منظور از نه کرسی چیست؟

zahra-f

New Member
ارسال ها
2
لایک ها
2
امتیاز
0
#1
سلام. در بیت ظهیر فاریابی که می گه:«نه کرسی فلک نهد اندیشه زیر پای/تا بوسه بر رکاب قزل ارسلان دهد»
منظور از نه کرسی فلک چیه؟ میشه کاملا توضیح بدید؟ لطفا یه کم زودتر:117:ممنون:167:
 

lady_s

New Member
ارسال ها
64
لایک ها
215
امتیاز
0
#2
پاسخ : منظور از نه کرسی چیست؟

نُه کرسی فلک را زیر پای نهادن اشاره به بلندی شأن ممدوح دارد.

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

میگه کسی که از عقل و خرد بهره ببره،اینقدر شان و مقامش میره بالا که حتی قزل ارسلان (پادشاه بزرگی بوده) پای اون رو بوسه میزنه.
برداشت کلی بیت اینه که دانش آدم رو بزرگ و با منزلت میکنه.
 

B.mikaniki

New Member
ارسال ها
275
لایک ها
567
امتیاز
0
#3
پاسخ : منظور از نه کرسی چیست؟

تعداد افلاك در هيئت بطلميوسي نه عدد بود اما تعداد آسمانهاي قرآن هفت عدد بود.
در اینجا هم شاعر منظورش عظمت و بزرگی مقام ممدوح بوده و مفهوم نه کرسی فلک رو به این علت توضیح دادم که کمتر شنیده شده
 

lady_s

New Member
ارسال ها
64
لایک ها
215
امتیاز
0
#4
پاسخ : منظور از نه کرسی چیست؟

تعداد افلاك در هيئت بطلميوسي نه عدد بود اما تعداد آسمانهاي قرآن هفت عدد بود.
در اینجا هم شاعر منظورش عظمت و بزرگی مقام ممدوح بوده و مفهوم نه کرسی فلک رو به این علت توضیح دادم که کمتر شنیده شده
اشتباه بود توضیح من؟
یا توضیح مکمل بود؟
 

Al!R3ZA

Well-Known Member
ارسال ها
1,903
لایک ها
3,166
امتیاز
113
#6
پاسخ : منظور از نه کرسی چیست؟

اشتباه بود توضیح من؟
یا توضیح مکمل بود؟
مکمل بود دیگه !
هر دو به بلندی شان ممدوح اشاره کردین.
نُه کرسی فلک را زیر پای نهادن اشاره به بلندی شأن ممدوح دارد.​
در اینجا هم شاعر منظورش عظمت و بزرگی مقام ممدوح بوده
 

zahra-f

New Member
ارسال ها
2
لایک ها
2
امتیاز
0
#7
پاسخ : منظور از نه کرسی چیست؟

وااااای!هردوتون منو گیج کردین:195: آخه معلم ما گفته معنی این شعر یعنی این که نه کرسی آسمان بلند میشن تا بر رکاب قزل ارسلان بوسه بزنند.
چون سعدی هم در اعتراض به این بیت ظهیر گفته« چه حاجت که نه کرسی آسمان/نهی زیر پای قزل ارسلان»
حالا این کجاش به علم و دانش مربوطه؟!:219: بابا یکی جواب منو بده!!!
 
ارسال ها
1
لایک ها
0
امتیاز
0
#8
پاسخ : منظور از نه کرسی چیست؟

وااااای!هردوتون منو گیج کردین:195: آخه معلم ما گفته معنی این شعر یعنی این که نه کرسی آسمان بلند میشن تا بر رکاب قزل ارسلان بوسه بزنند.
چون سعدی هم در اعتراض به این بیت ظهیر گفته« چه حاجت که نه کرسی آسمان/نهی زیر پای قزل ارسلان»
حالا این کجاش به علم و دانش مربوطه؟!:219: بابا یکی جواب منو بده!!!
:[FONT=&amp]بر اساس نظریه بطلمیوس زمین مرکز آسمانها است و بدور آن هشت کره آسمانی که به آنها فلک گفته می شود، همانند پوسته پیاز زمین را در بر گرفته اند و بدور آن در حال گردش هستند. این هشت کره آسمانی جسم هستند و عبور از آنها مستلزم خرق و یا پاره کردن آنها می باشد و طبق این نظریه رفتن به آسمانهای بالاتر محال است. در هر یک از این افلاک سیاراتی قرار دارند که به آن کرات آسمانی چسبیده اند و با آنها حرکت می کنند و هر فلک بنام آن سیاره خوانده می شود. بر اساس این نظریه نام این افلاک به ترتیب چنین بوده است: قمر،‌تیر،‌ناهید،‌خورشید،‌ بهرام،‌برجیس،‌کیوان و آخرین فلک که ثوابت خوانده می شده است در آن ستارگان همانند میخ به فلک هشتم چسبیده اند و صور فلکی در این کره قرار دارد. این خلاصه ای بود از آنچه که نظریه بطلمیوس خوانده می شود و اکثر دانشمندان مسلمان و اروپایی تا قرن شانزدهم میلادی به آن معتقد بوده اند[/FONT]. [FONT=&amp]لازم به یاد آوری است که اصل کتاب بطلمیوس از بین رفته است و ترجمه عربی آن بنام "المجسطی" توسط دانشمندان مسلمان به دست دانشمندان اروپا در قرون وسطی رسی[/FONT][FONT=&amp]د[/FONT].
............................................

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

:[FONT=&amp]بر اساس نظریه بطلمیوس زمین مرکز آسمانها است و بدور آن هشت کره آسمانی که به آنها فلک گفته می شود، همانند پوسته پیاز زمین را در بر گرفته اند و بدور آن در حال گردش هستند. این هشت کره آسمانی جسم هستند و عبور از آنها مستلزم خرق و یا پاره کردن آنها می باشد و طبق این نظریه رفتن به آسمانهای بالاتر محال است. در هر یک از این افلاک سیاراتی قرار دارند که به آن کرات آسمانی چسبیده اند و با آنها حرکت می کنند و هر فلک بنام آن سیاره خوانده می شود. بر اساس این نظریه نام این افلاک به ترتیب چنین بوده است: قمر،‌تیر،‌ناهید،‌خورشید،‌ بهرام،‌برجیس،‌کیوان و آخرین فلک که ثوابت خوانده می شده است در آن ستارگان همانند میخ به فلک هشتم چسبیده اند و صور فلکی در این کره قرار دارد. این خلاصه ای بود از آنچه که نظریه بطلمیوس خوانده می شود و اکثر دانشمندان مسلمان و اروپایی تا قرن شانزدهم میلادی به آن معتقد بوده اند[/FONT]. [FONT=&amp]لازم به یاد آوری است که اصل کتاب بطلمیوس از بین رفته است و ترجمه عربی آن بنام "المجسطی" توسط دانشمندان مسلمان به دست دانشمندان اروپا در قرون وسطی رسی[/FONT][FONT=&amp]د[/FONT].

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

:[FONT=&amp]بر اساس نظریه بطلمیوس زمین مرکز آسمانها است و بدور آن هشت کره آسمانی که به آنها فلک گفته می شود، همانند پوسته پیاز زمین را در بر گرفته اند و بدور آن در حال گردش هستند. این هشت کره آسمانی جسم هستند و عبور از آنها مستلزم خرق و یا پاره کردن آنها می باشد و طبق این نظریه رفتن به آسمانهای بالاتر محال است. در هر یک از این افلاک سیاراتی قرار دارند که به آن کرات آسمانی چسبیده اند و با آنها حرکت می کنند و هر فلک بنام آن سیاره خوانده می شود. بر اساس این نظریه نام این افلاک به ترتیب چنین بوده است: قمر،‌تیر،‌ناهید،‌خورشید،‌ بهرام،‌برجیس،‌کیوان و آخرین فلک که ثوابت خوانده می شده است در آن ستارگان همانند میخ به فلک هشتم چسبیده اند و صور فلکی در این کره قرار دارد. این خلاصه ای بود از آنچه که نظریه بطلمیوس خوانده می شود و اکثر دانشمندان مسلمان و اروپایی تا قرن شانزدهم میلادی به آن معتقد بوده اند[/FONT]. [FONT=&amp]لازم به یاد آوری است که اصل کتاب بطلمیوس از بین رفته است و ترجمه عربی آن بنام "المجسطی" توسط دانشمندان مسلمان به دست دانشمندان اروپا در قرون وسطی رسی[/FONT][FONT=&amp]د[/FONT].
 
بالا