنایه از بیقراری و بیصبری)، در نظرواکردنی(کنایه از زمان کوتاهی)، طی شدن بساط(کنایه از تمامشدن). اما در گزینهٔ 4 منظور طراحان روشن نیست. شاید «قرارنداشتن شرابرسیده درخم» را کنایه گرفتهاند یا «زندان بودن تنگنای جسم» را. اما اولی تمثیل است و دومی تشبیه.
۲۴. گزینهٔ ۲. (ص۲۵، غزل۱۶، بیت ۱۰۵) مضمون بیت مشخص است. شاعر میداند که قسمت غم هرکس به قدر دستگاه اوست؛ به همین خاطر دعا میکند که جام کوچکتری داشته باشد تا غم کمتری متحمل شود.
۲۵. گزینهٔ ۴. (ص۲۷، غزل ۱۸، بیت ۱۲۲) سه گزینهٔ دیگر سخن از نداشتن بهرههای اینجهانی و حسرت است؛ اما در بیت آخر، شاعر میگوید که دلیل و راهنما و پیشبرندهٔ ما، همت پیران است، همانطور که تیر از کمان (کشیدهشدن آن) قوت میگیرد و به پرواز درمیآید.
۲۶. گزینهٔ ۱. (ص۱۸، غزل۲، بیت ۱۷) مضمون دو بیت این است که (بیت صورت سؤال و گزینهٔ۱) ما بیحاصلان از حقیقت هستی بویی نبردیم و تنها ملبس به ظواهر و صورتهای ظاهری هستیم.
27. گزینۀ 2. نگاه کنید به درس دوم ادبیات فارسی 3، صفحۀ 8-9
28.گزینۀ 1. گزینۀ 2 چندان ارتباطی به سخن ندارد، گزینۀ 3 دربارۀ تاثیر سخن نیست و گزینۀ چهارم بخشی از داستان است.
29. گزینۀ 3. ابیات در وصف وادی هفتم (فنا) هستند. صفحۀ 125.
30. گزینۀ 3. همۀ گزینهها از ظرفیت بالا و عظمت مخلوقات حکایت دارند؛ ولی سومین گزینه برتر است عظمت دل را تا به حدی بالا میداند که خداوند در آن میگنجد.
31. گزینۀ 3. در سه گزینۀ دیگر ضمیر «م» نفش مضاف الیه دارد. (به ترتیب مضاف الیه کلمات «جان»، «استخوان» و «دل» است) در گزینۀ سوم «م» مفعول است.
32. گزینۀ 2. نگاه کنید به درس نوزدهم، صفحۀ 111.
33. گزینۀ 2. در گزینههای 3 و 4 بالا (تپه)، کار (جنگ) به معنی امروزی به کار نرفتهاند. در گزینهی 1 منظور طراحان محترم را بهدرستی متوجه نشدیم. شاید منظور آنان «آموزگار» باشد که اینجا به معنی مطلقِ آموزشدهنده است نه معلم یا «یکی» که به عنوان نشانهی نکره به کار رفته است. ترکیب «رنگ و بوی» امروزه در جملاتی مانند «بدون شما خانه رنگ و بویی ندارد.» به معنی رونق به کار میرود.
34. گزینۀ 3. در گزینۀ نخست، «مدارا با دشمنان» در حکایت شیر و گاو دیده نمیشود. دومین گزینه یعنی : «هر کس نفسی پست دارد، خود را از جایگاه پایین به جایگاه بلند میرساند.» که نادرست است. گزینۀ چهارم هم یعنی : «هر کس اندیشه ای ضعیف و فکری ارجمند دارد از درجۀ پست به درجۀ عالی میرسد.» امّا مفهوم گزینۀ سوم این است که : « مرد هنرمند با مروت، هر چند رتبهای پایین و دشمنانی بسیار داشته باشد، به خاطر عقل و مروتّش در میان مردم مشخص میشود.»
35. گزینۀ 1. معنی جمله : « پادشاه چنان در بزرگداشت او افراط کرد که سرکشیاش سبب غرور او شد.»
36. گزینۀ 1. «عظیم» صفت خداوند است و «به عزّت عظیم» یعنی قسم به عزت و عظمت خداوند.
37. گزینۀ 4. گزینۀ 1 دوازده، گزینۀ 2 یازده، گزینۀ 3 نه و گزینۀ 4 شش مصوت بلند دارند.
38. گزینۀ 2. نوع تشبیه در این گزینه مرکّب به مرکّب است. (این نوع تشبیه پیش این در کتاب آرایههای ادبی با عنوان «تشبیه مرکب» معرّفی شده بود که اکنون از کتاب حذف شده است)
۳۸. گزینهٔ ۲. در این گزینه، تشبیه مرکّب است و در گزینههای دیگر ساده. مجموع «آمیزش من و او» تشبیه شده به مجموع «الفت موج و کنار (ساحل)».
۳۹. گزینهٔ ۴. بیتهای ۵۵۹ و ۵۶۰:
کمند از رهی بستد و داد خم / بیفگند خوار و نزد ایچ دم
به حلقه درآمد سر کنگره / برآمد ز بن تا به سر یکسره
۴۰. گزینهٔ ۱. این بیت را فردوسی از منظر موبدان و مشاوران زال روایت میکند. ایشان با ازدواج زال و رودابه مخالفند، اما ابتدا جرئت نمیکنند بهصراحت مخالفت خود را بیان کنند.
۴۱. گزینهٔ ۳. «آهو» در این گزینه به معنی همان حیوان رمندهٔ معروف است و در سایر گزینهها معنی «عیب و ایراد» میدهد.
۴۲. گزینهٔ ۳. (گزینهی اعلامشده: ۴) «پی سپردن» در گزینههای ۱، ۲ و ۴ بهمعنی «لگدمال و لگدکوب کردن» (پیسپر: لگدمال و لگدکوب) است و در گزینهٔ ۳، معنی «گام نهادن، قدم گذاشتن، راه رفتن» میدهد.
[از آنجا که کلید باشگاه نادرست است، معنی هریک از ابیات را برای برطرفشدن هر شک و شبههای بهدست میدهیم:
۱) زر نمیخواهم، زیرا خواستار زر، مانند زر نثار (زری که بر سر و در پای بزرگان میریزند)، زیر دستوپا «لگدمال» میشود.
۲) سرزمین توران بخاطر [حملهٔ] او «لگدکوب» [و نابود] میشود. او با سری پر جنگ، به جنگ تو خواهد آمد.
۳) در زمین ناهمواری که کرکس از آن رد نمیشود و گور و شکارهای دیگر نیز بر آن «گام نمینهند».
۴) اگر شما بر سر قبر حافظ بگذرید و خاک گور اوزیر پای شما «لگدمال» شود، وی سر از قبر بیرون خواهد آورد تا پای شما را ببوسد.
۴۳. گزینهٔ ۲. معنی درست سایر گزینهها: ۱) زال، پسر سام، همشأن من است؛ ۳) گو (دلاور) داخل شد و نزد پهلوان رفت؛ ۴) دیدن او بهتر است یا شنیدن تعریفش؟
۴۴. گزینهٔ ۱.
۴۵. گزینهٔ ۳. (شرح کریمزمانی، ص۱۱۰، بیت ۱۹۴) معنی بیت این است: آن زرگر در خیالاتش، فرمانروایی و عزّت و سالاری میپرواند. درحالیکه عزرائیل به زبان حال و به تحقیر میگفت: بشتاب به سوی حرص و آز که به آرزوهای خیالانگیزت خواهی رسید! از معنی طنز و کنایهٔ آن مشهود است.
۴۶. گزینهٔ ۲. معنی بیت صورت سؤال این است که سرسبزی باغها، در واقع اسرار آن دانههاییست که در دل خاک مدفون شده است. در بیت ۲ هم، همین مضمون را داریم؛ یعنی نهفتهنگهداشتن و پنهان کردن اسرار (مثل در خاک مدفونشدن دانهها) باعث حصول زودهنگامتر مطلوب خواهدشد.
۴۷. گزینهٔ ۳. معنی بیت به شکل افراطی بیان میدارد که ثناگفتن همان ترک ثناست؛ چراکه نشان از وجودداشتن و هستی عاشق است که خطاست و عاشق باید در عشق حق فنا شود.
۴۸. گزینهٔ۴. از معنای بیت مشهود است که بیان میکند: چه بسا کسانی که بیآنکه بر زبانشان انشاءالله جاری شود، جانشان باحقیقت آن قرین است و این اعتقاد را قلباً دارد و نه فقط لساناً.
۴۹. گزینهٔ ۲. بقیهٔ گزینهها به این ترتیب در خود متن آورده شده است: گزینه۴، ۱،۳. درواقع بیت گزینهٔ ۴ وضعیتی را شرح میدهد و دوبیت بعد دو وضعیت مشابه(دو تمثیل)، برای فهم بهتر ترسیم میشود. مولانا حکایت میکند که شاه تا کنیزک را خرید و به وصالش رسید، کنیز بیمار شد؛ مانند شخصی که خری داشت؛ اما پالان نداشت تا پالان تهیه کرد، گرگ آمد و خرش را صید کرد و با خود برد.
۵۰. گزینهٔ ۳. در هر دو بیت (گزینهٔ۳ و بیت صورت سؤال) این مفهوم آمده است که جواب عمل امری قطعی است و برای این مفهوم ۲ تمثیل آورده است.
51. گزینهٔ 4. سؤال گویا نیست. منظور دو مصدر «رهیدن» و «رستن» است که بن مضارع هر دو «ره» است.
52. گزینهٔ 2. واجها: /ء/ /ای/ /ر/ /آ/ /ن/ /ای/ /م/ /ای/ /ه/ /-َ/ /ن/ /پ/ /-َ/ /ر/ /-َ/ /س/ /ت/ /ء/ /-َ/ /س/ /ت/ /و/ /-َ/ /ء/ /ای/ /ن/ /ب/ /ر/ /آ/ /ی/ /-ِ/ /م/ /آ/ /ء/ /-ِ/ /ف/ /ت/ /-ِ/ /خ/ /آ/ /ر/ /ء/ /-َ/ /س/ /ت/
تکواژها: ایران، ی، میهن، پرست، است، ø، و، این، برایِ، ما، افتخار، است، ø
واژهها: ایرانی، میهنپرست، است، و، این، برایِ، ما، افتخار، است
53. گزینهٔ 3. سه فعل گذرا به مفعول و متمم در این گزینه هست: گرفتن، ربودن، گفتن. در هرکدام گزینههای دیگر دو فعل هست: بخشیدن و آلودن، گنجانیدن و فروختن، چسباندن و دادن.
54. گزینهٔ 2. امامزاده شاخص است. توجه کنید که شاخص نقشنمای اضافه نمیگیرد.
55. گزینهٔ 2. پخت و پز و زد و بند.
56. گزینهٔ 4. در این گزینه تنها مسارعت غلط نوشته شده. در هرکدام از سایر گزینهها دو واژه غلط نوشته شده است: برائت و انتساب، زعارت و مکاوحت، قالب و غضبان.
57. گزینهٔ 2. گرفتار و کردار معنی مفعولی دارند. گرچه مطابق کتاب درسی صفت مفعولی تنها از بن ماضی+ه ساخته میشود.
58. گزینهٔ 3. در سایر گزینهها زبانه (زبان+ه)، دندانه د دهانه ساختار ذکرشده را ندارند.
59. گزینهٔ 1. در این گزینه «را»ی فک اضافه داریم (فرزندانِ او). در سایر گزینهها را حرف اضافه است (به موسی، برای ما، برای تن بیسرت).
60. گزینهٔ 3. «مندی» یک وند نیست. صورت صحیح چنین است: دانشمند+ی، دانش+مند...
توجه کنید که گزینهٔ 2 به دو صورت قابل توضیح است و هر دو صحیحاند. صورت دیگر این است: نا+شنوایی، شنوا+ی...
61.گزینۀ 3 . صفحۀ 71 تاریخ ادبیات 2.
62. گزینۀ 2. پاسخ این سوال در پاورقی صفحۀ 93 کتاب آمده است.
63. گزینۀ 4. صفحۀ 78.
64. گزینۀ 1. در کتاب تاریخ ادبیات 2، شعر افسانه بشارتدهندۀ شعر نیمایی خوانده شدهاست (ص 134) و در صفحۀ 137 آمده است: «اگر سال 1316 را سال حرکت شعر فارسی به سوی مرحلۀ تازهای بدانیم به خطا نرفتهایم. ققنوس همان شکل و بیان کاملاً تازۀ شعر فارسی است که هم از قید تساوی و قافیۀسنتی آزاد است و هم تخیّل و شکل ارائۀ آن با ان چه در شعر گذشتۀ فارسی بود به کلّی تفاوت دارد. »
65. گزینۀ 4. صفحۀ 144-145
۶۶. گزینهٔ ۳. [البته معنی گزینههای ۱ و ۴ نیز دقیق نیست، امّا از آنجا که معنای دادهشده برای گزینهٔ ۳ متضاد معنای صحیح آن است، باید گزینهٔ ۳ را انتخاب میکردید.]
معنی درست: ... که جلوی عقل را «بگیرد».
۶۷. گزینههای ۲ و ۳. (گزینهی اعلامشده: 2) در گزینهٔ ۲، «بهدالّتِ ...» یعنی: «بهوسیلهٔ ...»؛ در گزینهٔ ۳ نیز «استبطاء» یعنی: «درنگی شمردن، دیر یافتن کسی را، کسی را در کار و در رفتن کند و بطیء یافتن و از او تعجیل و شتاب طلب کردن» (عیناً نقل از: کلیله و دمنه، چاپ مینوی، ص۲۷۱، حاشیهٔ سطر ۷)
۶۸. گزینهٔ ۴. معنی درست «توقّی»: خود را محفوظ داشتن، احتراز، تحرّز، تصوّن.
۶۹. گزینهٔ ۳. کلیله و دمنه، چاپ مینوی، صفحهٔ ۲۷۲، سطرهای ۱ـ۴.
برای پاسخدادن باید ردّ گزینه میکردید: گام۱. «حقگذاری» املای نادرست دارد، پس گزینهٔ ۳ حذف میشود؛ گام۲. (فرض میکنیم تفاوتی بین «کریه و مکروه» یا «نقص و منقصت» نیست و لزومی هم ندارد که چون «محاسن» را جمع آورده، «مناقب» (جمع) را بر «منقبت» (مفرد) ترجیح دهیم) جمال و آینه «باطل» نمیشوند، «ناقص» میشوند (بهویژه که پس از آن گفته است: «معیوب») پس گزینهٔ ۴ حذف میشود؛ گام۳. پس از «پیمانبستن» (معاهدت) باید با دوستان یکرنگ شد، نه پس از «دشمنی» (مخاصمت) پس گزینهٔ ۱ هم حذف میشود.
۷۰. گزینهٔ ۱. معنی درست «ناهار بشکنی»: «رفع گرسنگی کنی»
۷۱. گزینهٔ ۴. بوم و راسو سادهلوح نیستند، بلکه نقشهٔ موش بسیار هوشمندانه است و آنها را فریب میدهد.
72. گزینههای 3 و 4. (گزینهی اعلام شده: 4) نادرستیهای معنی عبارات را بررسی می کنیم: در گزینۀ یک، «بر عامل ... رفع کنند» یعنی « از مأمور خراج شکایت کنند» و «شکایت به حاکم» نادرست است.
گزینۀ 3 بیشترین اشتباه را دارد. هر دو لقب «خداوند» و «خواجۀ بزرگ» برای «خواجه احمد حسن میمندی» وزیر آمده است. جای درست علامتهای سجاوندی در جمله این چنین است:
خداوند خواجۀ بزرگ، ولایت ما را در حمایت و حیاطت خود نگهداشت.
جمله از زبان مردم لمغان است و به این معنی: «وزیر بزرگ، ولایت ما را در حمایت و محافظت خود حفظ کرد.»
گزینۀ 4 اشتباه واضحی ندارد.
73. گزینههای 1 و3. (گزینهٔ اعلامشده: 3) در گزینۀ 1، « ایشان خود بیخاک مراغه کردندی» کنایه است و به معنای « بیبهانه منظور خود را انجام می دادند، تا چه رسد به این که بهانه ای باشد» ( نقل از پاورقی چهارمقاله) و حتی اگر برگردان واژه به واژه را هم در نظر بگیریم یعنی : آنها بدون خاک هم در خاک می غلتیدند. «در خاک می غلتیدند» تنها برگردان فعل «مراغه کردندی» است و با توجه به این که در سه گزینۀ دیگر تمام جمله معنا شده نه فقط بخشی از آن، معنی این گزینه غلط است.
در گزینۀ سوم «منطمس» یعنی «محو شونده»، نه «ناقص».
74. گزینههای 2 و 4. (گزینۀ اعلامشده: 4) در گزینۀ دوم، «به خصمی یک جو جاودانه در دوزخ بماند» یعنی اگر گناهی به اندازۀ یک جو هم انجام داده باشد، آن گناه دشمنش می شود و او را جاودانه در دوزخ نگاه میدارد.
در گزینۀ چهارم، «سرو غاتفر بدو بنده نوشتی» یعنی : «سرو غاتفر خود را بندۀ او می دانست» (دقیقتر: در نامه ای که به اومی نوشت خود را بندۀ او خطاب میکرد)
75. گزینۀ 2. مامون در مواجهه با پردۀ بسیار زیبا و فاخری که بر در سرای عروس آویخته بودند، این جمله را می گوید.
۷۶. گزینهٔ ۴. «گفت کابین را کنون ای ناتمام/ خوکرانی کن مرا سالی مدام» منطقالطیر به تصحیح صادق گوهرین، ص۷۹، بیت ۱۴۱۸.
۷۷. گزینهٔ۱. با توجه به کل داستان و توجه خاص به این ابیات ۱۱۹۶ـ۱۲۰۴ در ص ۶۸.
۷۸. گزینهٔ ۲. در این بیت معشوق حتی از آفتاب هم برتر و زیباتر دانسته شده است(تشبیه مرجّح)
۷۹. گزینهٔ 3. دهخدا در متن از ببری خان به عنوان عملهٔ خلوت یاد کرده بود. ببری خان حیوان دستآموز ناصرالدین شاه بود. همچنین تعریضهایی به رجال دولتی داشت. از کنایه زدن به بعضی از زنان نیز فروگذار نکرده بود. بنابراین پاسخ صحیح گزینهی سوم است. توجه کنید که عمله جمع عامل است و عملهی خلوت یعنی کارکنان خلوت پادشاه.
۸۰. گزینهٔ 2. سر نیفتادن کنایه از متوجه نشدن و سردر نیاوردن است.
۸۱. گزینهٔ 1. این جمله کنایه است از آگاه بودن به امری و سکوت اختیار کردن. در جمله ی دهخدا هم به همین معنی اشاره شده است. شاید در نگاه اول گزینهی چهارم هم درست به نظر برسد اما جمله ی دهخدا به معنی سکوت اختیار کردن است نه انکار کردن.
۸۲. گزینهٔ 3. دگنک به معنی چماق است.
۸۳. گزینهٔ 2. سایر گزینهها به یک مفهوم مشترک اشاره دارند: به من چه ربطی دارد؟ برای چه خودم را درگیر کنم؟ گزینهٔ دوم معنای کنایی ندارد و با سایر گزینهها متفاوت است.
۸۴. گزینهٔ ۲. بیت صورت سؤال در وصف بهار و شاداب شدن طبیعت است. گزینهٔ ۲ نیز چنین مضمونی دارد؛ امّا گزینههای دیگر: ۱) توصیف خزان؛ ۳) توصیف زمستان (رزمه: بقچه. بزّاز: پارچهفروش. ندّاف: پنبهزن. مفهوم بیت: بهار رنگارنگ رفت و زمستان سپیدرنگ آمد)؛ ۴) توصیف آبشدن برف (کاغذ تر و تازهٔ سفید) با تابش خورشید.
۸۵. گزینهٔ ۱. معنی بیت: چه بسیار دلهایی که ابتدا مانند سنگ و سندان [سخت] بودند، اما پس از آن، [رودکی] با شعر، مانند ابریشم [نرم و لطیف] کردشان.
۸۶. گزینهٔ ۴. بیت صورت سؤال و گزینههای ۱، ۲ و ۳، همگی دربارهٔ خود رودکیاند (که در جوانی شاد و دارا و زیبا بوده و در پیری اوضاعش نابسامان شده)، ولی گزینهٔ ۴ وصف زمانه است که هم خوبیها را به بدیها دگرگون میکند و هم برعکس.
۸۷. گزینهٔ ۴. معنی بیت: ظاهر زیبا و زیبایی ظاهری کعبهٔ خاکی مورد نظر و سبب اشتیاق ما در هنگام زیارت نیست، ما به زیباییای بزرگتر میاندیشیم، آن معشوق [بسیاربسیار زیبای ما] کجاست؟
۸۸. گزینهٔ ۲. بیتهای پیش و پس همه عاشقانهاند. اما این بیت کمی ابهام دارد و میتوان آن را به روزگار برگرداند. یعنی آن کسی که روز را به شب رساند و لاله را پرپر کرد، و دهان سوسن را (که نماد زبانآوری است) پر از خاک کرد. (میتواند کنایه از خفقان باشد)
۸۹. گزینهٔ ۳. معنی بیت: وقتیکه این باد داغ کشنده میوزد و به جوانه میپیچد و آن را نابود میکند و حتی درختهای کهن را از ریشه میسوزاند، دیگر گل چه جایی دارد؟!
بنابراین، مفهوم «ناامیدی، شکست، دلتنگی، بینشاطی» در آن دیده میشود. معنای اصلی طاقت، تاب و توان است. بیطاقتی را به این معنی میتوان در بیت دید. (درخت و گل هیچیک تاب مقاوت در برابر سموم ندارند.) هرچند بیطاقتی در عطف با ناشکیبایی این مفهوم را چندان به ذهن نمیآورد. ظاهراً منظور طراحان محترم آن است که در این گزینه یکی از دو صفت مطرحشده دور است و در گزینهی 3 هر دو.
۹۰. گزینهٔ ۱. معنی بیت: بسیار شگفت است که اینهمه بلا و مصیبت به جان ما (عاشقان تو) ریخت، امّا عشق تو در دلمان کم نشد.
بنابراین، مفهوم بیت، «وفاداری عاشق به معشوق در هر شرایطی» است.
91. گزینۀ2. ضمیرِ کم (صیغۀ9، مخاطبین) باید با فعلی از همان صیغه (تقدرون) مطابقت کند.
92. گزینۀ4. سایرِ گزینهها بدین ترتیب تصحیح میشود: 1: ألم یجدْک یتیماً فآوی (پس از حرفِ جحدِ «لم» فعلِ مضارع باید مجزوم گردد). 2: فأخذوا یسلبون المسافرین (مسافرین مفعولٌبه است و اسمِ جمعِ مذکر سالم در حالتِ نصب با «یاء» میآید). 3: احال الخلیفهٔ دعویً/الدعوی الی القاضی (اسمِ مقصور [=دعوی] اگر نکره باشد، در تمامیِ حالات تنوینِ فتح میگیرد و در حالتِ معرفه است که حرکتی ندارد).
93. گزینۀ2. ضمیرِ «هو» برایِ تأکید آمده است.
94. گزینۀ4. سایرِ گزینهها بدین ترتیب تصحیح میشود: 1: لیس العالمُ الاّ بحراً (خبرِ لیس منصوب است و مستثنی مفرّغ است). 2: کانتِ السیارهٔ تقترب منا (اسمِ کانِ مرفوع است). 3: المسلمُ یدعو الله (فعلِ ناقصِ واوی در صیغۀ 1 اعلالِ به اسکان دارد: دعا – یدعو)
95. گزینۀ2. تنصرُ جملۀ فعلیهای است که در توضیحِ ضمیرِ «ها» (=اسمِ معرفه) آمده است.
96. گزینۀ1. با خواندنِ متن نتیجه میگیریم که «بیش از صد سال پیش، دستگاهِ تلفنی وجود نمیداشت».
97. گزینۀ1. پس از حرفِ تعریفِ the باید یک اسم بیاید، پس گزینههایِ 2 و 3 چون صفت اند، حذف میشوند. و از راهِ معنی در مییابیم که پاسخِ درست گزینۀ 1 (depth=عمق) است. معنایِ عبارت، پس از پُر کردنِ جایِ خالی چنین است: عمقِ دریاچه چنان زیاد بود که نتوانستیم انتهایش را ببینیم.
98. گزینۀ3.poetry didactic به معنایِ شعرِ تعلیمی است. معنایِ گزینهها: 1: سرخوش کردن؛ 2: خطابه پرداختن؛ 3: درس دادن یا اندرز گفتن؛ 4: برانگیختن، تشویق کردن؛ پرسیده است: «نخستین هدفِ شعرِ تعلیمی چیست»؟ پاسخ گزینۀ 3 خواهد بود.
99. گزینۀ3. در متنِ پرسش آمده است: «برایِ داوری دربارۀ یک شعر، همچون هر اثرِ هنریِ دیگر، لازم است سه سؤالِ اصلی را بپرسیم....» تفصیلِ مطلب در منبع آمده است ولی بر پایۀ منطق نیز میتوان دانست که «چه قدر این شعر ساده است»؟ سؤالِ اصلی و اساسی برایِ نقدِ یک شعر نیست. سه پرسشِ دیگر همه دربارۀ هدفِ شعر است.
100. گزینۀ 4. در منبع آمده است که شعر را برایِ کسی از نزدیکانِ خود (همخانه، دوست و...) به صدایِ بلند بخوانید. ولی گزینۀ4 تنها خواندنِ شعر را توصیه میکند.
2. گزینهٔ 2. در بیت نیامده که از غم کاری بر نمیآید بلکه میگوید من ترسی از کارهای او ندارم.
3. گزینهٔ 4. وزیدن باد بهار، برخاستن بوی گل و آراسته شدن جهان همه رسیدن بهار را نشان میدهند. در این بیت چنین نشانهای نیست.
4. گزینهٔ 3. آن چیزی که اسکندر طلب کرد و نیافت آب حیات بود. بیت میگوید که آب حیات همان زلال جام توست.
5. گزینهٔ 1. معنا روشن است. توجه کنید که «یارب» در اینجا منادا نیست بلکه صوت است.
6. گزینهٔ 3. منزل داشتن دل عاشق در زلف معشوق بنمایهای مشهور است. غریب ما دل شاعر است.
7. گزینههای 3 و 1. (گزینهٔ اعلامشده: 1) در دوگزینهٔ دیگر «آرام و خواب/ دل و دیده» و «غم و تو/ بیدادگر و فریادرس» جفتهایی هستند که لف و نشر ساختهاند. در گزینهٔ 1، توجه کنید که «یارِ ما» به صورت یک ترکیب اضافی آمده است و معادل «گل» در مصرع دوم است. برای بلبل معادلی در مصراع اول نیست.
8. گزینهٔ 4. بیت میگوید از جلوهفروشی مه در مقابل ابروی یار غمگین و نزارم.
9. گزینهٔ 1. معنا روشن است. مرجع ضمیر او در بیت دوم «پیر خرابات» است. همت یعنی دعای خیر و توجه معنوی و نمیتواند به خداوند برگردد.
10. گزینۀ1. صفحۀ 32.
11. گزینۀ 2. صفحۀ 43.
12. گزینۀ 2. این اوصاف با حضرت آدم (ع) هم منطبق است. برای همین برای یافتن گرینۀ صحیح باید متن کتاب را حفظ کرده باشید و بدانید که سخن از حضرت ایّوب است. صفحۀ 137.
13. گزینۀ 1. راه یافتن گزینه این است که بدانید انسان با خاک ارتباط دارد، نه با آتش. راه دیگر نیز حفظ کردن متن کتاب است.
۱۴. گزینهٔ ۴. معنی بیت: حضرت آدم و حوّا (ع) بنیبشر را در دنیا کاشتند و زادند تا اعمال فرزندانشان در آخرت به بار نشیند و آدمیان در دنیا توشهٔ آخرت برگیرند.
مفهوم سایر گزینهها: ـ هدف نظام کائنات دین و شرع است. ـ تن زیبا، با دین زیباتر میشود. ـ چون اجزای تن ما مادی و دوزخیست، طبیعیست که گرایش نفس ما به دوزخ و مادیات باشد.
۱۵. گزینهٔ ۳. حرف حساب این دو بیت این است که حلال خدا را اگر برای جسمت مضر باشد، ترک میکنی، امّا حاضر نیستی حرام خدا را (مثلا شراب) ترک کنی، با آنکه به دین [و بُعد روحانیات] ضرر میزند.
۱۶. گزینهٔ ۴. کلنگ و سرشب، هردو، نام پرندهاند و بنابراین با یکدیگر تناسب دارند.
۱۷. گزینهٔ ۲. نهادها، بهترتیب: ۱) زاغ؛ ۲) نازیدن... و نواها...؛ ۳) شارک، آن ژولک و آن صعوه؛ ۴) کرّک.
۱۸. گزینهٔ ۱. ر.ک: تازیانههای سلوک، ص۲۷۰، توضیح «تسبیح شده».
۱۹. گزینهٔ ۳. هما خدا را وصف نمیکند، بلکه در توحید او سخن میگوید.
20. گزینههای 1 و2. (گزینهٔ اعلامشده: ۲) در اسلوب معادله، شاعر مفهوم یا حُکمی در یک مصراع می آورد؛ سپس برای توضیح بیشتر آن، تمثیلی در مصراع دیگر می آورد. (گاهی نیز هر دو مصرع حالت تمثیلی دارند.) بهظاهر هیچ ارتباط معنایی بین دو مصراع نیست و می توان جای دو مصراع را عوض کرد یا بین دو مصراع علامت «=» یا عبارت «همانطورکه» گذاشت. گزینهٔ 2 مشخصاً اسلوب معادله ندارد. در گزینهٔ 1 نیز چون پیوند وابستهساز آمده، مصراعها از هم استقلال ندارند و نمیتوان میان آنها «=» یا «همانطورکه» گذاشت. بنابراین بیت اسلوب معادله ندارد.
۲۱. گزینهٔ ۱. در بیت صورت سؤال، سخن از قناعت است و به خود متکی بودن که با بیت گزینهٔ یک قرابت معنایی دارد از این لحاظ که میگوید من مانند تاک که قد راست نمیکند و بر درختان مجاور میافتد، نیستم و سروگونه متکی به خودم و قانع و آزاده. (سرو راستقامت است و بار آن هم مخروطهای اوست) ص ۲۰ و ۲۱، غزل۷، بیتهای ۴۴، ۴۶، ۴۷، ۴۸، ۴۹.
۲۲. گزینهٔ ۳. که مضمونش این است که در سفرها شادم (ص۲۱، غزل۸، بیت۵۱) و با مضمون بیت صورت سؤال تضاد معنایی دارد.
۲۳. گزینهٔ ۲. (ص۲۰،غزل ۶، بیت۳۹) کنایهها در گزینههای 1 و 3 عبارت است از: در آتشبودن نعل(کنایه از بیقراری و بیصبری)، در نظرواکردنی(کنایه از زمان کوتاهی)، طی شدن بساط(کنایه از تمامشدن). اما در گزینهٔ 4 منظور طراحان روشن نیست. شاید «قرارنداشتن شرابرسیده درخم» را کنایه گرفتهاند یا «زندان بودن تنگنای جسم» را. اما اولی تمثیل است و دومی تشبیه.
۲۴. گزینهٔ ۲. (ص۲۵، غزل۱۶، بیت ۱۰۵) مضمون بیت مشخص است. شاعر میداند که قسمت غم هرکس به قدر دستگاه اوست؛ به همین خاطر دعا میکند که جام کوچکتری داشته باشد تا غم کمتری متحمل شود.
۲۵. گزینهٔ ۴. (ص۲۷، غزل ۱۸، بیت ۱۲۲) سه گزینهٔ دیگر سخن از نداشتن بهرههای اینجهانی و حسرت است؛ اما در بیت آخر، شاعر میگوید که دلیل و راهنما و پیشبرندهٔ ما، همت پیران است، همانطور که تیر از کمان (کشیدهشدن آن) قوت میگیرد و به پرواز درمیآید.
۲۶. گزینهٔ ۱. (ص۱۸، غزل۲، بیت ۱۷) مضمون دو بیت این است که (بیت صورت سؤال و گزینهٔ۱) ما بیحاصلان از حقیقت هستی بویی نبردیم و تنها ملبس به ظواهر و صورتهای ظاهری هستیم.
27. گزینۀ 2. نگاه کنید به درس دوم ادبیات فارسی 3، صفحۀ 8-9
28.گزینۀ 1. گزینۀ 2 چندان ارتباطی به سخن ندارد، گزینۀ 3 دربارۀ تاثیر سخن نیست و گزینۀ چهارم بخشی از داستان است.
29. گزینۀ 3. ابیات در وصف وادی هفتم (فنا) هستند. صفحۀ 125.
30. گزینۀ 3. همۀ گزینهها از ظرفیت بالا و عظمت مخلوقات حکایت دارند؛ ولی سومین گزینه برتر است عظمت دل را تا به حدی بالا میداند که خداوند در آن میگنجد.
31. گزینۀ 3. در سه گزینۀ دیگر ضمیر «م» نفش مضاف الیه دارد. (به ترتیب مضاف الیه کلمات «جان»، «استخوان» و «دل» است) در گزینۀ سوم «م» مفعول است.
32. گزینۀ 2. نگاه کنید به درس نوزدهم، صفحۀ 111.
33. گزینۀ 2. در گزینههای 3 و 4 بالا (تپه)، کار (جنگ) به معنی امروزی به کار نرفتهاند. در گزینهی 1 منظور طراحان محترم را بهدرستی متوجه نشدیم. شاید منظور آنان «آموزگار» باشد که اینجا به معنی مطلقِ آموزشدهنده است نه معلم یا «یکی» که به عنوان نشانهی نکره به کار رفته است. ترکیب «رنگ و بوی» امروزه در جملاتی مانند «بدون شما خانه رنگ و بویی ندارد.» به معنی رونق به کار میرود.
34. گزینۀ 3. در گزینۀ نخست، «مدارا با دشمنان» در حکایت شیر و گاو دیده نمیشود. دومین گزینه یعنی : «هر کس نفسی پست دارد، خود را از جایگاه پایین به جایگاه بلند میرساند.» که نادرست است. گزینۀ چهارم هم یعنی : «هر کس اندیشه ای ضعیف و فکری ارجمند دارد از درجۀ پست به درجۀ عالی میرسد.» امّا مفهوم گزینۀ سوم این است که : « مرد هنرمند با مروت، هر چند رتبهای پایین و دشمنانی بسیار داشته باشد، به خاطر عقل و مروتّش در میان مردم مشخص میشود.»
35. گزینۀ 1. معنی جمله : « پادشاه چنان در بزرگداشت او افراط کرد که سرکشیاش سبب غرور او شد.»
36. گزینۀ 1. «عظیم» صفت خداوند است و «به عزّت عظیم» یعنی قسم به عزت و عظمت خداوند.
37. گزینۀ 4. گزینۀ 1 دوازده، گزینۀ 2 یازده، گزینۀ 3 نه و گزینۀ 4 شش مصوت بلند دارند.
38. گزینۀ 2. نوع تشبیه در این گزینه مرکّب به مرکّب است. (این نوع تشبیه پیش این در کتاب آرایههای ادبی با عنوان «تشبیه مرکب» معرّفی شده بود که اکنون از کتاب حذف شده است)
۳۸. گزینهٔ ۲. در این گزینه، تشبیه مرکّب است و در گزینههای دیگر ساده. مجموع «آمیزش من و او» تشبیه شده به مجموع «الفت موج و کنار (ساحل)».
۳۹. گزینهٔ ۴. بیتهای ۵۵۹ و ۵۶۰:
کمند از رهی بستد و داد خم / بیفگند خوار و نزد ایچ دم
به حلقه درآمد سر کنگره / برآمد ز بن تا به سر یکسره
۴۰. گزینهٔ ۱. این بیت را فردوسی از منظر موبدان و مشاوران زال روایت میکند. ایشان با ازدواج زال و رودابه مخالفند، اما ابتدا جرئت نمیکنند بهصراحت مخالفت خود را بیان کنند.
۴۱. گزینهٔ ۳. «آهو» در این گزینه به معنی همان حیوان رمندهٔ معروف است و در سایر گزینهها معنی «عیب و ایراد» میدهد.
۴۲. گزینهٔ ۳. (گزینهی اعلامشده: ۴) «پی سپردن» در گزینههای ۱، ۲ و ۴ بهمعنی «لگدمال و لگدکوب کردن» (پیسپر: لگدمال و لگدکوب) است و در گزینهٔ ۳، معنی «گام نهادن، قدم گذاشتن، راه رفتن» میدهد.
[از آنجا که کلید باشگاه نادرست است، معنی هریک از ابیات را برای برطرفشدن هر شک و شبههای بهدست میدهیم:
۱) زر نمیخواهم، زیرا خواستار زر، مانند زر نثار (زری که بر سر و در پای بزرگان میریزند)، زیر دستوپا «لگدمال» میشود.
۲) سرزمین توران بخاطر [حملهٔ] او «لگدکوب» [و نابود] میشود. او با سری پر جنگ، به جنگ تو خواهد آمد.
۳) در زمین ناهمواری که کرکس از آن رد نمیشود و گور و شکارهای دیگر نیز بر آن «گام نمینهند».
۴) اگر شما بر سر قبر حافظ بگذرید و خاک گور اوزیر پای شما «لگدمال» شود، وی سر از قبر بیرون خواهد آورد تا پای شما را ببوسد.
۴۳. گزینهٔ ۲. معنی درست سایر گزینهها: ۱) زال، پسر سام، همشأن من است؛ ۳) گو (دلاور) داخل شد و نزد پهلوان رفت؛ ۴) دیدن او بهتر است یا شنیدن تعریفش؟
۴۴. گزینهٔ ۱.
۴۵. گزینهٔ ۳. (شرح کریمزمانی، ص۱۱۰، بیت ۱۹۴) معنی بیت این است: آن زرگر در خیالاتش، فرمانروایی و عزّت و سالاری میپرواند. درحالیکه عزرائیل به زبان حال و به تحقیر میگفت: بشتاب به سوی حرص و آز که به آرزوهای خیالانگیزت خواهی رسید! از معنی طنز و کنایهٔ آن مشهود است.
۴۶. گزینهٔ ۲. معنی بیت صورت سؤال این است که سرسبزی باغها، در واقع اسرار آن دانههاییست که در دل خاک مدفون شده است. در بیت ۲ هم، همین مضمون را داریم؛ یعنی نهفتهنگهداشتن و پنهان کردن اسرار (مثل در خاک مدفونشدن دانهها) باعث حصول زودهنگامتر مطلوب خواهدشد.
۴۷. گزینهٔ ۳. معنی بیت به شکل افراطی بیان میدارد که ثناگفتن همان ترک ثناست؛ چراکه نشان از وجودداشتن و هستی عاشق است که خطاست و عاشق باید در عشق حق فنا شود.
۴۸. گزینهٔ۴. از معنای بیت مشهود است که بیان میکند: چه بسا کسانی که بیآنکه بر زبانشان انشاءالله جاری شود، جانشان باحقیقت آن قرین است و این اعتقاد را قلباً دارد و نه فقط لساناً.
۴۹. گزینهٔ ۲. بقیهٔ گزینهها به این ترتیب در خود متن آورده شده است: گزینه۴، ۱،۳. درواقع بیت گزینهٔ ۴ وضعیتی را شرح میدهد و دوبیت بعد دو وضعیت مشابه(دو تمثیل)، برای فهم بهتر ترسیم میشود. مولانا حکایت میکند که شاه تا کنیزک را خرید و به وصالش رسید، کنیز بیمار شد؛ مانند شخصی که خری داشت؛ اما پالان نداشت تا پالان تهیه کرد، گرگ آمد و خرش را صید کرد و با خود برد.
۵۰. گزینهٔ ۳. در هر دو بیت (گزینهٔ۳ و بیت صورت سؤال) این مفهوم آمده است که جواب عمل امری قطعی است و برای این مفهوم ۲ تمثیل آورده است.
51. گزینهٔ 4. سؤال گویا نیست. منظور دو مصدر «رهیدن» و «رستن» است که بن مضارع هر دو «ره» است.
52. گزینهٔ 2. واجها: /ء/ /ای/ /ر/ /آ/ /ن/ /ای/ /م/ /ای/ /ه/ /-َ/ /ن/ /پ/ /-َ/ /ر/ /-َ/ /س/ /ت/ /ء/ /-َ/ /س/ /ت/ /و/ /-َ/ /ء/ /ای/ /ن/ /ب/ /ر/ /آ/ /ی/ /-ِ/ /م/ /آ/ /ء/ /-ِ/ /ف/ /ت/ /-ِ/ /خ/ /آ/ /ر/ /ء/ /-َ/ /س/ /ت/
تکواژها: ایران، ی، میهن، پرست، است، ø، و، این، برایِ، ما، افتخار، است، ø
واژهها: ایرانی، میهنپرست، است، و، این، برایِ، ما، افتخار، است
53. گزینهٔ 3. سه فعل گذرا به مفعول و متمم در این گزینه هست: گرفتن، ربودن، گفتن. در هرکدام گزینههای دیگر دو فعل هست: بخشیدن و آلودن، گنجانیدن و فروختن، چسباندن و دادن.
54. گزینهٔ 2. امامزاده شاخص است. توجه کنید که شاخص نقشنمای اضافه نمیگیرد.
55. گزینهٔ 2. پخت و پز و زد و بند.
56. گزینهٔ 4. در این گزینه تنها مسارعت غلط نوشته شده. در هرکدام از سایر گزینهها دو واژه غلط نوشته شده است: برائت و انتساب، زعارت و مکاوحت، قالب و غضبان.
57. گزینهٔ 2. گرفتار و کردار معنی مفعولی دارند. گرچه مطابق کتاب درسی صفت مفعولی تنها از بن ماضی+ه ساخته میشود.
58. گزینهٔ 3. در سایر گزینهها زبانه (زبان+ه)، دندانه د دهانه ساختار ذکرشده را ندارند.
59. گزینهٔ 1. در این گزینه «را»ی فک اضافه داریم (فرزندانِ او). در سایر گزینهها را حرف اضافه است (به موسی، برای ما، برای تن بیسرت).
60. گزینهٔ 3. «مندی» یک وند نیست. صورت صحیح چنین است: دانشمند+ی، دانش+مند...
توجه کنید که گزینهٔ 2 به دو صورت قابل توضیح است و هر دو صحیحاند. صورت دیگر این است: نا+شنوایی، شنوا+ی...
61.گزینۀ 3 . صفحۀ 71 تاریخ ادبیات 2.
62. گزینۀ 2. پاسخ این سوال در پاورقی صفحۀ 93 کتاب آمده است.
63. گزینۀ 4. صفحۀ 78.
64. گزینۀ 1. در کتاب تاریخ ادبیات 2، شعر افسانه بشارتدهندۀ شعر نیمایی خوانده شدهاست (ص 134) و در صفحۀ 137 آمده است: «اگر سال 1316 را سال حرکت شعر فارسی به سوی مرحلۀ تازهای بدانیم به خطا نرفتهایم. ققنوس همان شکل و بیان کاملاً تازۀ شعر فارسی است که هم از قید تساوی و قافیۀسنتی آزاد است و هم تخیّل و شکل ارائۀ آن با ان چه در شعر گذشتۀ فارسی بود به کلّی تفاوت دارد. »
65. گزینۀ 4. صفحۀ 144-145
۶۶. گزینهٔ ۳. [البته معنی گزینههای ۱ و ۴ نیز دقیق نیست، امّا از آنجا که معنای دادهشده برای گزینهٔ ۳ متضاد معنای صحیح آن است، باید گزینهٔ ۳ را انتخاب میکردید.]
معنی درست: ... که جلوی عقل را «بگیرد».
۶۷. گزینههای ۲ و ۳. (گزینهی اعلامشده: 2) در گزینهٔ ۲، «بهدالّتِ ...» یعنی: «بهوسیلهٔ ...»؛ در گزینهٔ ۳ نیز «استبطاء» یعنی: «درنگی شمردن، دیر یافتن کسی را، کسی را در کار و در رفتن کند و بطیء یافتن و از او تعجیل و شتاب طلب کردن» (عیناً نقل از: کلیله و دمنه، چاپ مینوی، ص۲۷۱، حاشیهٔ سطر ۷)
۶۸. گزینهٔ ۴. معنی درست «توقّی»: خود را محفوظ داشتن، احتراز، تحرّز، تصوّن.
۶۹. گزینهٔ ۳. کلیله و دمنه، چاپ مینوی، صفحهٔ ۲۷۲، سطرهای ۱ـ۴.
برای پاسخدادن باید ردّ گزینه میکردید: گام۱. «حقگذاری» املای نادرست دارد، پس گزینهٔ ۳ حذف میشود؛ گام۲. (فرض میکنیم تفاوتی بین «کریه و مکروه» یا «نقص و منقصت» نیست و لزومی هم ندارد که چون «محاسن» را جمع آورده، «مناقب» (جمع) را بر «منقبت» (مفرد) ترجیح دهیم) جمال و آینه «باطل» نمیشوند، «ناقص» میشوند (بهویژه که پس از آن گفته است: «معیوب») پس گزینهٔ ۴ حذف میشود؛ گام۳. پس از «پیمانبستن» (معاهدت) باید با دوستان یکرنگ شد، نه پس از «دشمنی» (مخاصمت) پس گزینهٔ ۱ هم حذف میشود.
۷۰. گزینهٔ ۱. معنی درست «ناهار بشکنی»: «رفع گرسنگی کنی»
۷۱. گزینهٔ ۴. بوم و راسو سادهلوح نیستند، بلکه نقشهٔ موش بسیار هوشمندانه است و آنها را فریب میدهد.
72. گزینههای 3 و 4. (گزینهی اعلام شده: 4) نادرستیهای معنی عبارات را بررسی می کنیم: در گزینۀ یک، «بر عامل ... رفع کنند» یعنی « از مأمور خراج شکایت کنند» و «شکایت به حاکم» نادرست است.
گزینۀ 3 بیشترین اشتباه را دارد. هر دو لقب «خداوند» و «خواجۀ بزرگ» برای «خواجه احمد حسن میمندی» وزیر آمده است. جای درست علامتهای سجاوندی در جمله این چنین است:
خداوند خواجۀ بزرگ، ولایت ما را در حمایت و حیاطت خود نگهداشت.
جمله از زبان مردم لمغان است و به این معنی: «وزیر بزرگ، ولایت ما را در حمایت و محافظت خود حفظ کرد.»
گزینۀ 4 اشتباه واضحی ندارد.
73. گزینههای 1 و3. (گزینهٔ اعلامشده: 3) در گزینۀ 1، « ایشان خود بیخاک مراغه کردندی» کنایه است و به معنای « بیبهانه منظور خود را انجام می دادند، تا چه رسد به این که بهانه ای باشد» ( نقل از پاورقی چهارمقاله) و حتی اگر برگردان واژه به واژه را هم در نظر بگیریم یعنی : آنها بدون خاک هم در خاک می غلتیدند. «در خاک می غلتیدند» تنها برگردان فعل «مراغه کردندی» است و با توجه به این که در سه گزینۀ دیگر تمام جمله معنا شده نه فقط بخشی از آن، معنی این گزینه غلط است.
در گزینۀ سوم «منطمس» یعنی «محو شونده»، نه «ناقص».
74. گزینههای 2 و 4. (گزینۀ اعلامشده: 4) در گزینۀ دوم، «به خصمی یک جو جاودانه در دوزخ بماند» یعنی اگر گناهی به اندازۀ یک جو هم انجام داده باشد، آن گناه دشمنش می شود و او را جاودانه در دوزخ نگاه میدارد.
در گزینۀ چهارم، «سرو غاتفر بدو بنده نوشتی» یعنی : «سرو غاتفر خود را بندۀ او می دانست» (دقیقتر: در نامه ای که به اومی نوشت خود را بندۀ او خطاب میکرد)
75. گزینۀ 2. مامون در مواجهه با پردۀ بسیار زیبا و فاخری که بر در سرای عروس آویخته بودند، این جمله را می گوید.
۷۶. گزینهٔ ۴. «گفت کابین را کنون ای ناتمام/ خوکرانی کن مرا سالی مدام» منطقالطیر به تصحیح صادق گوهرین، ص۷۹، بیت ۱۴۱۸.
۷۷. گزینهٔ۱. با توجه به کل داستان و توجه خاص به این ابیات ۱۱۹۶ـ۱۲۰۴ در ص ۶۸.
۷۸. گزینهٔ ۲. در این بیت معشوق حتی از آفتاب هم برتر و زیباتر دانسته شده است(تشبیه مرجّح)
۷۹. گزینهٔ 3. دهخدا در متن از ببری خان به عنوان عملهٔ خلوت یاد کرده بود. ببری خان حیوان دستآموز ناصرالدین شاه بود. همچنین تعریضهایی به رجال دولتی داشت. از کنایه زدن به بعضی از زنان نیز فروگذار نکرده بود. بنابراین پاسخ صحیح گزینهی سوم است. توجه کنید که عمله جمع عامل است و عملهی خلوت یعنی کارکنان خلوت پادشاه.
۸۰. گزینهٔ 2. سر نیفتادن کنایه از متوجه نشدن و سردر نیاوردن است.
۸۱. گزینهٔ 1. این جمله کنایه است از آگاه بودن به امری و سکوت اختیار کردن. در جمله ی دهخدا هم به همین معنی اشاره شده است. شاید در نگاه اول گزینهی چهارم هم درست به نظر برسد اما جمله ی دهخدا به معنی سکوت اختیار کردن است نه انکار کردن.
۸۲. گزینهٔ 3. دگنک به معنی چماق است.
۸۳. گزینهٔ 2. سایر گزینهها به یک مفهوم مشترک اشاره دارند: به من چه ربطی دارد؟ برای چه خودم را درگیر کنم؟ گزینهٔ دوم معنای کنایی ندارد و با سایر گزینهها متفاوت است.
۸۴. گزینهٔ ۲. بیت صورت سؤال در وصف بهار و شاداب شدن طبیعت است. گزینهٔ ۲ نیز چنین مضمونی دارد؛ امّا گزینههای دیگر: ۱) توصیف خزان؛ ۳) توصیف زمستان (رزمه: بقچه. بزّاز: پارچهفروش. ندّاف: پنبهزن. مفهوم بیت: بهار رنگارنگ رفت و زمستان سپیدرنگ آمد)؛ ۴) توصیف آبشدن برف (کاغذ تر و تازهٔ سفید) با تابش خورشید.
۸۵. گزینهٔ ۱. معنی بیت: چه بسیار دلهایی که ابتدا مانند سنگ و سندان [سخت] بودند، اما پس از آن، [رودکی] با شعر، مانند ابریشم [نرم و لطیف] کردشان.
۸۶. گزینهٔ ۴. بیت صورت سؤال و گزینههای ۱، ۲ و ۳، همگی دربارهٔ خود رودکیاند (که در جوانی شاد و دارا و زیبا بوده و در پیری اوضاعش نابسامان شده)، ولی گزینهٔ ۴ وصف زمانه است که هم خوبیها را به بدیها دگرگون میکند و هم برعکس.
۸۷. گزینهٔ ۴. معنی بیت: ظاهر زیبا و زیبایی ظاهری کعبهٔ خاکی مورد نظر و سبب اشتیاق ما در هنگام زیارت نیست، ما به زیباییای بزرگتر میاندیشیم، آن معشوق [بسیاربسیار زیبای ما] کجاست؟
۸۸. گزینهٔ ۲. بیتهای پیش و پس همه عاشقانهاند. اما این بیت کمی ابهام دارد و میتوان آن را به روزگار برگرداند. یعنی آن کسی که روز را به شب رساند و لاله را پرپر کرد، و دهان سوسن را (که نماد زبانآوری است) پر از خاک کرد. (میتواند کنایه از خفقان باشد)
۸۹. گزینهٔ ۳. معنی بیت: وقتیکه این باد داغ کشنده میوزد و به جوانه میپیچد و آن را نابود میکند و حتی درختهای کهن را از ریشه میسوزاند، دیگر گل چه جایی دارد؟!
بنابراین، مفهوم «ناامیدی، شکست، دلتنگی، بینشاطی» در آن دیده میشود. معنای اصلی طاقت، تاب و توان است. بیطاقتی را به این معنی میتوان در بیت دید. (درخت و گل هیچیک تاب مقاوت در برابر سموم ندارند.) هرچند بیطاقتی در عطف با ناشکیبایی این مفهوم را چندان به ذهن نمیآورد. ظاهراً منظور طراحان محترم آن است که در این گزینه یکی از دو صفت مطرحشده دور است و در گزینهی 3 هر دو.
۹۰. گزینهٔ ۱. معنی بیت: بسیار شگفت است که اینهمه بلا و مصیبت به جان ما (عاشقان تو) ریخت، امّا عشق تو در دلمان کم نشد.
بنابراین، مفهوم بیت، «وفاداری عاشق به معشوق در هر شرایطی» است.
91. گزینۀ2. ضمیرِ کم (صیغۀ9، مخاطبین) باید با فعلی از همان صیغه (تقدرون) مطابقت کند.
92. گزینۀ4. سایرِ گزینهها بدین ترتیب تصحیح میشود: 1: ألم یجدْک یتیماً فآوی (پس از حرفِ جحدِ «لم» فعلِ مضارع باید مجزوم گردد). 2: فأخذوا یسلبون المسافرین (مسافرین مفعولٌبه است و اسمِ جمعِ مذکر سالم در حالتِ نصب با «یاء» میآید). 3: احال الخلیفهٔ دعویً/الدعوی الی القاضی (اسمِ مقصور [=دعوی] اگر نکره باشد، در تمامیِ حالات تنوینِ فتح میگیرد و در حالتِ معرفه است که حرکتی ندارد).
93. گزینۀ2. ضمیرِ «هو» برایِ تأکید آمده است.
94. گزینۀ4. سایرِ گزینهها بدین ترتیب تصحیح میشود: 1: لیس العالمُ الاّ بحراً (خبرِ لیس منصوب است و مستثنی مفرّغ است). 2: کانتِ السیارهٔ تقترب منا (اسمِ کانِ مرفوع است). 3: المسلمُ یدعو الله (فعلِ ناقصِ واوی در صیغۀ 1 اعلالِ به اسکان دارد: دعا – یدعو)
95. گزینۀ2. تنصرُ جملۀ فعلیهای است که در توضیحِ ضمیرِ «ها» (=اسمِ معرفه) آمده است.
96. گزینۀ1. با خواندنِ متن نتیجه میگیریم که «بیش از صد سال پیش، دستگاهِ تلفنی وجود نمیداشت».
97. گزینۀ1. پس از حرفِ تعریفِ the باید یک اسم بیاید، پس گزینههایِ 2 و 3 چون صفت اند، حذف میشوند. و از راهِ معنی در مییابیم که پاسخِ درست گزینۀ 1 (depth=عمق) است. معنایِ عبارت، پس از پُر کردنِ جایِ خالی چنین است: عمقِ دریاچه چنان زیاد بود که نتوانستیم انتهایش را ببینیم.
98. گزینۀ3.poetry didactic به معنایِ شعرِ تعلیمی است. معنایِ گزینهها: 1: سرخوش کردن؛ 2: خطابه پرداختن؛ 3: درس دادن یا اندرز گفتن؛ 4: برانگیختن، تشویق کردن؛ پرسیده است: «نخستین هدفِ شعرِ تعلیمی چیست»؟ پاسخ گزینۀ 3 خواهد بود.
99. گزینۀ3. در متنِ پرسش آمده است: «برایِ داوری دربارۀ یک شعر، همچون هر اثرِ هنریِ دیگر، لازم است سه سؤالِ اصلی را بپرسیم....» تفصیلِ مطلب در منبع آمده است ولی بر پایۀ منطق نیز میتوان دانست که «چه قدر این شعر ساده است»؟ سؤالِ اصلی و اساسی برایِ نقدِ یک شعر نیست. سه پرسشِ دیگر همه دربارۀ هدفِ شعر است.
100. گزینۀ 4. در منبع آمده است که شعر را برایِ کسی از نزدیکانِ خود (همخانه، دوست و...) به صدایِ بلند بخوانید. ولی گزینۀ4 تنها خواندنِ شعر را توصیه میکند.