m.biology

New Member
ارسال ها
318
لایک ها
319
امتیاز
0
#1
سلام
قبلا قول داده بودم كه اثبات كامل روح را بزارم ولي راستش به قولم عمل نكردم اما يه مطالبى را تو نت گير آوردم كه بد نيست خوبه
ولي قبلش نكاتى چند:
١-اگه به جايي ميخواين اشكال وارد كنين عينشو بيارين و بعد حرفتونو بزنيد
٢-بعضياش نثر سخت و فلسفى داره اول روش فك كنين اگه نفهميدين بگين تا توضيح بيشتر بدم
٣-خواهشا تعصبو بزاريد كنار و منطقي برخورد كنين چون از قرار معلوم بعضى از دوستان نميخوان يه چيزايى رو قبول كنن
٤-سعى كنيد مثل من اسپم ندين:4::4::4:



بخش اول:

حال اگر كسى بپرسد كه از چه راهى مى‌توان وجود روح را اثبات كرد، جواب اين است كه صرف نظر از تعبد، اثبات وجود روح از سه راه ممكن است:
1) راه عقلى كه همان راه فلسفى براى اثبات وجود و تجرد روح است. مى‌دانيد كه فيلسوفان الهى در اين زمينه بحثهاى بسيار گسترده‌اى را مطرح كرده‌اند بيش از ده برهان فلسفى براى اثبات روح و تجرد آن اقامه شده است كه به عنوان نمونه مى‌توان از برهان درك كليات، امتناع انطباع كبير در صغير، رؤياهاى صادقه، احضار ارواح و خوابهاى مغناطيسى نام برد. اينكه آيا اين مباحث و براهين قابل مناقشه و بحث هستند يا نه مسأله ديگرى است، ولى بعضى از براهين آن بسيار متقن و قابل استنادند. اگر بخواهيم مباحث فلسفى وجود و تجرد روح را عنوان كنيم، خود به گفتارى مستقل و گسترده نيازمند است لذا از توضيح آن صرف نظر مى‌كنيم و علاقمندان را به كتب فلسفى مربوط ارجاع مى‌دهيم.1
2) راه ديگر براى اثبات وجود روح، تجربه درونى يا شهودى است؛ يعنى اينكه اگر انسان تلاش كند، «خود» را «مى يابد». فرق است بين اينكه مثلاً ما بدانيم پديده‌اى به نام ترس، محبت يا عشق در روان انسان وجود دارد با اينكه عشق، محبت، ترس و... را تجربه كنيم و آن را «بيابيم». «دانستن» اينكه اينها وجود دارند، علم حصولى است اما «يافتن» آنها علم حضورى است. ما به وسيله علم حصولى هم اثبات مى‌كنيم كه پديده هاى از قبيل عشق و ترس و... وجود دارد اما با اين تفاوت كه اولا، اغلب از راه آثار به آنها پى مى‌بريم؛ مثلاً از كيفيت رفتار مجنون با ليلى يا خسرو با شيرين مى‌توان فهميد كه «عشق» وجود دارد ثانياً، پس از اثبات، تنها صورت آن پديده در ما وجود دارد، نه واقعيت آن، اما در علم حضورى واقعيت آن پيش ما حاضر است؛ به تعبير ديگر، وجود عشق را «مى يابيم»، نه اينكه فقط از وجود آن آگاه باشيم.
كسى كه تجربه درونى را يكى از راههاى شناخت مى‌داند، مدعى است كه روح و خواص روح را مى‌شود «يافت»، نه تنها از راه استدلال مى‌توان پى برد، بلكه از آنجا كه همه ما اين شهود را داريم، مى‌توانيم آن را بيابيم. البته اين «شهود» در همه قوى نيست، اما با تلاش و جديت مى‌توان اين «شهود» را قوى كرد و خود را به مرحله آگاهى رساند، ولى آگاهى كامل به روح، فقط از طريق سير و سلوك عرفانى ممكن است. كسانى كه با همت و جديت و تلاش، مراحل سير و سلوك را طى كرده اند، توانسته‌اند به مرحله «شهود» حقيقت روح برسند و اين شهود خود آثارى داشته است كه جاى اشاره به آنها نيست، ولى همين قدر بدانيد كه درك آن مرحله،
بسيار مسرت انگيز و زمينه‌اى براى ايجاد معرفت به مراتب عالى توحيد است، زيرا «من عرف نفسه فقد عرف ربه»(خودشناسى مقدمه خداشناسى است). شهود حقيقت نفس، موجب شهود خداوند است.
به هر حال، رسيدن به آن مرحله بسيار ارزشمند است و جا دارد كه انسان سالها زحمت بكشد و مراحل سير و سلوك عرفانى را طى كند تا اينكه حقيقت براى او كشف شود و آن را دريابد، ولى مرتبه ضعيف شهود در همه آدميان وجود دارد كه با دقت، همت و تمركز مى‌توان آن را درك كرد.
برهان هواى طلق
يكى از استدلالهاى ابوعلى سينا در كتاب «شفا» براى اثبات روح و تجرد آن برهان «هواى طَلق» است.
حاصل گفته او چنين است: اگر انسان در محيطى باشد كه اشياء خارجى توجه او را جلب نكند و موقعيت بدن وى هم به گونه‌اى نباشد كه موجب توجه به بدن شود؛ يعنى گرسنگى، تشنگى، سرما، گرما و درد او را رنج ندهد و هوا نيز كاملا آرام باشد به گونه‌اى كه وزش باد هم توجه او را جلب نكند، در چنين موقعيتى كه به هيچ امر خارجى توجه ندارد، نفس خود را مى‌يابد در حالى كه هيچ يك از اندامهاى بدن را نمى‌يابد و اين دليل بر آن است كه نفس، غير از بدن مادى است زيرا اگر يكى بودند با هم درك مى‌شدند يا هيچ يك درك نمى‌شدند. درك شدن يكى و درك نشدن ديگرى، نشانه تغاير اين دو است. فرض اين است كه نورى نيست كه بتابد و چشم آن را ببيند، اصلا چشم بسته است. گوش هم صدايى را درك نمى‌كند و ساير حواس هم درك ندارند، هوا نيز آنقدر متعادل است كه انسان احساس سرما و گرما نمى‌كند، در چنين حالتى كه هيچ حسى كار نمى‌كند، آدمى خودش را درك مى‌كند و «مى يابد» كه «خودش» هست. درك مى‌كند كه اميدى دارد، عشقى دارد، ترسى دارد، نگرانى دارد، آرامشى دارد و... اينها را در خود مى‌يابد و مى‌بيند كه هست، پس معلوم مى‌شود كه «خود انسان» غير از چيزى است كه حواس آن را درك مى‌كند. اگر «خود انسان» همين بدن بود، درك آن فقط با ديدن يا لمس كردن ممكن بود، اما در شرايطى كه هيچ حسى كار نمى‌كند، نه چشم مى‌بيند، نه گوش مى‌شنود و نه ... در عين حال «خود» را مى‌يابد، اين نشان مى‌دهد كه حقيقت انسان كه همان «روح» است، چيزى است كه با حس درك نمى‌شود. حس، فقط بدن را درك مى‌كند و بدن غير از آن حقيقت است. حال ممكن است كسى از اين استدلال به عنوان برهانى استفاده كند بر اينكه آنچه را «مى يابيم» با چيزى كه آن را نمى‌يابيم متفاوت است، زيرا چيزى را كه «مى يابيم» غير مادى است و شناخت ما به ماديات فقط از طريق علم حصولى صورت مى‌گيرد نه علم حضورى. ولى عمده سخن اين است كه آدمى در چنين وضعيتى حالت ادراك شهودى را (هر چند به صورت ضعيف) تجربه مى‌كند و به وجود روح خويش پى مى‌برد و مى‌يابد كه روح غير از بدن است.
بالاتر از اين، كسانى كه مراتب سير و سلوك عرفانى را طى كنند، بدن براى آنها حكم لباسى را پيدا مى‌كند كه مى‌توانند آن را خلع كنند؛ يعنى «خود» را از بدن خارج كنند و جدايى «بدن» از «خود» را مشاهده كنند، در حالى كه «خود» اراده و فعاليت دارند، بدن را كه جداى از «خود» است نظاره مى‌كنند. اين حالت را «مرگ اختيارى» مى‌نامند. اگر وجود چنين حالتى را ولو براى يك نفر (كه طبق نقلهاى مطمئن اتفاق افتاده است) ممكن دانستيم جاى هيچ گونه شك و شبهه‌اى باقى نخواهد گذارد.
3) آثار روح. راه ديگر براى اثبات روح، آثارى است كه بر وجود روح مترتب مى‌شود. شخصى خوابى را مى‌بيند و در خواب كسى مطلبى را مى‌گويد كه اصلا در ذهن او نبوده است، وقتى كه بيدار مى‌شود و تحقيق مى‌كند مى‌بيند كه دقيقاًهمين گونه است يا كسانى گمشده‌اى داشته‌اند و مدتها به دنبال آن مى‌گشته‌اند ولى موفق به پيدا كردن او نشده اند، اما در خواب نشانى آن گمشده را گرفته و آن را پيدا كرده‌اند يا اينكه كسى در خواب به شما چيزى را مى‌گويد و بعد از گذشتِ مثلاً بيست سال آن خواب تحقق پيدا مى‌كند. آيا اين فعل و انفعالات مربوط به ماده است؟ اصلا موضوعاتى از اين قبيل نمى‌تواند آثار ماده باشد. مجموعه اينها زمينه را براى استدلال عقلى آماده مى‌كند و در واقع يك برهان تلفيقى از مقدمات حسى به ضميمه كبريات عقلى را بدست مى‌دهد و نتيجه‌اش اين است كه روح، امرى مادى نيست. بگذريم از اينكه همه موضوعاتى كه در مورد احضار روح گفته مى‌شود واقعيت ندارد، بلكه مواردى از آنها تلقين و اغفال ديگران است، ولى مواردى هم هست كه كاملا به واقعيت پيوسته است؛ يعنى، كسانى هستند كه روحى را احضار و با آن صحبت مى‌كنند، مسأله مى‌پرسند و جواب لازم را دريافت مى‌كنند.
نمونه‌اى از احضار روح
يادم مى‌آيد زمانى كه بازار مباحث ماركسيسم و ماترياليسم داغ بود، در جلسه‌اى داستانى را نقل كردم كه: مرحوم آقاى «الهى»، برادر مرحوم علامه طباطبايى رضوان الله تعالى عليهما، كه ايشان هم فيلسوف برجسته‌اى بودند، در تبريز از شخصى كه احتمالا هنوز هم زنده است و در كار احضار روح دستى دارد، درخواست كرده بودند كه روح پدرشان را احضار كند، بعد از اينكه روح پدر حاضر شد، از او سؤالاتى كرده بودند از جمله پرسيده بودند: كه «آيا از ما راضى هستيد؟» پدر در جواب فرموده بود كه من از شما راضى ام، اما حق اين بود كه «محمدحسين» ـ مقصود مرحوم علامه طباطبايى صاحب تفسير «الميزان» است ـ ما را در ثواب تفسير «الميزان» شريك مى‌كرد. بعد از اينكه اين سخن به گوش مرحوم علامه مى رسد كه پدر از او گله كرده كه چرا او را در ثواب تفسير الميزان شريك نكرده است، ايشان به گريه افتاده و گفته بودند: خدايا! كار من از روى بخل نبوده است، بلكه من مطمئن نبودم كه اين كار ثوابى داشته باشد. حال كه چنين است پس نصفى از ثواب تفسير را به روح پدر و نصف ديگر را به روح مادرم هديه كردم. بعد از اين جريان، بار ديگر وقتى كه روح پدر احضار مى‌شود و از او مى‌پرسند كه آيا راضى شده است، جواب مى‌دهد: «بله ثواب ما رسيد». چند روزى بعد از نقل اين داستان آقايى آمد، بعد از تواضع و احترام فراوان، دست مرا بوسيد و گفت: شما با نقل اين داستان مرا از شبهات اعتقادى و مشكلاتى كه سالها از آنها رنج مى‌بردم نجات داديد و همه چيز براى من حل شد و افزود: بعد از اينكه شما داستان را نقل كرديد، بنده جستجو كردم و به واقعيت و صداقت آن پى بردم؛ حالا مى‌فهمم كه وجود آدمى منحصر به ماده نيست. وجود روح، حقيقى است و قيامت و حساب و كتابى در كار است. در هر صورت خوابهاى صادق و احضار ارواح و ... مى‌تواند زمينه هاى استدلال عقلى را فراهم كند، پس استفاده از تجربه هاى حسى و از آثار آنها هم راه ديگرى براى پى بردن به وجود روح مجرد آدمى است.
آيات قرآن، دليلى ديگر بر اثبات روح
حال، سخن اصلى اين است كه نظر قرآن در مورد روح انسان چيست. دانستن اين موضوع براى مسلمانان از آن جهت مهم است كه قرآن كتاب آسمانى آنهاست و آياتش براى آنها حجت است و براى غيرمسلمانان نيز از اين جهت اهميت دارد كه نظر قرآن را در اين مورد مى‌دانند و به اعتقاد مسلمين در مورد روح پى مى‌برند.
آيات قرآن مجيد به روشنى بر اين واقعيت دلالت دارد كه حقيقت انسان، روح اوست و ويژگيهاى روح با بدن يا مغز انسان تفاوت دارد.
در اين زمينه آيات بسيارى داريم كه درباره حقيقت و روح انسان سخن مى‌گويد , اما براى جلوگيرى از گسترش بحث، فقط يكى از آيات را مطرح مى‌كنيم و نتيجه آن را مورد توجه قرار مى‌دهيم.
در سوره سجده، از آيه هفتم تا پانزدهم مى‌فرمايد:
«الَّذِى أَحْسَنَ كُلَّ شىء خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الاِنسَـنِ مِنْ طِين* ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَـلَة مِّن مَّآء مَّهِين* ثُمَّ سَوَّيهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ والأَبْصَـرَ والأَفْئِدَةَ قَلِيلا مَّا تَشْكُرُون* وَ قَالُواْ ءَِاِذَا ضَلَلْنَا فِى الأَرْضِ أَءِنَّا لَفِى خَلْق جَدِيدِ بَلْ هُم بِلِقَآءِ رَبِّهِمْ كَـفِرُونَ* قُلْ يَتَوَفّيكم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِى وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ*»
«خداى متعال كسى است كه هر چيزى را زيبا، خوب و نيك آفريد و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد. نسل انسان را از آبى فرومايه قرار داد و بعد از خلقت انسان از روح خودش ـ روحى كه منسوب به خداست ـ در او دميد.» همانگونه كه ملاحظه مى‌فرمائيد در آيه مباركه، قبل از دميدن روح در انسان، ضمير غايب را به كار مى‌برد اما بعد از آنكه روحى در او دميده شد انسان مخاطب قرار مى‌گيرد كه: «و جعل لكم السمع والابصار والافئدة قليلا ما تشكرون»، «براى شما چشم و گوش و دلها قرار داديم، گروه اندكى از شما سپاسگزاريد.» بعد مى‌فرمايد: «و قالوا ءاذا ضللنا فى الارض ءانا لفى خلق جديد» «كافران گفتند: وقتى ما در زمين گم شديم؛ يعنى بدن ما متلاشى شد، اجزاء آن پخش شد (و ديگر معلوم نبود كه كدام ذره متعلق به چه كسى است.)، دوباره آفرينشى نو خواهيم داشت؟!». از روى تعجب مى‌پرسيدند كه چطور مى‌شود، آدمى كه ذرات بدن او در خاك زمين گم شده و نابود شده است، دوباره زنده شود، اما خداوند در جواب آنها مى‌فرمايد: «قل يتوفيكم ملك الموت الذى وُكِّلِ بكم ثم الى ربكم تُرجعون» «اى پيغمبر به آنها بگو، فرشته مرگ، شما را دريافت مى‌كند (يعنى گم نمى‌شويد) و بار ديگر به سوى پروردگارتان بازگردانده مى‌شويد».
از مجموع نكته هاى موجود در اين آيات، بر دو نكته تأكيد مى‌كنيم: نكته اول، قرآن تصريح مى‌كند: غير از بدنى كه ابتدا از گِل آفريده شده است چيز ديگرى نيز به آن اضافه شده است كه «روح» ناميده مى‌شود، پس آدمى غير از آفرينش مادى، داراى روح الهى نيز هست.
نكته دوم: اين است كه برخلاف جسم، روح گم نمى‌شود، بلكه هنگام مرگ روح او گرفته مى‌شود، در جايگاه امنى محفوظ مى‌ماند تا به سوى خدا بازگردد.
پس اولا، وجود انسان منحصر به ماده نيست، بلكه روح هم دارد ثانياً روح بعد از مرگ بدن باقى مى‌ماند و انسانيت انسان به همان روح اوست. اگر تنها بدن بود جا نداشت كه قرآن بگويد: «ثم سوّيه و نفخ فيه من روحه» بلكه بايد بفرمايد كه انسان را از گل و نطفه آفريد. ابتدا مى‌فرمايد: «ما روح را در او دميديم» و بعد از آن است كه مى‌گويد، چشم و گوش و دلها براى شما قرار داديم؛ يعنى، چشم و گوش و دلها مترتب بر نفخ روح است. ممكن است چشم و اندام آن سالم باشد، ولى تا روح نباشد، بينايى ندارد. ممكن است اندام گوش سالم باشد، اما اگر روح نباشد، نمى‌شنود. آدمى كه از دنيا مى‌رود اندام گوشش تغيير نمى‌كند، هر كسى كه مى‌ميرد، ضرورتاً اعضاى شنيدارى، پرده صماخ و ساير دستگاهها و سلولهاى عصبى گوش او تغيير نمى‌كند در عين حال صدايى را نمى‌شنود. تمامى اينها مترتب بر وجود روح است. بالاتر از اين، تعقل و درك و احساس و... كار بدن نيست. به اين دليل كه بعد از مرگ آدمى، تمامى بدن سالم است، ولى هيچ يك از اين كارها را نمى‌تواند انجام دهد، چون ارتباط روح با بدن قطع شده است.
دلالت آيه «توفّى» بر اصل وجود و بقاى روح
آيه مباركه «الله يتوفى الانفس حين موتها ...» هم اصل روح و هم بقاى آن را اثبات مى‌كند؛ علاوه بر اينها بر نسبت داشتن «روح» به خدا تصريح مى‌كند. بيان آيه اين نيست كه من انسان را از نطفه يا گِلِ خودم آفريدم، با اينكه اينها هم از آن خدايند، بلكه مى‌فرمايد: «و نفخت فيه من روحى ...» از روح «خودم» در او دميدم. البته اين گفته به اين معنا نيست كه خدا روحى دارد و بخشى از آن را در انسان دميده است، بلكه در اصطلاح اُدَبا اين اضافه، اضافه تشريفيه است. وقتى كه مى‌گوييم، كعبه خانه خداست معنايش اين نيست كه خدا در آنجا سكونت دارد، بلكه به اين معناست كه اين خانه به دليل شرافتش منسوب به خداست. انتساب روح به خدا به همين معناست. پس از اين آيه به خوبى استفاده مى‌كنيم كه انسان داراى روحى بسيار ارزشمند و شريف است كه منسوب به خداى متعال است و منشأ ادراكات، هويت و شرافت انسانى، روح اوست. براى تأييد اين برداشت، از آيات ديگرى هم كه در داستان خلقت حضرت آدم وجود دارد مى‌توان استفاده كرد؛ مثلاً، به ملائكه خطاب مى‌شود: وقتى كه در بشر از روح «خودم» دميدم بر او سجده كنيد. آيات متعددى در اين زمينه وجود دارد: در سوره بقره، حِجر و صاد با اندكى تفاوت در تعبير آمده است كه «اِنّى خالقٌ بَشراً مِنْ صَلْصال مِنْ حَمَاء مَّسْنُون» به فرشتگان گفتيم كه من از گِل و لاىْ مخلوقى خواهم آفريد، وقتى كه از روح «خودم» در او دميدم بر او سجده كنيد. ملاك سجده فرشتگان، در مقابل حضرت آدم، روح الهى اوست كه موجب مى‌شود فرشتگان، در مقابل او خضوع كنند، به خاك بيفتند و سجده كنند. اين موضوع هم مؤيد اين است كه اضافه روح به خدا، دلالت بر تشريف دارد و اين شرافت را به انسان مى‌دهد كه فرشتگان الهى در مقابلش سجده كنند.
هر جا كه صحبت از نفخ «روح» در انسان است، با تعبيراتى از قبيل «روحى» «روحه» و «روحنا» به خدا نسبت داده شده است. از اين آيات به خوبى درك مى‌كنيم كه حقيقتى به نام روح، در انسان وجود دارد كه شرط «انسان بودن» اوست.
در مقابل شبهه منكرين معاد كه مى‌گفتند: وقتى در زمين گم شديم، چگونه زنده مى‌شويم، خداى متعال مى‌فرمايد كه شما گم نمى‌شويد. «... قل «يتوفيكم» ملك الموت ...». «شما» محفوظ هستيد. «بدن» شماست كه گم مى‌شود. فرشته مرگ، روح شما را مى‌گيرد و تا روز قيامت محفوظ خواهيد ماند. از اين آيات، به خوبى روشن مى شود كه شرافت انسان به روح خدايى اوست. روح است كه موجب مى‌شود انسان مسجود ملائكه قرار گيرد.







بخش دوم:



به این مثال دقت کنید:


انسانی به نام محمد را در نظر بگیرد که چندین سال پیش متولد شده است
و دوران بسیاری از جمله:
نوزادی،
کودکی،
نونهال،
نوجوان،
جوان،
مرد،
میانسال
و............را پشت سر می گذارد و طی این چندین سال


اندام و بدن او رشد کرده است
غذا خورده است،
بر اثر بیماری ضعیف شده است،
بی هوش شده است،
و............


حال کدام یک از اینها محمد است ؟؟
محمد نوزاد؟؟
محمدنوجوان؟؟
محمد جوان؟؟
محمد لاغر؟؟
محمد مرد؟
محمد بیمار؟
و...................؟؟؟؟؟؟؟


جواب شما مشخص است همه اینها محمد است
چرا به همه اینها محمد می گوییم در صورتی که این همه تغییر و تحول در او وجود داد؟؟


یا خود ایشان خودش را محمد می داند و از خود تعبیر به (من) می کند (منی) که تمام دوران زندگی او را دربرمی گیرد


پس این منیت و من بودن همان روح انسان است که غیر از جسم ومادیاتی است که انسان با ان سر وکار دارد و می بیند و می شوند و می خورد و......







باز به ان مثال دقت کنید:


انسانی با خود می گوید
من می خورم
من می شنوم
من می روم
من می بینم
و..............


همه ما می دانیم که هر کدام از این افعال مستقل از یکدیگر اند و دیگری نمی تواند کار ان یکی را بکند مثلا:
چشم نمی تواند بخورد
یا کوش نمی تواند راه برود
یا چشم بشنود
و.........


و ما همه اینها را به (منی) نسبت می دهیم
من می روم
من می شنوم
من کوش می کنم
من می خورم
من ............


این من همان روح انسان است که مستقل از بدن است که نه چشم است و نه کوش است و نه پا است و نه........
و ما همه این ها را به او نسبت می دهیم و این همان روح انسان است



بخش سوم:


و همچنين لينك زير كه يكم نثرش سخت تره (و علاوه بر اثبات روح در رابطه با تجرد روح و اصالت روح هم حرف زده)
ماهیت روح،اثبات روح، تجرد روح، اصالت روح







1ـ ر. ك. اسفار ج 8



منبع مطالب بخش اول:سايت شخصى آية الله مصباح يزدى
منبع مطالب بخش دوم:سايت askdin.com
منبع مطالب بخش سوم:بخش سوم كه خودش يه لينكه ديگه:4::4:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

صلوات

New Member
ارسال ها
63
لایک ها
104
امتیاز
0
#3
پاسخ : مطالبى چند در باب اثبات روح

مممنون دوست عزیز که این نوشته ها رو گذاشتی برای ما اما اگر یکمم فونت رو بزرگ میکردی بهتر بودش بازم ممنونم
بچه ها اگه میخواین بیشتر اشنا بشین با روح و جن برین تو اپارات بزنین جن بعضی از اینا حقیقت داره برین اگه خواستین



توصیه میشود که افرادی میترسن نخونن افراد زیر 15 سال نخونن
[TABLE="width: 509"]
[TR]
[TD="align: right"]دیدن جن [/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
[TABLE="width: 100%, align: center"]
[TR]
[TD]
[TABLE="width: 100%"]
[TR]
[TD="class: TdFullTextView"]




دیدن جنها پس از طی دشواریهایی که در ریاضت و یا طرق دیگر برای انسان دارد حاصل میشود و به دلیل هم سنخ نبودن این دو موجود، ملاقات مشکلاتی را به همراه دارد. حضور جن فضایی را که انسان در آن قرار دارد سنگین میکند و بسته به قدرت روحی انسان، نوع ریاضت و راهی که طی نموده، نوع جن احساس سنگینی شدت و ضعف دارد. سنگینی که بیان شد : شبیه حالت شخصی است که مدتی نخوابیده و خواب بر او فشار میآورد میباشد (البته این مثال برای نزدیک شدن به ذهن میباشد)

فرقی که این حالت با آدم خواب آلوده دارد در هوشیاری بودن (در این حالت) و نیمه هوشیاری در حالت خواب آلودگی است. البته حالات دیگری نیز هنگام رویت جن در انسان رخ میدهد، اما آنچه ذکر شد از مسائل بارز میباشد. پس از مفارقت این دو موجود حالت خستگی شدید و کوفتگی بدن و نیاز به استراحت در انسان ایجاد شده که نشانه از دست دادن انرژی و بنیه جسمانی است. این حالت هم شبیه کوه کندن یا بالا رفتن از کوه بدون تمرین، نرمش و امادگی قبلی است.

کسانی که از راه های خاص برای دیدن جن استفاده میکنند و اشخاصی که دارای روح بسیار قوی هستند با کمترین مشکلات ممکن در رویت جن روبرو هستند.(در مبحث روح دستوراتی برای تقویت روح ذکر شده است مراجعه شود) باز هم تکرار میکنیم: کمترین مشکلات ممکن نه بدون مشکل. در هر حال استمرار مروادت و همنشینی با اجنه بدون هیچ شکی باعث تحلیل قوای جسمانی، روحانی و تحمل فشار برای سیستم عصبی میشود.

دیدن جن منحصر به روز و شب نیست. در بعضی کتب نوشته شده سعلات در روز و غول (انواعی از اجنه) در شب دیده میشوند. ما به هیچ عنوان چنین مطلبی را نمیپذیریم زیرا جن با انسانها و در همین دنیا در حال زندگی کردن است و بسته به هوایی تر بودن از خواص ویژه ای برخوردار است و دلیلی بر روز یا شب دیده شدن آنها نیست.

دیدن جن در سه حال صورت میپذیرد:

بصورت اتفاقی: که شاهد مثالهای زیادی دارد و برای خیلی از افراد پیش می آید در شرایط خاص که قالبا در طبیعت اتفاق می افتد

تسخیر: بوسیله شخصی که میخواهد جن را ببیند که از طریقه هایی که در قسمت بعدی خواهد آمد میتوان به آن رسید

تمایل از طرف اجنه: برای کسب علم و دانش از پیامبران، دانایان و بزرگان یا اموری دیگر مثل تقاضای ازدواج از طرف جن.

تحلیلی بر طرق ارتباط با جن

ارتباط با جن و رویت آن مستلزم به تسخیر در آوردن این موجود میباشد و برای مردم عادی راه دیگری ندارد یعنی حتما باید جن را به تسخیر کشید تا بتوان با او ارتباط داشت به چندین روش میتوان با جن رابطه برقرار کرد

1- طریقه اذکار: که شامل اورادی است که با مداوت به خواندن آن به مرور نهان جن آشکار خواهد شد

2- اجرای اعمال: اجرای یک سری از اعمال متشکل از اوراد و اذکار و سوزاندنیها و... در کنار یکدیگر

3- استفاده از مواد خاص: مثل سورمه هاییکه برای این منظور از مواد خاص طبیعی ترکیب و به چشم کشیده میشود

4- تنهایی در طبیعت: با قرار گرفتن در طبیعت و تنها بودن بصورت مداوم در شرایط خاص ابتدا به شنیدن اصوات سپس به دیدن منتهی شود خیلی اوقات هم دیدن بصورت موقت رخ میدهد که باگذر زمان دائمی و ارادی میشود

5- بزرگی روح: اینکه انسان به مرحله ای از بزرگی روح و قوت و قدرت معنوی برسد که بتواند جن و ماوراء را رویت کند که این قسمت خارج از بحث تسخیر است چون در این نوع از دیدن شما کسی از اجنه را به تسخیر در نمیآورید بلکه خود آنها به خدمتگذاری انسان در می آیند این مورد در روحانیون از ادیان و مرتاضان بسیار دیده میشود.

چهار طریق ذکر شده اول قطعا با عوارض بسیار همراه خواهد بود که همگی به دلیل سنخیت نداشتن دو موجود،هم از لحاظ طبیعی و هم از لحاظ معنوی و ماورائی است.

مسئله بسیار ظریفی که در این قسمت باید ذکر شود:

ببینید کسی که ارتباط با اجنه برقرار میکند از هر طریق چه ذکر، چه اجرای اعمال چه ترکیبات و چه طبیعت -به استثناء پنجمین مورد - در حین انجام گرفتن کارها قدرت روحی خود را بالا میبرد به این معنا که شما به مرحله ای میرسید که جن را میبینید نه اینکه او ظاهر میشود جن قول چراغ نیست که ظاهر شود جن موجودی است که وجود دارد و در حال زندگی کردن و تردد در کوچه و خیابان و بین انسانها است اما اجازه دخالت در امور جاری زندگی انسانها را بصورت طبیعی ندارند.

آنها با سرعتی فوق العاده مشغول به امور مربوط به خود هستند. آنها ظاهر نمیشوند، این انسانها هستند که قابلیتی از قابلیتهای خود را از بالقوه بودن به فعلیت میرسانند تا توان رویت جن و دنیای نامحسوس آنها را پیدا میکنند. البته تراکم آنها از لحاظ فیزیکی و بالا بردن قدرت روحی در دیدن جن ملازم یکدیگر است. بحث مفصل تر را به قسمت تخصصی سایت ارجا میدهیم.

اولین بار رویت جن یعنی دیدن همیشگی او با اولین باری که بتوان به دنیای اجنه وارد شد برای همیشه میتوان این موجود را دید و کمتر اتفاق میافتد که کسی یکبار با اراده خود جن را رویت کند بتواند از این حالت در آید چون این قابلیت در انسان ایجاد شده یا بهتر بگوییم به فعلیت رسیده است پس دیگر مفارقت از دنیای جن تقریبا غیر ممکن میشود (مگر از طریق ادعیه و اذکار بسیار خاص) دقیقا همانند این است که شما قابلیت صحبت کردن را پس از یادگیری بخواهید فراموش کنید مگر حادثه ای رخ دهد تا قدرت تکلم را از شما بگیرد.

تنها فرقی که در این مثال با رویت جن وجود دارد در اختیار بودن زبان در تکلم است شما هر وقت بخواهید میتوانید تکلم کنید اما خیلی اوقات نمیخواهید اجنه را رویت کنید اما آنها را میبینید (صرف نظر از اینکه آنها با شما کاری دارند یا ندارند).​

[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD][/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD][TABLE="width: 509"]
[TR]
[TD="align: right"]دیدن جن [/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
[TABLE="width: 100%, align: center"]
[TR]
[TD]
[TABLE="width: 100%"]
[TR]
[TD="class: TdFullTextView"]




دیدن جنها پس از طی دشواریهایی که در ریاضت و یا طرق دیگر برای انسان دارد حاصل میشود و به دلیل هم سنخ نبودن این دو موجود، ملاقات مشکلاتی را به همراه دارد. حضور جن فضایی را که انسان در آن قرار دارد سنگین میکند و بسته به قدرت روحی انسان، نوع ریاضت و راهی که طی نموده، نوع جن احساس سنگینی شدت و ضعف دارد. سنگینی که بیان شد : شبیه حالت شخصی است که مدتی نخوابیده و خواب بر او فشار میآورد میباشد (البته این مثال برای نزدیک شدن به ذهن میباشد)

فرقی که این حالت با آدم خواب آلوده دارد در هوشیاری بودن (در این حالت) و نیمه هوشیاری در حالت خواب آلودگی است. البته حالات دیگری نیز هنگام رویت جن در انسان رخ میدهد، اما آنچه ذکر شد از مسائل بارز میباشد. پس از مفارقت این دو موجود حالت خستگی شدید و کوفتگی بدن و نیاز به استراحت در انسان ایجاد شده که نشانه از دست دادن انرژی و بنیه جسمانی است. این حالت هم شبیه کوه کندن یا بالا رفتن از کوه بدون تمرین، نرمش و امادگی قبلی است.

کسانی که از راه های خاص برای دیدن جن استفاده میکنند و اشخاصی که دارای روح بسیار قوی هستند با کمترین مشکلات ممکن در رویت جن روبرو هستند.(در مبحث روح دستوراتی برای تقویت روح ذکر شده است مراجعه شود) باز هم تکرار میکنیم: کمترین مشکلات ممکن نه بدون مشکل. در هر حال استمرار مروادت و همنشینی با اجنه بدون هیچ شکی باعث تحلیل قوای جسمانی، روحانی و تحمل فشار برای سیستم عصبی میشود.

دیدن جن منحصر به روز و شب نیست. در بعضی کتب نوشته شده سعلات در روز و غول (انواعی از اجنه) در شب دیده میشوند. ما به هیچ عنوان چنین مطلبی را نمیپذیریم زیرا جن با انسانها و در همین دنیا در حال زندگی کردن است و بسته به هوایی تر بودن از خواص ویژه ای برخوردار است و دلیلی بر روز یا شب دیده شدن آنها نیست.

دیدن جن در سه حال صورت میپذیرد:

بصورت اتفاقی: که شاهد مثالهای زیادی دارد و برای خیلی از افراد پیش می آید در شرایط خاص که قالبا در طبیعت اتفاق می افتد

تسخیر: بوسیله شخصی که میخواهد جن را ببیند که از طریقه هایی که در قسمت بعدی خواهد آمد میتوان به آن رسید

تمایل از طرف اجنه: برای کسب علم و دانش از پیامبران، دانایان و بزرگان یا اموری دیگر مثل تقاضای ازدواج از طرف جن.

تحلیلی بر طرق ارتباط با جن

ارتباط با جن و رویت آن مستلزم به تسخیر در آوردن این موجود میباشد و برای مردم عادی راه دیگری ندارد یعنی حتما باید جن را به تسخیر کشید تا بتوان با او ارتباط داشت به چندین روش میتوان با جن رابطه برقرار کرد

1- طریقه اذکار: که شامل اورادی است که با مداوت به خواندن آن به مرور نهان جن آشکار خواهد شد

2- اجرای اعمال: اجرای یک سری از اعمال متشکل از اوراد و اذکار و سوزاندنیها و... در کنار یکدیگر

3- استفاده از مواد خاص: مثل سورمه هاییکه برای این منظور از مواد خاص طبیعی ترکیب و به چشم کشیده میشود

4- تنهایی در طبیعت: با قرار گرفتن در طبیعت و تنها بودن بصورت مداوم در شرایط خاص ابتدا به شنیدن اصوات سپس به دیدن منتهی شود خیلی اوقات هم دیدن بصورت موقت رخ میدهد که باگذر زمان دائمی و ارادی میشود

5- بزرگی روح: اینکه انسان به مرحله ای از بزرگی روح و قوت و قدرت معنوی برسد که بتواند جن و ماوراء را رویت کند که این قسمت خارج از بحث تسخیر است چون در این نوع از دیدن شما کسی از اجنه را به تسخیر در نمیآورید بلکه خود آنها به خدمتگذاری انسان در می آیند این مورد در روحانیون از ادیان و مرتاضان بسیار دیده میشود.

چهار طریق ذکر شده اول قطعا با عوارض بسیار همراه خواهد بود که همگی به دلیل سنخیت نداشتن دو موجود،هم از لحاظ طبیعی و هم از لحاظ معنوی و ماورائی است.

مسئله بسیار ظریفی که در این قسمت باید ذکر شود:

ببینید کسی که ارتباط با اجنه برقرار میکند از هر طریق چه ذکر، چه اجرای اعمال چه ترکیبات و چه طبیعت -به استثناء پنجمین مورد - در حین انجام گرفتن کارها قدرت روحی خود را بالا میبرد به این معنا که شما به مرحله ای میرسید که جن را میبینید نه اینکه او ظاهر میشود جن قول چراغ نیست که ظاهر شود جن موجودی است که وجود دارد و در حال زندگی کردن و تردد در کوچه و خیابان و بین انسانها است اما اجازه دخالت در امور جاری زندگی انسانها را بصورت طبیعی ندارند.

آنها با سرعتی فوق العاده مشغول به امور مربوط به خود هستند. آنها ظاهر نمیشوند، این انسانها هستند که قابلیتی از قابلیتهای خود را از بالقوه بودن به فعلیت میرسانند تا توان رویت جن و دنیای نامحسوس آنها را پیدا میکنند. البته تراکم آنها از لحاظ فیزیکی و بالا بردن قدرت روحی در دیدن جن ملازم یکدیگر است. بحث مفصل تر را به قسمت تخصصی سایت ارجا میدهیم.

اولین بار رویت جن یعنی دیدن همیشگی او با اولین باری که بتوان به دنیای اجنه وارد شد برای همیشه میتوان این موجود را دید و کمتر اتفاق میافتد که کسی یکبار با اراده خود جن را رویت کند بتواند از این حالت در آید چون این قابلیت در انسان ایجاد شده یا بهتر بگوییم به فعلیت رسیده است پس دیگر مفارقت از دنیای جن تقریبا غیر ممکن میشود (مگر از طریق ادعیه و اذکار بسیار خاص) دقیقا همانند این است که شما قابلیت صحبت کردن را پس از یادگیری بخواهید فراموش کنید مگر حادثه ای رخ دهد تا قدرت تکلم را از شما بگیرد.

تنها فرقی که در این مثال با رویت جن وجود دارد در اختیار بودن زبان در تکلم است شما هر وقت بخواهید میتوانید تکلم کنید اما خیلی اوقات نمیخواهید اجنه را رویت کنید اما آنها را میبینید (صرف نظر از اینکه آنها با شما کاری دارند یا ندارند).​

[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD][/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD] ارواح خبیث و مزاحم چگونه اند.

ارواح خبیث یا پولتر گایست
پولترگایست ها (یا ارواح شریر , عصبانی و ویرانگر ) از جمله ترسناک ترین اشکال فعالیت های ماوراء الطبیعه ای به شمار می روند. گرچه فرضیه های بسیاری برای وجود این ارواح خطرناک ارایه شده اما بسیاری از پدیده های مرتبط با این پدیده همچنان توضیح ناپذیر باقی مانده است. واژه (( پولترگایست)) یک واژه آلمانی است و ((روح پر سر و صدا )) معنا می دهد , هرچند که این ارواح معمولا بسیار خشن تر و خبیث تر از آن هستند که این واژه برای توصیفشان به کار برده می شود. پولترگایست ها می توانند سبب فعالیت های زیر بشوند : حملات فیزیکی , آتش سوزی , معلق ساختن اشیا در فضا , پرتاب سنگ ایجاد اختلال الکتریکی و جاری ساختن خون از دیوارها . پولترگایست ها در اغلب موارد حضور خود در خانه ها با ایجاد سر و صدا و گاهی حملات خشن به اعضای خانواده آشکار می کنند.

شاهدان عینی فعالیت های پولترگایست ها الزاما نباید از حساسیت ویژه ای برای مشاهده یا تجربه حضور این ارواح برخوردار باشند. یک نمونه از این افراد عادی وکیلی است که در سال 1978 پرونده ای را در ارتباط با فعالیت ارواح شریر در هتل شلی واقع در یکی از ایالات شرقی انگلستان در دست گرفت. او برای آشنایی بیشتر با موضوع یک شب در این هتل اقامت کرد. آقای وکیل بعدا گزارش داد که تختخواب او به ارتفاع سه اینچ از سطح زمین بلند شده بود. وکیل وحشت زده بلافاصله از هتل گریخت و با قاطعیت بر وجود پولترگایست در این مکان شهادت داد. همه روزه صدها مورد از فعالیت های شریرانه پولترگایست ها در گزارش های مردمی به پلیس ثبت می شود.

فعالیت های ارواح شریر:

در اغلب موارد دوره فعالیت های ارواح شریر کوتاه مدت است و حداکثر به چند روز یا چند هفته منحصر میشود. با این وصف مواردی هم دیده شده که این فعالیت ها آن قدر ادامه یافته تا ساکنان خانه مجبور به نقل مکان شده یا تغییراتی در ساختمان ایجاد کرده اند. در این صورت روح شریر فعالیت های خود را متوقف ساخته و پی کارش رفته است.

آیا پولترگایست ها روح هستند؟

تا قرن نوزدهم میلادی چنین پنداشته میشد که شیطان , نیروهای شریر , جادوگرها و ارواح خبیث منشاء اصلی فعالیت های شریرانه پولترگایست ها هستند که خود را معمولا در قالب انرژی فیزیکی مخرب در داخل خانه آشکار میسازند . اما با رشد و توسعه نظریه اسپیرچوالیسم ( اعتقاد به حضور ارواح) برداشت فوق تغییر یافت و چنین ادعا شد که فعالیت های پولترگایستی به سبب وجود واسطه ای فیزیکی است که به خود اجازه میدهد که موقتا از سوی ارواح به تسخیر دربیایند. این برداشت وسیعا مورد قبول قرار گرفت هرچند که بعدا روشن شد که افراد تسخیر شده نمی توانند مستقلا سبب بروز خرابکاری هایی شون که معمولا با اغلب پدیده های پولترگایستی همراه است.

قدرت ناخودآگاه:

در دوران اخیر این اعتقاد بوجود آمده که پولترگایست ها یک نمونه غیر ارادی و ناخودآگاه از انرژی های حرکتی روحی و روانی اند که در بخشی از یک موجود زنده وجود دارد. به عبارت دیگر ضمیر ناخودآگاه افراد مسئول خرابکاری های پولترگایستی تصور میشود. برای مثال تنش #### یا تنش دوران بلوغ در نوجوان ها یک عامل اصلی در فعالیت های پولترگایستی تلقی میشود. در اغلب موارد نیز دیده شده که کانون توجه این فعالیت های شریرانه منتسب به پولترگایست ها معطوف به عضو نوجوان خانواده ( به ویژه دختران نوجوان ) است. با این وصف نمی توان با قطعیت اعلام کرد که تنش #### دختران نوجوان عامل اصلی این نوع پدیده های خرابکارانه پولترگایستی است. کارشناسان ارواح در دهه های چهل و پنجاه میلادی اعلام کردند که پولترگایست ها بازتاب دهنده احساسات سرکوب شده همچون بدخواهی , خشم , عصبانیت , پریشانی و افسردگی انسان هستند. تحقیقات انجام شده در دهه شصت میلادی تا حد زیادی این فرضیه علمی را مورد تایید قرار داد.

افراد بی قرار؟

ویلیام جی رول مدیر پروژه بنیاد تحقیقات فراروانشناسی در دورهام واقع در کارولینای شمالی در آمریکا , طی گزارشی مکتوب 116 مورد از پریشانی ها و بی نظمی های پولترگایستی در طی چهار قرن اخیر را شرح داده است. این محقق چنین نتیجه گرفته است که فعالیت های پولترگایستی معمولا زمانی آشکار میشود که فرد هدف قرار گرفته توازن ذهنی اش به شکلی ناخودآگاه زایل شده باشد. وی اضافه میکند که بسیاری از این افراد از احساس خشم یا عصبیت فوق العاده ای برخوردار بوده , از عدم توازن های روحی و جسمی خاص در رنج بوده و همچنین این عدم توازن ها را به شکل واکنش های هیستریک , ترس های گوناگون , جنون وسواس و حتی شیزوفرنی آشکار می ساخته اند. تحققیقات مذکور ویلیام جی رول را نهایتا به این نتیجه قطعی راساند که مسایل و اختلالات مغزی و روحی افراد فوق ( آدم هایی که در کانون توجه فعالیت های پولترگایستی قرار می گیرند.) از طریق نوعی تله پاتی در قالب های ماوراء الطبیعه ای و خارق العاده منتقل شده و بدین ترتیب بر روی افراد , اشیاء و موجودات دور و بر تاثیر گذاشته است. اما تئوری ویلیام جی رول قادر به توضح و توجیه تمامی فعالیت های مرتبط با پولترگایست ها نیست . یان استیونسون , فراروانشناس و متخصص پدیده های ماوراء الطبیعه ای که در مورد بچه های قربانی پولترگایست ها تحقیق میکند بر این باور است که پولترگایست ها به احتمال بسیار قوی ارواح هستند. اما نظریه فوق چندان مورد توجه قرار نگرفته است. این واقعیت که با عمل جنگیری می توان بسیاری از پولترگایست ها را از درون جسم دختران نوجوان و دیگر افراد تسخیر شده بیرون کشید , مدرک و نشانه ای است از کامل نبودن نظریه فوق.

پرونده روزنهایم:

در سال 1966 در شهر روزنهایم آلمان گروهی از محققان فراروانشناس به دفتر یک وکیل فراخوانده شدند تا عامل اصلی بروز مجموعه ای از اختلالات برقی و الکتریکی را در دفتر این وکیل پیدا کنند. .قبلا گروهی از مهندسان برای رفع مشکل فراخوانده شده بودند اما نتوانسته بودند مشکل را حل کنند. تیم تحقیق به رهبری دکتر هاینس بندر , نهایتا یک زن جوان 29 ساله را به عنوان عامل اصلی اختلالات برقی در دفتر آقای وکیل شناسایی و معرفی کرد. محققان متوجه شدند که اختلالات برقی درست راس ساعت 7:30 دقیقه هر روز صبح دقیقا به هنگام رسیدن اشنایدر به محل کارش آغاز میشود اشنایدر به محض اینکه در داخل دفتر راه میرفت لامپها به صورت خود بخودی روشن و خاموش میشدند و تلفن ها بی دلیل زنگ میزدند. کمدها که از چوب بلوط ساخته شده و بسیار سنگین بودند , خود بخود در طول اتاق حرکت میکردند. و این درحالی بود که برای تکان دادن این کمدها نیاز به دو مرد قدرتمند بود. همچنین کشوها بصورت خود بخودی از داخل میزها به بیرون حرکت میکردند. چراغها و لامپها می ترکیدند , و تصاویر و تابلوهای روی دیوار به زمین می افتادند. اما درست در زمانی که اشنایدر به مرخصی رفت و در دفتر کارش حاضر نمی شد فعالیت های خرابکارانه مذکور کاملا متوقف گردید. اما به محض بازگشت او مجددا از سر گرفته شد. آقای وکیل بعد از اعلام نتایج تیم تحقیق از اشنایدر خواست که استعفا بدهد و برود. بعد از رفتن اشنایدر همه چیز روال عادی خود را پیدا کرد. اما مشکلات اشنایدر در مشاغل بعدی او به همین ترتیب ادامه پیدا کرد و این درحالی بود که او زنی آرام و عادی به شمار می رفت و هیچ خطایی از او سر نزده بود. محققان نهایتا به این نتیجه رسیدند که واکنش های حسی این زن بدون اینکه نیست بدی داشته باشد , سبب فعال شدن انرژی های حرکتی روحی و روانی او میشد که ثمره آن منجر به بروز اختلالات فوق در محیط اطرافش می گردید.





[/TD]
[/TR]
[/TABLE]


[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

m.biology

New Member
ارسال ها
318
لایک ها
319
امتیاز
0
#4
پاسخ : مطالبى چند در باب اثبات روح

۱)گربه ی x را در نظر بگیرید! گربه به دنیا می اید رشد میکند بالغ میشود سپس بیشتر رشد میکند و پیر میشود.حال کدام یک از این ها گربه ی x است؟؟!! پس این منیت و گربه بودن همان روح است!!!!
۲)همان گربه ی x را درنظر بگیرید! این گربه میخورد،راه میرود، میو میو میکند،اب میخورد،میشنود،بو میکند وغیره...این همان روح گربه است که مستقل از جسم گربه است! نه پا است نه گوش است نه چشم است نه دهان است!!!!! این همان روح است!!!ذ
عزیزه برادر این چه مطلبی است گذاشتی؟؟؟!!! استدلال هاش من رو با خاک یکسان کرد اصلا!!!!!!!!
خب بله عين اين استدلال برا گربه هم صادقه
گربه هم روح دارد
شما فك ميكنيد گربه روح ندارد؟؟؟خيلي تعجب آور است
گربه روح دارد خوبشم داره فقط از مرتبت پايين تري نسبت به روح ما برخودار است

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

مممنون دوست عزیز که این نوشته ها رو گذاشتی برای ما اما اگر یکمم فونت رو بزرگ میکردی بهتر بودش بازم ممنونم
بچه ها اگه میخواین بیشتر اشنا بشین با روح و جن برین تو اپارات بزنین جن بعضی از اینا حقیقت داره برین اگه خواستین
ممنون
ولي آپارات همون مقدار كه ميتونه در اثبات يه حقيقت (از جمله روح در مثال بالا) مفيد باشه ميتونه مضر هم باشه چون منبع معتبري نيست و تمام مستنداتش بايد مورد بررسي عقل قرار بگيره
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
ارسال ها
299
لایک ها
195
امتیاز
0
#5
پاسخ : مطالبى چند در باب اثبات روح

wowاستدلال ابو علی سینا چه باحاله‏!‏
 

Neuron

New Member
ارسال ها
78
لایک ها
68
امتیاز
0
#6
پاسخ : مطالبى چند در باب اثبات روح

۱)گربه ی x را در نظر بگیرید! گربه به دنیا می اید رشد میکند بالغ میشود سپس بیشتر رشد میکند و پیر میشود.حال کدام یک از این ها گربه ی x است؟؟!! پس این منیت و گربه بودن همان روح است!!!!
۲)همان گربه ی x را درنظر بگیرید! این گربه میخورد،راه میرود، میو میو میکند،اب میخورد،میشنود،بو میکند وغیره...این همان روح گربه است که مستقل از جسم گربه است! نه پا است نه گوش است نه چشم است نه دهان است!!!!! این همان روح است!!!ذ
عزیزه برادر این چه مطلبی است گذاشتی؟؟؟!!! استدلال هاش من رو با خاک یکسان کرد اصلا!!!!!!!!
نه شما اشتباه کردی استاد !!
باکتری x را در نظر بگیرید .این باکتری جهش های مختلفی برایش ممکن است رخ دهد، رشد می کند و تولیدمثل و ...... حالا کدام یک از این باکتری ها x است ؟؟ پس این منیت و باکتری بودن همان روح است .
همان باکتری را در نظر بگیرید . این باکتری متابولیسم دارد و در سیتوسولش در زمان های گوناگون مواد مختلفی ممکن است تولید شود ممکن است ساختار غشای پلاسمایی عوض شود و .... این همان روح است که مستقل از خود ساختار مواد سلول است . نه مربوط به پروتیئن است نه لیپید و نه dna نه ...... این همان روح است !;)
عزیزه برادر خودت را اذیت نکن !! اصلا استدلالی ندیدم که !!


از قرار معلوم بعضى از دوستان نميخوان يه چيزايى رو قبول كنن
از قرار معلوم همیشه افرادی که با دلیل حرف می زنند نمی توانند افرادی را که صرفا با اعتقادات گذشته و فقط چون شنیده اند که فلان چیز در گذشته روی داده به آن اعتقاد دارند ،قانع کنند


برهان درك كليات، امتناع انطباع كبير در صغير، رؤياهاى صادقه، احضار ارواح و خوابهاى مغناطيسى نام برد
رویای صادقه دیگه چیه ؟؟ به خدا یکمی نورولوژی بخونید بعد کاملا متوجه می شوید چرا بعضی خواب ها شماهایی از آینده را به شما نشون می دهند . در مورد احضار ارواح باید بگم شما اگر می تونید با یک نفر صحبت کنید که امشب ارواح را به جان من بفرستند بلکه من وجودشون را درک کردم ...... در مورد بقیه لغات اصلا چیزی نمی دونم !!


برهان هواى طلق
يكى از استدلالهاى ابوعلى سينا در كتاب «شفا» براى اثبات روح و تجرد آن برهان «هواى طَلق» است.
با این استدلال هرچه ذهنیتی خوب از ابوعلی سینا در ذهنم بود کاملا delete شد !


آيات قرآن، دليلى ديگر بر اثبات روح
تعریف استدلال را شما هنوز باهاش مشکل دارید !! من نمی دونم چرا صرف این که یک کتاب چیزی را بگه باید قبولش کرد . این موضوع برای تمام کتب و مقالات چه علمی و غیرعلمی صادق است و ربط به نویسنده کتاب ندارد .

تمامى اينها مترتب بر وجود روح است. بالاتر از اين، تعقل و درك و احساس و... كار بدن نيست. به اين دليل كه بعد از مرگ آدمى، تمامى بدن سالم است، ولى هيچ يك از اين كارها را نمى‌تواند انجام دهد، چون ارتباط روح با بدن قطع شده است.
با این چند کلام علم زیست شناسی کاملا زیر سوال رفت !!!!!!!!!!! من نمی دونم واقعا شرایط انسان بعد و قبل از مرگ یکی است ؟؟؟ نگو بله که واقعا به عقل خودم شک می کنم ......
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

m.biology

New Member
ارسال ها
318
لایک ها
319
امتیاز
0
#7
پاسخ : مطالبى چند در باب اثبات روح

نه شما اشتباه کردی استاد !!
باکتری x را در نظر بگیرید .این باکتری جهش های مختلفی برایش ممکن است رخ دهد، رشد می کند و تولیدمثل و ...... حالا کدام یک از این باکتری ها x است ؟؟ پس این منیت و باکتری بودن همان روح است .
همان باکتری را در نظر بگیرید . این باکتری متابولیسم دارد و در سیتوسولش در زمان های گوناگون مواد مختلفی ممکن است تولید شود ممکن است ساختار غشای پلاسمایی عوض شود و .... این همان روح است که مستقل از خود ساختار مواد سلول است . نه مربوط به پروتیئن است نه لیپید و نه dna نه ...... این همان روح است !;)
عزیزه برادر خودت را اذیت نکن !! اصلا استدلالی ندیدم که !!



---- دو نوشته به هم متصل شده است ----


از قرار معلوم همیشه افرادی که با دلیل حرف می زنند نمی توانند افرادی را که صرفا با اعتقادات گذشته و فقط چون شنیده اند که فلان چیز در گذشته روی داده به آن اعتقاد دارند ،قانع کنند

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----


رویای صادقه دیگه چیه ؟؟ به خدا یکمی نورولوژی بخونید بعد کاملا متوجه می شوید چرا بعضی خواب ها شماهایی از آینده را به شما نشون می دهند . در مورد احضار ارواح باید بگم شما اگر می تونید با یک نفر صحبت کنید که امشب ارواح را به جان من بفرستند بلکه من وجودشون را درک کردم ...... در مورد بقیه لغات اصلا چیزی نمی دونم !!

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----


با این استدلال هرچه ذهنیتی خوب از ابوعلی سینا در ذهنم بود کاملا delete شد !

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----


تعریف استدلال را شما هنوز باهاش مشکل دارید !! من نمی دونم چرا صرف این که یک کتاب چیزی را بگه باید قبولش کرد . این موضوع برای تمام کتب و مقالات چه علمی و غیرعلمی صادق است و ربط به نویسنده کتاب ندارد .

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----


با این چند کلام علم زیست شناسی کاملا زیر سوال رفت !!!!!!!!!!! من نمی دونم واقعا شرایط انسان بعد و قبل از مرگ یکی است ؟؟؟ نگو بله که واقعا به عقل خودم شک می کنم ......
دوست عزيز متاسفم ولي شما حتي ذره اي از روح اطلاعي نداري و فقط دنبال ايراد وارد كردني
باكتري درجه اي از نظم را داره ولي روح نداره مشكل شما اينه كه اصلا استدلال بخش دومو نفهميدي بخش دوم داره از يه شعوري پشت سر انسان و به تبع گربه حرف ميزنه شما هيچوقت به يك باكتري نميگي باكتري بد چون مثلا باعث شده بدنت مريض شه ولي به يك گربه ميگي چشم سفيد چون معتقدي درجه اي از شعور و آگاهي پشت سر افعال گربه هست كه صد درصد با كربن و نيتروژن و اكسيژن قابل توجيه نيست وگرنه صرف عوض شدن مواد بدن و اتلاق همون اسم به باكتري اثبات روح نيست ما ميگم شما در پشت اسامي بعضي چيزا مفاهيمي تو ذهنت داري كه با عوض شدن مواد اون بعضي چيزا بازم همون مفهومو براشون به كار ميبري پس يه چيز غير مادي هم بايد باشد
شما هيچ وقت استدلالي را كه بر عليه حرفاتون باشه نميبينين

در جواب صحبت دومتون باز هم با يك سري تمسخر هاي بي معني رو به رو هستم در عوض استدلال هاي عقلاني
البته فعلا كه با يك سري ايرادات بني اسراييلي به ظاهر روشنفكرانه در مقابل استدلال هايم رو به رو هستم


شما كه پدر علم نورولوژي هستي بفرما!!!...حدس ميزدم در رابطه با بقيه لغات چيزي ندونيد مثل روح و اما احضار روح را به شدت مسخره رد كردين پس بايستيد هر وقت نتايج تكامل روي شما و فرزندانتان اعمال شد بعد قبول كنيد شما واقعا هر حقيقتي را بايد تجربه كنيد تا باورتون بشه
ممنونم!!!!


فكر نكنم ابو علي سينا نيازي به تاييد شما و افكار شما در رابطه با خودش داشته باشه اون به مقدار كافي فيلسوف و آدم حسابي تو لشكرش داره بزار يه آدم حسابي(منظورم شماييد) بريد تو لشكر دشمن!!!!!!!!



قسمت قرآني بحث خطاب به شما نبود خطاب به كسايي بود كه به حقانيت اين كتاب ايمان دارند


طبق معمول مغالطه
اولا علت تعدادي از مرگ ها عوامل رايج پزشكي نيس
دوما پس خوابو چي ميگيد؟؟(خداي نكرده علم زيست شناسي تون زير سوال نره)
 

Neuron

New Member
ارسال ها
78
لایک ها
68
امتیاز
0
#8
پاسخ : مطالبى چند در باب اثبات روح

دوست عزيز متاسفم ولي شما حتي ذره اي از روح اطلاعي نداري و فقط دنبال ايراد وارد كردني
باكتري درجه اي از نظم را داره ولي روح نداره مشكل شما اينه كه اصلا استدلال بخش دومو نفهميدي بخش دوم داره از يه شعوري پشت سر انسان و به تبع گربه حرف ميزنه شما هيچوقت به يك باكتري نميگي باكتري بد چون مثلا باعث شده بدنت مريض شه ولي به يك گربه ميگي چشم سفيد چون معتقدي درجه اي از شعور و آگاهي پشت سر افعال گربه هست كه صد درصد با كربن و نيتروژن و اكسيژن قابل توجيه نيست وگرنه صرف عوض شدن مواد بدن و اتلاق همون اسم به باكتري اثبات روح نيست ما ميگم شما در پشت اسامي بعضي چيزا مفاهيمي تو ذهنت داري كه با عوض شدن مواد اون بعضي چيزا بازم همون مفهومو براشون به كار ميبري پس يه چيز غير مادي هم بايد باشد
شما هيچ وقت استدلالي را كه بر عليه حرفاتون باشه نميبينين

در جواب صحبت دومتون باز هم با يك سري تمسخر هاي بي معني رو به رو هستم در عوض استدلال هاي عقلاني
البته فعلا كه با يك سري ايرادات بني اسراييلي به ظاهر روشنفكرانه در مقابل استدلال هايم رو به رو هستم


شما كه پدر علم نورولوژي هستي بفرما!!!...حدس ميزدم در رابطه با بقيه لغات چيزي ندونيد مثل روح و اما احضار روح را به شدت مسخره رد كردين پس بايستيد هر وقت نتايج تكامل روي شما و فرزندانتان اعمال شد بعد قبول كنيد شما واقعا هر حقيقتي را بايد تجربه كنيد تا باورتون بشه
ممنونم!!!!


فكر نكنم ابو علي سينا نيازي به تاييد شما و افكار شما در رابطه با خودش داشته باشه اون به مقدار كافي فيلسوف و آدم حسابي تو لشكرش داره بزار يه آدم حسابي(منظورم شماييد) بريد تو لشكر دشمن!!!!!!!!



قسمت قرآني بحث خطاب به شما نبود خطاب به كسايي بود كه به حقانيت اين كتاب ايمان دارند


طبق معمول مغالطه
اولا علت تعدادي از مرگ ها عوامل رايج پزشكي نيس
دوما پس خوابو چي ميگيد؟؟(خداي نكرده علم زيست شناسي تون زير سوال نره)
من نه خدای نورولوژی هستم نه ذره ای سواد دارم ..... فقط این چند مورد را بخونید .
Dream - Wikipedia, the free encyclopedia
Déjà vu - Wikipedia, the free encyclopedia
من مشکلم اینه که چه چیزی در این دنیا با ماده توجیه نمی شه ؟؟؟
در ضمن منظورت از این که علت بعضی مرگ ها عوامل رایج پزشکی نیست را هم توضیح بده .....
خواب را هم توضیح داده شده در متن بالا ..... تمام این موارد از طریق برهم کنش بین نورون ها قابل توجیه هستند .....
 

m.biology

New Member
ارسال ها
318
لایک ها
319
امتیاز
0
#9
پاسخ : مطالبى چند در باب اثبات روح

من نه خدای نورولوژی هستم نه ذره ای سواد دارم ..... فقط این چند مورد را بخونید .
Dream - Wikipedia, the free encyclopedia
Déjà vu - Wikipedia, the free encyclopedia
من مشکلم اینه که چه چیزی در این دنیا با ماده توجیه نمی شه ؟؟؟
در ضمن منظورت از این که علت بعضی مرگ ها عوامل رایج پزشکی نیست را هم توضیح بده .....
خواب را هم توضیح داده شده در متن بالا ..... تمام این موارد از طریق برهم کنش بین نورون ها قابل توجیه هستند .....
دوست عزيز دو لينك بالا هيچ جوابي در مقابل بحث رويا هاي صادقه نداره
الآن يه لحظه شك كردم معني رويا صادقه را ميدوني يانه
مثلا يارو خواب ميبينه پدرش ميگه برو تو فلان باغ شناسنامه منو از خاك در بيار بعد ميره ميبينه هست
يا تخيل بوده كه خب ماشالله به اين ذهن كه يك احتمال از بي نهايت احتمال را تشخيص داده
يا هم يارو قبلا ديده كه خود طرف قسم ميخوره من اصلا اينطرف نيومده بودم به عمرم كه ضربدر موارد متعدد اين قضيه بكني بازم جواب غير منطقيه
و يا هم همون رويا صادقه است
در رابطه با مرگ هاي غير قابل توجيه از نظر پزشكي وايسا تا با منبع بيام فعلا به بقيه مطالبم اشكال وارد كن
در ضمن خيلي از مطالب هست كه با ماده توجيه نميشه الآن اين مطلب بر همگان آشكاره از جمله متافيزيك البته اين به اين معني نيست كه بحث ما در رابطه با تعريف كلاسيك متافيزيك است ولي اين يه مورد نقض بر صحبت هاي شما بود...
 

Neuron

New Member
ارسال ها
78
لایک ها
68
امتیاز
0
#10
پاسخ : مطالبى چند در باب اثبات روح

دوست عزيز دو لينك بالا هيچ جوابي در مقابل بحث رويا هاي صادقه نداره
الآن يه لحظه شك كردم معني رويا صادقه را ميدوني يانه
مثلا يارو خواب ميبينه پدرش ميگه برو تو فلان باغ شناسنامه منو از خاك در بيار بعد ميره ميبينه هست
يا تخيل بوده كه خب ماشالله به اين ذهن كه يك احتمال از بي نهايت احتمال را تشخيص داده
يا هم يارو قبلا ديده كه خود طرف قسم ميخوره من اصلا اينطرف نيومده بودم به عمرم كه ضربدر موارد متعدد اين قضيه بكني بازم جواب غير منطقيه
و يا هم همون رويا صادقه است
در رابطه با مرگ هاي غير قابل توجيه از نظر پزشكي وايسا تا با منبع بيام فعلا به بقيه مطالبم اشكال وارد كن
در ضمن خيلي از مطالب هست كه با ماده توجيه نميشه الآن اين مطلب بر همگان آشكاره از جمله متافيزيك البته اين به اين معني نيست كه بحث ما در رابطه با تعريف كلاسيك متافيزيك است ولي اين يه مورد نقض بر صحبت هاي شما بود...
اولا اون دو مقاله برای خواب بود نه رویای صادقه !! من نمی دونم چیزی را که نه من دیدم و نه به عنوان یک حقیقت علمی در جایی ثبت شده را چرا باید توجیه کنم ؟
شک دارم شما هم معنی متافیزیک را بدونید چون باید به جای اون از لغت پارانرمال استفاده می کردید !!
کلا یک موضوع را وقتی میشه اثبات کرد و از نظر علمی توضیح داد که اصلا وجود داشته باشه نه این که در داستان های تخیلی اومده باشه ....... شما در کل مقالات ncbi اگر فقط یک تک مقاله پیدا کردی که در مورد پارانرمال بحث کرده من توضیح علمیش را می دم .
من دنبال اصلا این نیستم که برای من اثبات کنی با علم که وجود دارند ( احساس می کنم از جملات بالا چنین برداشتی می کنی !!) بلکه من فقط می گم یک شاهد و مدرکی برای من بیار که یک اتفاق پارانرمال یا ماورا الطبیعه رخ داده باشه که منی که این ها را ندیدم باور کنم ......
 

m.biology

New Member
ارسال ها
318
لایک ها
319
امتیاز
0
#11
پاسخ : مطالبى چند در باب اثبات روح

اولا اون دو مقاله برای خواب بود نه رویای صادقه !! من نمی دونم چیزی را که نه من دیدم و نه به عنوان یک حقیقت علمی در جایی ثبت شده را چرا باید توجیه کنم ؟
شک دارم شما هم معنی متافیزیک را بدونید چون باید به جای اون از لغت پارانرمال استفاده می کردید !!
کلا یک موضوع را وقتی میشه اثبات کرد و از نظر علمی توضیح داد که اصلا وجود داشته باشه نه این که در داستان های تخیلی اومده باشه ....... شما در کل مقالات ncbi اگر فقط یک تک مقاله پیدا کردی که در مورد پارانرمال بحث کرده من توضیح علمیش را می دم .
من دنبال اصلا این نیستم که برای من اثبات کنی با علم که وجود دارند ( احساس می کنم از جملات بالا چنین برداشتی می کنی !!) بلکه من فقط می گم یک شاهد و مدرکی برای من بیار که یک اتفاق پارانرمال یا ماورا الطبیعه رخ داده باشه که منی که این ها را ندیدم باور کنم ......
عجيبه
بحث ما در رابطه با خواب اصلا چي بود؟؟؟روياهاي صادقه اگه نه خواب rem چه ربطي به بحث ما داشت
هر چند رو ادعات نقدهايي دارم(چون من گفتم كاري به تعاريف كلاسيكشون ندارم) ولي تو به جاش بزار پارانرمال
كي گفته در داستان هاي تخيلي اومده؟؟؟چون آدمايي كه اين اتفاق براشون رخ داده آدم هاي با دين و ايماني بودند پس تخيّليه هر چند مواردي هم هست كه طرف اصلا متدين نبوده محقق بيكار نيست بيفته دنباله رويا صادقي علم مادي هم چنان مناطق زيادي برا كشف داره از طرفي هم من همه ي مقاله ها را نخوندم شايد يكي رفته باشه دنبالش ولي مگه مقاله هاي علمي خدا اند؟؟كه حتما بايد تو مقاله علمي بياد؟؟؟وقتي تعداد زيادي از هموطنانمان اين ها را نقل كرده اند رواست استايل روشنفكري بگيريم و بگوييم همه از دم تخيلات مذهبيون بوده؟؟؟
اگه دنبال اتفاقات پارانرمالي فك نكنم تو دين ما كم باشه از شفاي سرطاني هاي محكوم به مرگ گرفته تا معجزات پيامبران و داستان هاي متعددي كه در اين زمينه هست و ميتونم برات بيارمشون...
 

Neuron

New Member
ارسال ها
78
لایک ها
68
امتیاز
0
#12
پاسخ : مطالبى چند در باب اثبات روح

عجيبه
بحث ما در رابطه با خواب اصلا چي بود؟؟؟روياهاي صادقه اگه نه خواب rem چه ربطي به بحث ما داشت
هر چند رو ادعات نقدهايي دارم(چون من گفتم كاري به تعاريف كلاسيكشون ندارم) ولي تو به جاش بزار پارانرمال
كي گفته در داستان هاي تخيلي اومده؟؟؟چون آدمايي كه اين اتفاق براشون رخ داده آدم هاي با دين و ايماني بودند پس تخيّليه هر چند مواردي هم هست كه طرف اصلا متدين نبوده محقق بيكار نيست بيفته دنباله رويا صادقي علم مادي هم چنان مناطق زيادي برا كشف داره از طرفي هم من همه ي مقاله ها را نخوندم شايد يكي رفته باشه دنبالش ولي مگه مقاله هاي علمي خدا اند؟؟كه حتما بايد تو مقاله علمي بياد؟؟؟وقتي تعداد زيادي از هموطنانمان اين ها را نقل كرده اند رواست استايل روشنفكري بگيريم و بگوييم همه از دم تخيلات مذهبيون بوده؟؟؟
اگه دنبال اتفاقات پارانرمالي فك نكنم تو دين ما كم باشه از شفاي سرطاني هاي محكوم به مرگ گرفته تا معجزات پيامبران و داستان هاي متعددي كه در اين زمينه هست و ميتونم برات بيارمشون...
دوما پس خوابو چي ميگيد؟؟(خداي نكرده علم زيست شناسي تون زير سوال نره)
من هم خواب را با دلایل زیست شناسیش توضیح دادم !

وقتي تعداد زيادي از هموطنانمان اين ها را نقل كرده اند رواست استايل روشنفكري بگيريم و بگوييم همه از دم تخيلات مذهبيون بوده؟؟؟
اگه دنبال اتفاقات پارانرمالي فك نكنم تو دين ما كم باشه از شفاي سرطاني هاي محكوم به مرگ گرفته تا معجزات پيامبران و داستان هاي متعددي كه در اين زمينه هست و ميتونم برات بيارمشون...
شنیده و نوشته (غیرمعتبر) کی بود مانند دیده ؟؟؟
تمام این ها را داری از یک فرد نقل قول می کنی . من همچین پدیده هایی در زندگیم نه دیدم و نه در یک منبع معتبر چیزی خوندم ...... شما بد نیست به همین تاپیک شق القمر سری بزنی ببینی چه جور معجزه اثبات شد !!!!!! http://www.irysc.com/forum/t14885/
در ضمن من نگفتم تخیلات مذهبیون هست . به ویکی پدیا که سری بزنی می بینی خیلی از این اتفاق ها برای افراد کاملا بی دین اتفاق افتاده که حتی این افراد بعدا عوض شدند از نظر اعتقادی ...... فقط بحثم اینه که همه ی مواردی هم که واقعا اتفاق افتادند با ماده قابل توجیه اند ......
 

Al!R3ZA

Well-Known Member
ارسال ها
1,903
لایک ها
3,166
امتیاز
113
#13
پاسخ : مطالبى چند در باب اثبات روح

۱)گربه ی x را در نظر بگیرید! گربه به دنیا می اید رشد میکند بالغ میشود سپس بیشتر رشد میکند و پیر میشود.حال کدام یک از این ها گربه ی x است؟؟!! پس این منیت و گربه بودن همان روح است!!!!
۲)همان گربه ی x را درنظر بگیرید! این گربه میخورد،راه میرود، میو میو میکند،اب میخورد،میشنود،بو میکند وغیره...این همان روح گربه است که مستقل از جسم گربه است! نه پا است نه گوش است نه چشم است نه دهان است!!!!! این همان روح است!!!ذ
عزیزه برادر این چه مطلبی است گذاشتی؟؟؟!!! استدلال هاش من رو با خاک یکسان کرد اصلا!!!!!!!!
میشه به دور از تمسخر دقیقاً ایرادی که به برهان های نوشته شده وارده رو بگین تا اگه تو سوادمون بود روشون بحث کنیم؟
 

Neuron

New Member
ارسال ها
78
لایک ها
68
امتیاز
0
#14
پاسخ : مطالبى چند در باب اثبات روح

Scientific skeptics advocate critical investigation of claims of paranormal phenomena: applying the scientific method to reach a rational, scientific explanation of the phenomena to account for the paranormal claims, taking into account that alleged paranormal abilities and occurrences are sometimes hoaxes or misinterpretations of natural phenomena. A way of summarizing this method is by the application of Occam's razor, which suggests that the simpler solution is usually the correct one.[24] The standard scientific models give the explanation that what appears to be paranormal phenomena is usually a misinterpretation, misunderstanding, or anomalous variation of natural phenomena, rather than an actual paranormal phenomenon.

The Committee for Skeptical Inquiry, formerly the Committee for the Scientific Investigation of Claims of the Paranormal (CSICOP), is an organization that aims to publicise the scientific, skeptical approach. It carries out investigations aimed at understanding paranormal reports in terms of scientific understanding, and publishes its results in its journal, the Skeptical Inquirer.

Richard Wiseman, of The Committee for Skeptical Inquiry, draws attention to possible alternative explanations for perceived paranormal activity in his article, The Haunted Brain. While he recognizes that approximately 15% of people believe they have experienced an encounter with a ghost, he reports that only 1% report seeing a full-fledged ghost while the rest report strange sensory stimuli, such as seeing fleeting shadows or wisps of smoke, or the sensation of hearing footsteps or feeling a presence. Wiseman makes the claim that, rather than experiencing paranormal activity, it is activity within our own brains that creates these strange sensations. Although it was initially proposed by Michael Persinger that ghostly experiences could be replicated by stimulating the brain with weak magnetic fields, this theory was later thrown out by research led by Swedish psychologist, Pehr Granqvist. Upon attempting to replicate the research by Persinger, Granqvist and his team determined that the paranormal sensations experienced by Persinger's subjects were merely the result of suggestion, and that brain stimulation with magnetic fields did not result in ghostly experiences. However, Oxford University psychologist Justin Barrett has proposed a theory to explain sensations of paranormal activity. Barrett claims that ‘agency’—being able to figure out why people do what they do—is so important in everyday life, that it is natural for our brains to work too hard at it, thereby detecting human or ghost-like behaviour in everyday meaningless stimuli. This article in the Skeptical Inquirer suggests that paranormal sensations are not the result of spirits visiting the Earth. Instead, it is the workings inside our brains causing us to attribute meaningless stimuli to ghostly activity.

Former stage magician James Randi is a well-known investigator of paranormal claims.[25] As an investigator with a background in illusion, Randi feels that the simplest explanation for those claiming paranormal abilities is often trickery, illustrated by demonstrating that the spoon bending abilities of psychic Uri Geller can easily be duplicated by trained stage magicians.[26] He is also the founder of the James Randi Educational Foundation and its million dollar challenge offering a prize of US $1,000,000 to anyone who can demonstrate evidence of any paranormal, supernatural or occult power or event, under test conditions agreed to by both parties.[27] Despite many declarations of supernatural ability, this prize remains unclaimed.

more to read : http://en.wikipedia.org/wiki/James_Randi_Educational_Foundation
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

m.biology

New Member
ارسال ها
318
لایک ها
319
امتیاز
0
#15
پاسخ : مطالبى چند در باب اثبات روح

من هم خواب را با دلایل زیست شناسیش توضیح دادم !



شنیده و نوشته (غیرمعتبر) کی بود مانند دیده ؟؟؟
تمام این ها را داری از یک فرد نقل قول می کنی . من همچین پدیده هایی در زندگیم نه دیدم و نه در یک منبع معتبر چیزی خوندم ...... شما بد نیست به همین تاپیک شق القمر سری بزنی ببینی چه جور معجزه اثبات شد !!!!!! http://www.irysc.com/forum/t14885/
در ضمن من نگفتم تخیلات مذهبیون هست . به ویکی پدیا که سری بزنی می بینی خیلی از این اتفاق ها برای افراد کاملا بی دین اتفاق افتاده که حتی این افراد بعدا عوض شدند از نظر اعتقادی ...... فقط بحثم اینه که همه ی مواردی هم که واقعا اتفاق افتادند با ماده قابل توجیه اند ......
من نميفهمم غير از روياهاي صادقه كه هنوز جواب ندادي ديگه چيكار به خواب داري؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ببخشيد حتما بايد تو ويكي پديا و موسسه ي زيري بياد تا قابل اطمينان باشه
اينهمه داستان شفا كه فقط از امام رضا موجود است همش كشكه؟؟؟؟؟(بت توصيه ميكنم يه اطلاعاتي در رابطه با ويكي پديا در بياري البته نه از طريق خودش)(خيلياش خود طرف زندس مدرك زنده ولي ديني كمتر از مدرك غير زنده تكامل ارزش داره چون اونجا بحث دين در ميون نيست)
البته من تكاملو سر تا پا قبول دارم چون يه قانون عقليه ولي اينكه تو نشستي حتما تو مقاله بياد و بقيه شواهد و مستندات را كلا قبول نداري هم صد در صد غلطه
ميشه علت مادي مواردي كه شفاي بيمار قطعي بوده را بفرمايين ما مطلع شيم؟؟؟يا اينكه در عرض يك هفته جنين ٢ كيلو گرم رشد كنه؟؟؟؟يا هزار تا چيز ديگه...
درضمن اينكه يه تايپيك يه مطلب غير مستند گذاشته كه بعد خلافشو دوستان آوردن به اين معني نيس همه موارد از اين دست هم همين اتفاق براشون رخ بده(آخه اينا چه دلايليه مياري؟؟؟)
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

Scientific skeptics advocate critical investigation of claims of paranormal phenomena: applying the scientific method to reach a rational, scientific explanation of the phenomena to account for the paranormal claims, taking into account that alleged paranormal abilities and occurrences are sometimes hoaxes or misinterpretations of natural phenomena. A way of summarizing this method is by the application of Occam's razor, which suggests that the simpler solution is usually the correct one.[24] The standard scientific models give the explanation that what appears to be paranormal phenomena is usually a misinterpretation, misunderstanding, or anomalous variation of natural phenomena, rather than an actual paranormal phenomenon.

The Committee for Skeptical Inquiry, formerly the Committee for the Scientific Investigation of Claims of the Paranormal (CSICOP), is an organization that aims to publicise the scientific, skeptical approach. It carries out investigations aimed at understanding paranormal reports in terms of scientific understanding, and publishes its results in its journal, the Skeptical Inquirer.

Richard Wiseman, of The Committee for Skeptical Inquiry, draws attention to possible alternative explanations for perceived paranormal activity in his article, The Haunted Brain. While he recognizes that approximately 15% of people believe they have experienced an encounter with a ghost, he reports that only 1% report seeing a full-fledged ghost while the rest report strange sensory stimuli, such as seeing fleeting shadows or wisps of smoke, or the sensation of hearing footsteps or feeling a presence. Wiseman makes the claim that, rather than experiencing paranormal activity, it is activity within our own brains that creates these strange sensations. Although it was initially proposed by Michael Persinger that ghostly experiences could be replicated by stimulating the brain with weak magnetic fields, this theory was later thrown out by research led by Swedish psychologist, Pehr Granqvist. Upon attempting to replicate the research by Persinger, Granqvist and his team determined that the paranormal sensations experienced by Persinger's subjects were merely the result of suggestion, and that brain stimulation with magnetic fields did not result in ghostly experiences. However, Oxford University psychologist Justin Barrett has proposed a theory to explain sensations of paranormal activity. Barrett claims that ‘agency’—being able to figure out why people do what they do—is so important in everyday life, that it is natural for our brains to work too hard at it, thereby detecting human or ghost-like behaviour in everyday meaningless stimuli. This article in the Skeptical Inquirer suggests that paranormal sensations are not the result of spirits visiting the Earth. Instead, it is the workings inside our brains causing us to attribute meaningless stimuli to ghostly activity.

Former stage magician James Randi is a well-known investigator of paranormal claims.[25] As an investigator with a background in illusion, Randi feels that the simplest explanation for those claiming paranormal abilities is often trickery, illustrated by demonstrating that the spoon bending abilities of psychic Uri Geller can easily be duplicated by trained stage magicians.[26] He is also the founder of the James Randi Educational Foundation and its million dollar challenge offering a prize of US $1,000,000 to anyone who can demonstrate evidence of any paranormal, supernatural or occult power or event, under test conditions agreed to by both parties.[27] Despite many declarations of supernatural ability, this prize remains unclaimed.

more to read : http://en.wikipedia.org/wiki/James_Randi_Educational_Foundation
در ضمن من انگليسيم خوب نيس اگه منبع داري فارسي بزار يا خودت خلاصشو بنويس(خيليا ديگه هم مثله من حالشو ندارن!!فارسي بزار)
 

Neuron

New Member
ارسال ها
78
لایک ها
68
امتیاز
0
#16
پاسخ : مطالبى چند در باب اثبات روح

من نميفهمم غير از روياهاي صادقه كه هنوز جواب ندادي ديگه چيكار به خواب داري؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هیچی بی خیال با خودم بودم !! رویای صادقه را جواب ندادم چون اصل وجود همچین پدیده ای برام ثابت نشده ....

ببخشيد حتما بايد تو ويكي پديا و موسسه ي زيري بياد تا قابل اطمينان باشه
اگر مبلغ جایزه را دقت کنی و ببینی چندسال گذشته از این موضوع و این که هنوز 1 نفر هم همچین کاری انجام نداده عقل سلیم حکم می کنه که همچین چیزی وجود نداشته

البته من تكاملو سر تا پا قبول دارم چون يه قانون عقليه ولي اينكه تو نشستي حتما تو مقاله بياد و بقيه شواهد و مستندات را كلا قبول نداري هم صد در صد غلطه
شما تکامل انسان از میمون را قبول نداری تا اون جا که توی تاپیک دیگه ما فهمیدیم !!!!

ميشه علت مادي مواردي كه شفاي بيمار قطعي بوده را بفرمايين ما مطلع شيم؟؟؟يا اينكه در عرض يك هفته جنين ٢ كيلو گرم رشد كنه؟؟؟؟يا هزار تا چيز ديگه...
بله میشه ..... شما برو دوباره در مقالاتی که منتشر می شه در case study ها دنبال این موضوع بگرد . اگر 1 مورد و فقط 1 مورد پیدا کردی که بیمار سرطان داشته 1 روزه خوب شده من این جا تسلیم می شم !!
الان مشکل رشد جنین چیه دقیقا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هزار تا که هیچی 100 میلیارد دیگه هم بگی اگر مطلب ثابت شده ای باشه که وجود داشته باشه من دلیل علمیش را پیدا می کنم .

در ضمن من انگليسيم خوب نيس اگه منبع داري فارسي بزار يا خودت خلاصشو بنويس(خيليا ديگه هم مثله من حالشو ندارن!!فارسي بزار)
چشم سعی می کنم ولی انصافا من الان متن به این سنگینی را باید ترجمه می کردم آخه ؟؟؟
 

m.biology

New Member
ارسال ها
318
لایک ها
319
امتیاز
0
#17
پاسخ : مطالبى چند در باب اثبات روح

هیچی بی خیال با خودم بودم !! رویای صادقه

را جواب ندادم چون اصل وجود همچین پدیده ای برام ثابت نشده ....

اگر مبلغ جایزه را دقت کنی و ببینی چندسال گذشته از این موضوع و این که هنوز

1 نفر هم همچین کاری انجام نداده عقل سلیم حکم می کنه که همچین چیزی وجود نداشته

شما تکامل انسان از میمون را قبول نداری تا اون جا که توی تاپیک دیگه ما فهمیدیم !!!!

بله میشه ..... شما برو دوباره در مقالاتی که منتشر می شه در case study ها

دنبال این موضوع بگرد . اگر 1 مورد و فقط 1 مورد پیدا کردی که بیمار سرطان داشته

1 روزه خوب شده من این جا تسلیم می شم !!

الان مشکل رشد جنین چیه دقیقا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هزار تا که هیچی 100 میلیارد دیگه هم بگی اگر مطلب ثابت شده ای باشه که
وجود داشته باشه من دلیل علمیش را پیدا می کنم .

چشم سعی می کنم ولی انصافا من الان متن به این سنگینی را
باید ترجمه می کردم آخه ؟؟؟
اولا در رابطه با رويا هاي صادقه مختاري قبول نكني ولي هنوز
هيچ استدلالي در جواب من نيوردي
دوما شما شك نكن كه تمام مردمان ايران زمين پيج اين موسسه را
چك كردند مثلا تمام كساني كه تو مشهد شفاشونو گرفتن
الآن دليلت اين موسسه است؟؟(آخه لامصب خيلي
هم برا ما ايراني ها معروفه!)
سومابنده كاملا كاملا تكامل انسان از ميمون در صورتي كه
اثبات بشه را قبول دارم و اتفاقا داشتم ميگيفتم اين هيچ تناقضي با مباني ديني نداره
چهارما تو چرا دور خودت ميگردي بت ميگم بعيده توي مقاله ها باشه
چون اصلا كار مقاله مال علوم ماديه پاشه بره چيو بررسي كنه اگه
هم منبع هاي غير مقاله را قبول داري بگو تا بيارم هي ميگي منبع بيار
تا مثال ميزنم ميگي تو مقاله ؛ برادر من تو مقاله ها اينا نيس چون
اصلا كاري نداره به اينا دكتره بياد بنويسه بيمارم يه روزه
خوب شد؟خب بقيش چي؟مقاله يه صفحه اي؟؟....
يه هفته برا دو سه كيلو زياد نيس؟؟
١٠٠ميليارد مصداق ديگه بيارم تو منتظري تو مقاله
باشه كه بعيده و منم فقط به مقاله بند نيستم.............
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Neuron

New Member
ارسال ها
78
لایک ها
68
امتیاز
0
#18
پاسخ : مطالبى چند در باب اثبات روح

اولا در رابطه با رويا هاي صادقه

مختاري قبول نكني ولي هنوز هيچ استدلالي در جواب من نيوردي

دوما شما شك نكن كه تمام مردمان ايران زمين پيج اين موسسه را

چك كردند مثلا تمام كساني كه تو مشهد شفاشونو گرفتن

الآن دليلت اين موسسه است؟؟(آخه لامصب خيلي

هم برا ما ايراني ها معروفه!)

سومابنده كاملا كاملا تكامل انسان از ميمون در صورتي

كه اثبات بشه را قبول دارم و اتفاقا داشتم ميگيفتم اين هيچ تناقضي

با مباني ديني نداره

چهارما تو چرا دور خودت ميگردي بت ميگم بعيده توي مقاله ها باشه

چون اصلا كار مقاله مال علوم ماديه پاشه بره چيو بررسي كنه اگه هم

منبع هاي غير مقاله را قبول داري بگو تا بيارم هي ميگي منبع بيار تا مثال

ميزنم ميگي تو مقاله ؛ برادر من تو مقاله ها اينا نيس چون اصلا كاري نداره به

اينا دكتره بياد بنويسه بيمارم يه روزه خوب شد؟؟خب بقيش چي؟مقاله يه صفحه اي؟؟....

يه هفته برا دو سه كيلو زياد نيس؟؟
١٠٠ميليارد مصداق ديگه بيارم تو منتظري تو مقاله باشه كه بعيده و منم فقط به مقاله بند نيستم.............

استدلال برای توضیح یک پدیده ای که وجود داره آورده میشه نه اونی که وجود نداره !

شما فقط زندگی نامه ی آقای Randi را بخونی و ببینی چه قدر تحقیق کرده در زمینه پارانرمال

شاید کمی حرف ما تاثیر گذار تر بشه .....

در مورد تکامل فقط یک چیز می تونم بگم « خیلی با حالی ! » ( کلا بی خیال تکامل !)

کار مقاله فقط علوم مادی نیست نمونش مقاله هایی که در جورنال های مربوط به مسائل پارانرمال

نوشته میشه . بعدشم دقیقا در مورد case study همین مطالب نوشته میشه ! محض اطلاع !!

فقط مقاله یک صفحه نمیشه . بالاخره یه جور شاخ و برگ بهش می دن که یک صفحه نشه !

شما نکران تعداد صفحاتش نباش !

من واقعا نمی دونم الان علت زیاد شدن جرم نوزاد روحه ؟؟ بعدشم من دقیق اندازه جرم نوزاد

در زمان های مختلف را نمی دونم ......

نه منتظر مقاله نیستم منتظر چیزی هستم که رخ داده باشه نه اونی که رخ نداده .......
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
ارسال ها
299
لایک ها
195
امتیاز
0
#19
پاسخ : مطالبى چند در باب اثبات روح

خالی نوشتن هم عالمی داره
این که خیلی چیز بنویسی ولی نشون نده!!!!!!!!
برا منم اتفاق افتاده.(توایانظریه داروین با...)
دراین جور موارد دلت میخواد کامپیوتر راخرد کنی!!!!!
(اسپم):21:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

m.biology

New Member
ارسال ها
318
لایک ها
319
امتیاز
0
#20
پاسخ : مطالبى چند در باب اثبات روح

استدلال برای توضیح یک پدیده ای که وجود داره آورده میشه نه اونی که وجود نداره !
شما فقط زندگی نامه ی آقای Randi را بخونی و ببینی چه قدر تحقیق کرده در زمینه پارانرمال شاید کمی حرف ما تاثیر گذار تر بشه .....
در مورد تکامل فقط یک چیز می تونم بگم « خیلی با حالی !!! » ( کلا بی خیال تکامل !)
کار مقاله فقط علوم مادی نیست نمونش مقاله هایی که در جورنال های مربوط به مسائل پارانرمال نوشته میشه . بعدشم دقیقا در مورد case study همین مطالب نوشته میشه ! محض اطلاع !! فقط مقاله یک صفحه نمیشه . بالاخره یه جور شاخ و برگ بهش می دن که یک صفحه نشه ! شما نکران تعداد صفحاتش نباش !
من واقعا نمی دونم الان علت زیاد شدن جرم نوزاد روحه ؟؟ بعدشم من دقیق اندازه جرم نوزاد در زمان های مختلف را نمی دونم ......
نه منتظر مقاله نیستم منتظر چیزی هستم که رخ داده باشه نه اونی که رخ نداده .......
خب تو تا فردا صبح هم ميخواي قبول نكني همچين پديده اي را
تو هم باحال دوست عزيز
هر چه قدر هم كه كرده باشه صد در صد كسي كه مثلا شفاشو تو مشهد گرفت(يكي از اقرام مون) پا نميشه بره با اين آقا حرف بزنه
خب اگه هست برو پيدا كن من حرفم اينه كه منبع من و خيلي از دوستان فقط و فقط مقاله نيست بلكه بسياري از مسايل پارانرمالي كه تو زندگي ما و دورمون رخ داده
پروفسور منظورم از يك صفحه اين بود كه يعني مطلبي نداره بنويسه ....
بله عزيز من چيزي فراماده كه البته روح نيست ولي ماده هم نيست كه با تصرف در عالم ماده در عرض هفته يك جنين را دو سه كيلو زياد ميكنه جنيني كه همه پزشكا ميگن ميميره قطع به يقين .....حالا اگه ميتوني با ماده اثبات كن خود طرف ؛ بچه اش و مادر بچه هم زنده اند و گاها در مراسم هاي مذهبي دعوت ميشن....
و دقيقا چيزي را رخ داده ميدوني كه تو مقاله اومده باشه پس منتظر مقاله اي وگرنه مثال هاي بسيار زيادي هست در اطرافته كه تو با يك كلمه تحت عنوان داستان اونا را از خودت دور مي كني و منتظر مقاله ميشيني من با مقاله دشمن نيستم ولي گير مقاله هم نيستم...
 
بالا